eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی با طعنه‌های دوستان آسان نبود کاش‌من‌هم‌دشمنانی‌صاف‌و‌یکدل‌داشتم
با خودم فکر می‌کنم که فرات با چه رویی هنوز جریان داشت لحظه ای که سلاله نبوی از عطش حالتی پریشان داشت با خودم فکر می‌کنم اصلا به چه علت عبارتی چون آب لفظِ هم‌قافیه است با نامِ مادر تشنه سکینه ؛ "رباب" با خودم فکر می‌کنم آن روز قسمت طفل شیرخواره چه شد؟ سر او از کجا به نیزه رسید؟ خواب شیرین به گاهواره چه شد؟ با خودم فکر ‌می‌کنم چه گذشت به دل پر شرار "زِینُ العِباد" لحظه ای که به چشم خود می‌دید " دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ‏زِياد " با خودم فکر می‌کنم آخر می‌رسد پاسخی به پرسش ها من به این مسئله یقین دارم بی اثر نیست سعی و کوشش ها با خودم فکر می‌کنم روزی از پس پرده یار می‌آید پرچم سرخ انتقام به دست وارث ذوالفقار می‌آید ✍مستجیر
روبروی گنبد احساس سعادت می‌کنم دلخوشی‌هایم همین ساعات دیدار شماست با دعاهای رجب اینجا مصفا می‌شوم " یا من ارجوه " شبیه " یا من اسمه دواست "
از سجده و لذّت عبادت گفتی یا آیه‌ای از صبحِ قیامت گفتی برگ از پی برگ بر زمین ریخته است ای باد چه در گوش طبیعت گفتی؟ میلاد عرفان پور
زاده‌ی ۱۳۵۲ نویسنده و منتقد ادبی او تاکنون آثار مختلفی را در قالب رمان، داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات تحلیلی به رشته‌ی تحریر درآورده است. رضا امیرخانی در خلال سال‌های 1384 تا 1386 رئیس هیئت‌مدیره‌ی انجمن قلم ایران بود. آثار او تاکنون به زبان‌های زیادی از جمله روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شده‌اند و بنا به گزارش سایت رسمی وی، تاکنون بیش از 600 هزار نسخه از آثار او به فروش رسیده است. آثار: ▫️من او ▪️نفحات نفت ▫️نیم دانگ پیونگ یانگ ▪️قیدار ▫️جانستان کابلستان
📚ارمیا • به قلم: انتشارات: افق
جوایز و افتخارات کتاب ارمیا - تقدیر ویژه‌ دومین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس (1376) - تقدیر ویژه اولین دوره‌ی جشنواره‌ی «فرهنگی هنری مهر»، دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی (1378) - کتاب برگزیده‌ی جشنواره «ادب و پایداری»، بیست سال ادبیات دفاع مقدس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (1379)
{بخشی از کتاب} رستوران را کنار پمپ بنزین ساخته بودند. این دو عمارت توانسته بودند اندکی لختی کسل‌کننده‌ی جاده را بر هم بزنند. ارمیا اشاره‌ای به پدر کرد و در سکوت او و پدر، رستوران که رنگ در و دیوارش با حصارهای پمپ بنزین تفاوت زیادی نداشت، انتخاب شد. وقتی پا را روی زمین گذاشتند، انگار تمامی طول مسیر کیلومتر به کیلومتر وزنه‌ای شد و روی کمرشان قرار گرفت. ابتدا لنگ‌لنگان و سپس استوار به سوی رستوران گام برداشتند. رستوران بزرگ بود و قدیمی. معلوم بود مدت‌ها از آن استفاده نمی‌شده است. روی زمین خاکی اطراف، روغن اتومبیل، لکه‌های سیاهی کشیده بود. بوی بنزین با بوی چربی کباب مخلوط شده بود. در توری رستوران را احتمالاً برای این گذاشته بودند که مگس‌ها بیرون نیایند. مگس‌ها از اجزای اصلی اکوسیستم جنوب هستند، با وزوزهای کرکننده و کثیفی چندش‌آوری که به مرور زمان عادی می‌شود؛ تکامل انسان‌ها در برخورد با مگس. پدر و پسر زیر نگاه‌های عمیق مشتریان و پیش‌خدمت‌ها منتظر غذا بودند. در آن رستوران کثیف بین راه قیافه پدر هر چند به فضای آن‌جا نمی‌خورد اما غریب نبود. نگاه‌ها مسحور ریش‌ها و موهای بلند پسر نیز نبودند بل‌که نگاه‌ها در شگفتی پیوند عجیب مردی میان‌سال با موهای جوگندمی شانه‌شده و جوانی کم‌سن با موهای بلند، غرق شده بودند. مرد میان‌سال یک کراوات کم داشت و جوان کم‌سن چفیه‌اش را در سنگرش جا گذاشته بود. مدتی روی صندلی جابه‌جا شدند، اما هیچ‌کس به سراغ‌شان نیامد. شاید این‌جا را با هتل‌های تهران اشتباه گرفته بودند. صاحب کافه‌ی بین راه، آن‌قدر راننده‌ی کامیون و سرباز به مرخصی‌ آمده، دیده بود که دیگر به کسی فهرست غذا تعارف نمی‌کرد. از پشت میز آهنی‌اش تازه‌واردها را برانداز می‌کرد. منتظر بود تا بیایند و چیزی سفارش بدهند. دست آخر خسته شد و به‌طرف میز پدر و پسر به راه افتاد. پدر از او صورت غذاها را پرسید. صاحب کافه دستی به صورت چرب و خیس از عرقش کشید و خندید.
ای نسیمِ سحر، آرامگَهِ یار کجاست؟ منزلِ آن مَهِ عاشق‌کُشِ عَیّار کجاست؟ شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش آتشِ طور کجا، موعدِ دیدار کجاست؟ هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد در خرابات بگویید که هُشیار کجاست؟ آن‌کس است اهلِ بشارت که اشارت داند نکته‌ها هست بسی، مَحرمِ اسرار کجاست؟ هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامت‌گرِ بی‌کار کجاست؟ باز پرسید ز گیسویِ شِکَن در شِکَنَش کاین دلِ غم‌زده سرگشته گرفتار، کجاست؟ عقل دیوانه شد آن سلسلهٔ مشکین کو؟ دل ز ما گوشه گرفت، ابرویِ دلدار کجاست؟ ساقی و مُطرب و مِی جمله مُهَیاست ولی عیش، بی‌یار مُهیّا نشود، یار کجاست؟ حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهر مَرَنج فکرِ معقول بفرما گُلِ بی‌خار کجاست؟
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه قسمت هفدهم : «تنوع در خلقت مرجان ها» ※ آدمای کاردرست، کاری رو نصفه و ناقص انجام نمیدن، تموم خودشون و میذارن تا اعتبار امضاشون پای کار، همیشه حفظ بمونه! اینجا که دیگه خداست! ته دریا و بالای زمین و اوج آسمون فرقی نداره، همه جا به قدر بی‌نهایتِ خودش، باکلاس، خلق و امضاء کرده!
شانس برای تو... - شانس برای تو....mp3
4.81M
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‎‎📻 🌼 روز سه شنبه 3 بهمن 1402