ای تاج سر عالم و آدم زهرا
از کودکیم دل به تو دادم زهرا
آن روز که من هستم و تاریکی قبر
جان حسنت برس به دادم زهرا
لاادری
اللهم عجل لولیک الفرج
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهم
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
قرص است قلب مرتضی اما به زهرا
یعنی که تکیه میدهد مولا به زهرا
حتی خدا محوِ تجلی خانهی اوست
هرشب که جلوه میکند زهرا به زهرا
جایی که ختم الانبیا خَم میکند پشت
باید که ما سجده کنیم آنجا به زهرا
تا قُرب راهی نیست وقتی فاطمه هست
باید توسلها کند بابا به زهرا
هرکس به راهی رفت اما ما نرفتیم
مارا که بخشیدند در دنیا به زهرا
باور نخواهم کرد حتی لحظهای ، حق
ما را به دوزخ میبرد؟ حاشا به زهرا
رویش گرفت و خانه تاریک است افسوس
این خانه روشن بود با مهتابِ زهرا
وقتی که هیزم ریخت فهمیدند طفلان
رحمی ندارند این حرامیها به زهرا
وقتی که آتش سرخ شد فهمید نامرد
از میخِ در راهی نمانده تا به زهرا
آنقدر بر شال علی چسبید خانوم
یا به علی زد تازیانه یا به زهرا
گاهی علی را میکشند و گاه او را
اوباش میخندند در آنجا به زهرا
حس کرد مولا درد را در استخوانش
وقتی که زد قنفذ غَلافش را به زهرا
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۹/۱۶)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سلام بانو جان به قول حاج محمود کریمی چه فاطمیه ای شد امسال...
😔😔😔😔😔
بانو جان
با خودم فکر میکنم امسال فاطمیه از هرسال فاطمیه تر است. امسال فاطمیه را با تمام وجود درک میکنیم امسال چادر خاکی را بهتر می فهمیم ، معنی بی حرمتی به چادر را، داستان خانه آتش گرفته را
و خیلی چیزهای دیگر، که روزگاری برایمان باور کردنی نبود اما حالا بهتر متوجه میشویم .😔
مادر مهربانم! همه اینها را با چشم خود دیده ایم.
ما درک میکنیم جسارت به چادر، در کوچه را، درک می کنیم چادر از سر کشیدن را😔😔😔
حضرت مادر ، خبر داری آرمانت را هم در کوچه و در زیر مشت و لگد به شهادت رساندند😔😔
خبر داری روح الله را با لگد به پهلو از پا در آوردند.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ما ،هم چادر از سر کشیدن را در کوچه دیدیم، و هم لگد به پهلو زدن را.
تنهایی و مظلومیت ولی خدا را دیدیم.
همه اینها را دیدیم ولی ما مثل تو نتوانستیم، از رهبرمان حمایت کنیم، ما نتوانستیم مثل تو از جان بگذریم و پا در دل آتش بگذاریم.
ما مثل کوفیان نشسته ایم گوشه ای و نظاره میکنیم که چه بلایی بر سر اسلام می آورند
حضرت مادر، پسرت تنها و بی یاور مانده و ما منتظر هستیم که شاید معجزه ای رخ دهد .
امیدوارم آن زمان که از خواب برمیخیزیم دیگر دیر نشده باشد😔😔😔
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بانوی مهربانم! احساس می کنم این روزها چادرم را از همیشه بیشتر دوست دارم چون حالا دیگر چادرم واقعا بوی یاس می دهد.
حالا دیگر چادرم واقعا شده همان چادر خاکی حضرت مادر🥺
همان چادری که در کوچه از سر کشیده شد.
مهربان مادرم! میدانی به جرم اینکه چادر بر سر دارم مرا مؤاخذه میکنند، یک عده از نسل همان ها که تو را در کوچه....
میدانم که امروز چادر من مایه دلگرمی فرزندت مهدی عجل الله است و خوشحالم ،خوشحالم که باعث لبخند یوسف فاطمه هستم.
اللهم عجل لولیک الفرج
به حق خانم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها.
