eitaa logo
شعرکده
95 دنبال‌کننده
84 عکس
25 ویدیو
0 فایل
ارتباط و ارسال شعر @khak_mgh
مشاهده در ایتا
دانلود
در انتظارِ تو چشمم، سپید گشت و غمی نیست اگر قبولِ تو اُفتَد فدای چشمِ سیاهت! @sherkade_mgh
ابری‌ام چندان که باران هم سبک‌بارم نکرد غرق در خواب تو بودم، مرگ بیدارم نکرد می‌توان در خاک هم دل‌بسته افلاک بود سرو آزادم، تعلق‌ها گرفتارم نکرد ناله‌هایم بر دلِ سنگ تو تأثیری نداشت آنقَدَر مغرور بود این کوه، تکرارم نکرد هم‌نفس با نارفیقان، هم‌قدم با دشمنان هرچه آزارم رساندی از تو بیزارم نکرد... @sherkade_mgh
بس که کاهیده ز بار غم و اندوه تنم خود چو در آینه بینم نشناسم که منم @sherkade_mgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد بوسه‌ی نداده میانِ دهان توست من تشنه‌کام و آبِ خنک در دکانِ توست سر تا به پا "زنی" تو و زیباست این تضاد زآن شرمِ دخترانه که در دیدگان توست باغی تو با بنفشه‌ی گیسو و سروِ قد یاسَت تن است و گونه و گل ارغوان توست خورشید رخ بپوشد و در ابر گم شود از شرم آن سُهیل که در آسمانِ توست با بوسه‌ای در آتشِ خود سوختی مرا انگار آفتاب درونِ دهان توست این‌سان که با هوای تو در خویش رفته‌ام گویی بهار در نفس مهربان توست انگار کن که با نفس من به سینه‌ات باد خزان وزیده به باغِ جوان توست @sherkade_mgh
بر ارتفاع باغ، شکفته ست و دیدنی ست اما دریغ و درد، نداند که چیدنی ست هرگز به آفتاب لب بام، دل مبند گسترده پر، قرار ندارد، پریدنی ست ای آبگون! به پرچم فواره ات مناز تر قامتی که ریشه ندارد، خمیدنی است قیچی گشوده مرگ، سر راه زندگی لعنت به این نوار که دائم بریدنی ست چنگ پلنگ و وسعت گلگشت و چشمه سار هشدار می دهند، که آهو دریدنی ست زنهار! موج پوشش رویش نگیردت هر کشته یا درو شدنی یا چریدنی ست هر قطره گر چه پر سوی خورشید می کشد پایان شب، ز چشم طبیعت چکیدنی ست جز روح سبز عشق، که موجی ست مستمر هر جلوه از زمانه، به پایان رسیدنی ست @sherkade_mgh
من و تو چون قدح و باده آشنای همیم من از تو چشم نمی پوشم و تو از من روی @sherkade_mgh
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی جان همگان در قدمش باد فدایی جود آمده بر درگه او بهر گدایی در وسعت ملک ازلی نور ببینید ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید! ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش ای خلق خدا روی بیارید به سویش این باب کرم، باب دعا، باب مراد است والله جواد است جواد است جواد است ای چشم رضا محو تماشای جمالت جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت خورشید بَرَد سجده به ایوان جلالت میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت مشهورتر از کل امامان شده جودت داده‌ست خداوند به فضل تو گواهی در کودکی‌ات سینه پر از علم الهی دادی خبر از ابر و هوا و یم و ماهی مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی گویی که شراری شد و یکباره برافروخت در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت در سن طفولیتت ای عالِم عالَم علم ازل و علم ابد بود مجسم زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم نه زادۀ اکثم که تمام علما هم تا زنگ ز آینۀ دل‌ها همه شوید قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید... @sherkade_mgh
به گریه گفتمش ای گل دلم به هیچ بخر بخنده گفت که در جنس خویش آب مکن @sherkade_mgh
از روز دستبرد به باغ و بهار تو دارم غنیمت از تو ، گلی یادگار تو تقویم را معطل پاییز کرده است در من مرور باغ همیشه بهار تو از باغ رد شدی که کشد سرمه تا ابد برچشمهای میشی نرگس غبار تو فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند از یک نگاه کردن شوریده وار تو کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل خورشید هم نچرخد اگر در مدار تو چشمی به تخت وبخت ندارم ، مرا بس است یک صندلی برای نشستن کنار تو @sherkade_mgh
