هلا شاعر هرآن جایی که غم شد بر دلت غالب بگو آهسته با خود یا علی بن ابی طالب تو سلطان نجف هستی، پر از دُر کن جهانم را در ایوان طلایت از طلا پر کن دهانم را خودت تقدیر شعرم را پر از شور و شعف بنویس برایت از پدر گفتم، برایم یک نجف بنویس #برقعی @shernab

صـدبـار اگــر از دسـت تـوام خون رود از دل از در چـو درآیــی، هــمـه بیــرون رود از دل ● لـیـلـی همـه در خـنـده و بـازیـسـت، چـه دانــد کـز دیــده چـه ها بـر سـر مجـنـون رود از دل ● گــر قـصـه ی عـشــق مـن و یــــارم بـنـگـارنـــد صـد لـیـلـی و مجـنـون همه بیـرون رود از دل ● گفتی که برون کن غم من از دل و خوش باش آه؛ ایـن سخـن سخـت، مـرا چـون رود از دل؟ ● در قـتـل مـن ای مـه، بکـش آهستـه کـمـان را حیـف اسـت کـه پیکـان تـو بیـرون رود از دل @SherNab

هرکه در عشق سر از قلّه برآرد هنر است همه تا دامنه ی کوه، تحمّل دارند... ⛰ @shernab

ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر به مـرام تو گــرفـتـار و به یـاد تـو اسـیـر #شهریار @shernab

آسوده بخواب امشب، آسوده تر از هر وقت  در قلب منی جانا، در فکر تو ام سر سخت @shernab

یک روز به اتفاق صحرا من و تو از شهر برون شویم تنها من و تو دانی که من و تو کی به هم خوش باشیم؟ آنوقت که کس نباشد إلا من و تو #سعدی @shernab

من آنِ توام؛ مرا به من باز مده ••• #مولانا @shernab

مشتاق تو به هیچ جمالی نظر نکرد بیمار تو ز هیچ طبیبی دوا نخواست @shernab

گر در آتش می پسندد رای دوست … می روم آن سان که خاطرخواه اوست عاشقان از نیک و از بد فارغند … هر چه از نزدیک یار آید نکوست هر که بینی جستجویی می کند … آنکه من جویم برون از جستجوست هر کسی را آرزویی در دل است … آنکه من خواهم برون از آرزوست رشته ای بر گردنم افکنده دوست … می کشد هر جا که خاطرخواه اوست #مولوی @shernab

بلا ، بالاتر از حال بلاتکلیف عاشق نیست قدم بر چشم این دیوانه، یا بگذار، یا بگذر #صرافان @shernab