عزیزم تو خیلی جوانی، بمان
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
تو هم مثل من نیمه جانی،بمان
زمین گیر من آسمانی،بمان
اگر می شود می توانی،بمان
چه شد با علی همسفر ماندنت
چه شد پای حرف پدر ماندنت
چه شد ماجرای سپر ماندنت
پس از قصه ی پشت در ماندنت
ندارد علی هم زبانی،بمان
بدون تو غم بی عدد می شود
برای علی بی تو بد می شود
نرو که غرورت لگد می شود
و این سنگ،سنگ لحد می شود
چه کم دارد این زندگانی،بمان
چرا اشک را آبرو می کنی
چرا چادرت را رفو می کنی
چرا استخوان در گلو می کنی
چرا مرگ را آرزو می کنی
تو باید غمم را بدانی بمان
ببین می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان
به التماس نگاه یتیم های خودت
به دست های کریمانه ی دعای خودت
بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت
برای پهلو و بازو و دست و پای خودت
فقط برای نرفتن دعا کنی،باشد
برای بی کسی من دعا کنی ،باشد
همین که دیدمت از صبح،بهتری امروز
به سفره،نان خودت را می آوری امروز
دوباره دست به پهلو نمی بری امروز
نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز
که گفته پیر شدی یا جوانی ات رفته
خدای من نکند مهربانی ات رفته
تو بار رفتن بستی علی حلال کند
تو بین بستر هستی علی حلال کند
تو بین شعله نشستی علی حلال کند
تو بین کوچه شکستی علی حلال کند
تو را به جان حسینت نگو حلالم کن
از این غریب بخر آبرو حلالم کن
کمی مراقب خود باش فکر جانت باش
به فکر من نه کمی به فکر کودکانت باش
تو باش با تن زخم و قد کمانت باش
بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش
همان که بست در این خانه دست حیدر را
مخواه باز ببیند شکست حیدر را
خدا نکرده به تابوت مرگ تن دادی
که دست بی کسی ام را به دست من دادی
اگر به دخترکت چند تا کفن دادی
بگو برای حسین از چه پیرُهن دادی
چرا که بر بدنش پیرُهن نمی ماند
نه پیرُهن که برایش بدن نمی ماند
#شاعر: #محمد #بیابانی
فاطمیه چشم من تر میشود
گریه هایم نذر مادر میشود
روضه هایش را تداعی میکنم
تاکه چشمم خیره بردر میشود
از مغیره کینه دارم در دلم
اوکه باشد پشت در شر میشود
یاد آتش یاد مسمار یاد در
عمرمن باروضه ها سر میشود
فاطمیه مادری در پشت در
باعث اندوه حیدر میشود
باغ گل دارد به دامن فاطمه
در مدینه غنچه پرپر میشود
میخ در کوچکتر از آن تیر بود
باوجودش عمه مضطر میشود
باهمان تیر سه شعبه حرمله
قاتل شش ماهه اصغر میشود
💠✨ #یک_داستان_یک_پند
🌙💞 روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
🏇 شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
🌙 در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود.
🌙 شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
❗️پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت:
🌙 ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!!
🌙 کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست❓
🌙 شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از اینکه او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
🌙 ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود، آبروی ما را بریزد. بلکه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم...
🌙 گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
❖ کرم بین و لطف خداوندگار
❖ گنه بنده کرده است و او شرمسار
#سـلام_حضـرت_مـادر
بنیابت از #شهید_حاجقاسم_سلیمانی
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ...
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ....
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ...
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ...
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ...
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ...
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ.
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِه..
🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَة..
ِ🕊اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ
🏴اللّهُمَّ صَلِّ علی فاطمه و اَبیها و بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک🏴
✍هرگاه به هر امامی سلام دهید،
خود آن امام جواب سلام تان را می دهد.
#ولی_اگر بگویید
❤️السلام علیک یا فاطمه الزهرا❤️
همه امامان جواب می دهند.
می گویند چه شده این فرد نام مادرمان را برده است⁉️
#یـٰافاطـمه
#فاطمیه
........💔🍃
دو خوانش غزل ۱۲۰ حافظ.m4a
7.79M
غزل شمارهٔ ۱۲۰
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
غبار خط نپوشانید خورشید رخش یا رب
حیات جاودانش ده که حسن جاودان دارد
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
کمین درگوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
بیفشان جرعهای بر خاک و حال اهل دل بشنو
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
که بر گل اعتمادی نیست ور حسن جهان دارد
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد
به فتراک ار همیبندی خدا را زود صیدم کن
که آفتهاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
بر این سرچشمهاش بنشان که خوش آبی روان دارد
ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
شعری به نام نامی ما "در" شروع شد
اشکی به حال غربت حی"در" شروع شد
این"در" که قافیهست مگوهاست در دلش
اصلا تمام فاجعه از "در" شروع شد...
#فاطمیه
🖇🏴