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا شراب نور به رگ‌های شب دوید، بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل سپیده شگفت و سحر دمید، بیا شهاب یاد تو در آسمان خاطر من پیاپی از همه سو خطّ زر كشید، بیا ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا به وقت مرگم اگر تازه می‌كنی دیدار بهوش باش كه هنگام آن رسید، بیا به گام‌های كسان می‌برم گمان كه تویی دلم ز سینه برون شد ز بس تپید، بیا نیامدی كه فلک خوشه خوشه پروین داشت كنون كه دست سحر دانه دانه چید، بیا امید خاطر سیمین دل شكسته تویی مرا مخواه از این بیش ناامید، بیا @sherkade_mgh
در حیرتم که دشمنی کفر و دین چراست از یک چراغ کعبه و بتخانه روشن است @sherkade_mgh
در مجمعی که مرتبه می‌قِسْمَتَند من میخواهم از علی ولی الله مرتبه @sherkade_mgh
چون ذات علی، ولی حق، مظهر هوست گر نام ورا خدا علی خواند نکوست در خانه حق، علی به دنیا آمد «از کوزه همان برون تراود که در اوست» @sherkade_mgh
او کعبه را به روز نخستش دو نیم کرد خیبر برای حیدر ما امتحان نبود @sherkade_mgh
ای پسر؛ تو بی نشانی از علی عین، یا و لام دانی از علی خواجه حق، پیشوای راستین كوه علم و باب علم و قطب دین ساقی كوثر، امام رهنما ابن عم مصطفی، شیرخدا مقتدا بی شك به استحقاق اوست مفتی مطلق علی الاطلاق اوست قلب قرآن، قلب پر قرآن اوست وال من والاه اندر شأن اوست @sherkade_mgh
ز بعد معرفتِ كردگار لم يزلى نبى شناسم و آن گه على و آل على خداست آن كه تعقّل نمودن كُنهش بُرون نهاده قدم از حدود محتملى نبى است آن كه بُود در مدارس تحقيق برى كتاب كمالش ز نكته جدلى على است آن كه گدازد ز برق لمعه تيغ حسود را ، كه كند نقد بوتراب على @sherkade_mgh
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟ جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار این دین هدی را به مثل دایره ای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار علم همه عالم به علی داد پیمبر چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار   @sherkade_mgh
یا علی جان چون لباس کعبه بر اندام بت، زيبنده نيست جز تو بر شخص دگر نام اميرالمؤمنين @sherkade_mgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاك پای وصی اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای گرت زین بد آید گناه من است چنین است و این دین و راه من است برین زادم و هم برین بگذرم چنان دان كه خاك پی حیدرم هر آنكس كه در جانش بغض علی است ازو زارتر در جهان زار كیست @sherkade_mgh
ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت @sherkade_mgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمی‌زد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود @sherkade_mgh
عيان می كرد راز دل، امان می داد اگر وقتش ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش بجای درد دل، كاری مهمتر داشت بر عهده بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد در آن ساعات طولانی، نشد هرگز هدر وقتش اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز بتی در شام باقی بود زينب رفت سروقتش تبر در بر، درآورد او دمار از روز شامی ها قيامت را رقم می زد چو می شد بيشتر وقتش هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد طوبى له و الا بی ثمر عمرش و گرنه بی اثر وقتش @sherkade_mgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لب‌های من آهی نه جان بی‌نصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بی‌فروغم را نشانی از سحرگاهی نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی کی ام من؟ آرزو گم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی رهی تا چند سوزم در دل شب‌ها چو کوکب‌ها به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی @sherkade_mgh
شک منی، یقین منی، نیستی مگر؟ انگاره های دین منی، نیستی مگر؟ هم قبله ی نماز منی، هم نیاز من... چون مهر بر جبین منی، نیستی مگر؟ پیوسته با کمان دو ابرو میان شهر عمری است در کمین منی، نیستی مگر؟ با آن شکوه شرقی و با این غم نجیب بانوی سرزمین منی، نیستی مگر؟ من مستحق نیش تو ام، دیگری چرا؟ محصول آستین منی، نیستی مگر؟ هر وقت می نویسم و هر جا که شاعرم ایهام و نقطه چین منی، نیستی مگر؟ @sherkade_mgh