جانم به لب آمد، و نشستم گله کردم
نفرین به تو و بانی این فاصله کردم
رنجیده شوی از من مجنون گله ای نیست
بد بودی و یک عمر تو را حوصله کردم
هی سوختم و ساختم و حیف دوپا که
در راه غم عشق تو پر آبله کردم
من رفته ام از دست امیدی به شفا نیست
بیهوده فقط دور سرت هروله کردم...
من شهر رها گشته ی دور از گسل اما
بدجور خدایا هوس زلزله کردم...
#محمدجواد_منوچهری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
#امام_زمان_عج
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را
خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را
چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را
محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات
که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را
امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را
محمد جواد شیرازی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
بعد تو با تمام معادلات ریاضی خاطره دارم..
براکت این طرف با قدر مطلق
در آن سو حد و انتگرال و مشتق
دو صد لعنت بر این اقوام سینوس
به تانژانت و کتانژانت و کسینوس
😄😂🤦♀
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
در جواب بیوفایی خلوتی با خود بساز
دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است
#محمدحسن_جمشیدی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
رباعی هاتف اصفهانی.mp3
1.27M
هر شب به تو با عشق و طرب می گذرد
بر من ز غمت به تاب و تب می گذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب می گذرد
مهجور تو را شب خیالی که مپرس
رنجور تو را روز ملالی که مپرس
گفتی :هاتف چه حال داری بی من
در گوشه ای افتاده به حالی که مپرس
افسوس که از هم نفسان نیست کسی
وز عمر گرانمایه نماندست بسی
دردا که نشد به کام دل یک لحظه
با هم نفسی برآرم از دل نفسی
#رباعی
#هاتف
#برنامه_قرار_شاعرانه
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
˼
من براۍ دلبر خود شعر میگویم و او
شعر را با ناز میخواند براۍ دلبرش !
# عرفاندهقانـے
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
دلم گرفته دوباره برای بعضی ها🚶♀️
نمی رود ز سر من هوای بعضی ها
به ماه🌙 گفت شبی ، آفتابگردانی🌻
برو که پُر شدنی نیست جای بعضی ها
چیم؟ نوار سیاهی🎞 به روی قاب زمان
پُر است حافظه ام از صدای بعضی ها
شکوه مجلس شادی من نشد احدی
منی که کشته شدم در عزای بعضی ها💔
در آغُل منِ چوپان👨🦯 ، عزا و عید یکی ست
به هر بهانه دلم شد فدای بعضی ها
بهای فرش دلم چون فزون شود چه غمی ست
اگر لگد بشود زیر پای بعضی ها👣
دلم گرفته🥀 برای گذشته های خودم
برای درد و دل و شانه های بعضی ها
طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم💉
رواست بر دل من ناروای بعضی ها
#محمدمهدی_نورقربانی
#شانههایبعضیها
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
تـو را دل بـرگـزیـد و کـار دل شَـک بـرنمـی دارد
کـه این دیوانه هرگز سنگ کوچک بـرنمـی دارد
تـــو در رؤیـای پـروازی ولـی گـویــا نمـی دانـی
نـخ ِ کـوتـاه ، دسـت از بــادبــادک بـرنمـی دارد
بـرای دیـدنِ تــو ، آسمـان خـم مـی شـود امّـا
بـرای مـن ، کلاهـش را متـرسـک بـرنمـی دارد
اگـر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را
اتـاقـم را صـدای " جیـرجیـرک " ، بـرنمـی دارد
بیـا بگـذار سر بـر شانه های خسته ام یک بـار
اگـر بـا اشـک مـن ، پیـراهنـت لـک برنمی دارد
#عبدالحسین انصاری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور