eitaa logo
شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
321 دنبال‌کننده
176 عکس
50 ویدیو
1 فایل
گلچین اشعار عاشقانه و اشعار عارفانه 🌸 ارتباط با ما و انتقادات و پیشنهادات: @RuholahQ روح‌الله قادری
مشاهده در ایتا
دانلود
آمده‌ام که تا به خود گوش‌کشان کشانمت بی‌دل و بی‌خودت کنم در دل و جان نشانمت @shernab
دستم بگير کز غم ايام خسته ام نازم بکش که عاشقم و دل شکسته ام سازم شکست بي تو و عمرم به غم گذشت اکنون به ياد روي تو تنها نشسته ام @shernab
قربان آن غارتگرم کان دل نه تنها می برد تاراج جان هم می کند، دین هم به یغما می برد دین و دل و هر چیز بود آن ترک غارتگر ستد مانده است ما را نیم جان آن نیز گویا می برد @shernab
در کیش عشقبازان ، راحت روا نباشد ای دیده اشک می‌ریز ای سینه باش افگار با زائران محرم، شرط است آنکه باشد غسل زیارت امّا، از اشکِ چشمِ خونبار ما عاشقان مستیم ، سر را ز پا ندانیم این نکته‌ها بگیرید، بر مردمان هشیار در فال ما نیاید جز عاشقی و مستی در کار ما بهائی کرد استخاره صد بار 🌸 @shernab
رفتی و نمی‌شوی فراموش می‌آیی و می‌روم من از هوش بنشین که هزار فتنه برخاست از حلقه ی عارفان مدهوش ای خواجه برو به هر چه داری یاری بخر و به هیچ مفروش سعدی همه ساله پند مردم می‌گوید و خود نمی‌کند گوش @shernab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را @shernab
دست در حلقهٔ آن زلفِ دو تا نتوان کرد تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد آن‌چه سعی است، من اندر طلبت بنمایم این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست به فُسوسی که کُنَد خصم، رها نتوان کرد نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکلِ عشق نه در حوصلهٔ دانشِ ماست حلِّ این نکته بدین فکرِ خطا نتوان کرد غیرتم کُشت که محبوبِ جهانی، لیکن روز و شب عربده با خلقِ خدا نتوان کرد! بجز ابرویِ تو محرابِ دل حافظ نیست طاعتِ غیر تو در مذهبِ ما نتوان کرد 🌸 @shernab
به لاف عاشقی نتوان ز خیل عشق‌بازان شد جگر پرخون و دل پردرد و دل‌افگار می‌باید @shernab
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو قلب داشتم ای کاش در زمان ندیدن یکی برای تو میشد یکی برای تپیدن @shernab
بستان ز شاه ساقیان سرمست شو چون باقیان گر نیم مست ناقصی مست تمامت می‌کند مولانا @shernab
چون سايه ی طويل درختم كه در غروب هر لحظه بيشتر ، ز تَن خود فراری ام بندی به پای دارم و باری گران به دوش در حيرتم كه شهره به بی بند و باری ام @shernab