تفاهم.mp3
952.6K
چتر تازه ای واکن ، بر سر غزل هایم
سایه ای بساز از عشق ، سایه ای ، که تنهایم .
بی تو آن چه با من بود، سنگی و سترون بود
با تو ای مسیحایی ، سر بر آسمان سایم .
موج موج گیسویت ، آبشار بشکوهی است
حس تازه ای دارد، شانه های فردایم .
بی تو ای اهورایی ، ای همیشه فردایی
غنچه ای نمی خندم ، لحظه ای نمی پایم .
ای درخت بارآور، در سترونستان ها
سایه ای فراهم ساز، تا دمی بیاسایم .
انبساط لبخندت ، طیف تازه ای دارد
بی سبب نمی چرخد، تازه تر غزل هایم .
ای غزال صحرایی ، هر زمان که می آیی
مثل چشم و آیینه ، غرق در تماشایم .
ای تغزل امروز ، ای تفاهم امروز
روح آبی فردا ، ای همه تمنایم
ای شکوه رستاخیز، ای همیشه شورانگیز
هر کجا بفرمایی ، می دود سروپایم .
#شعرخوانی
#پرویز_بیگی_حبیب_آبادی
یا فاطمة الزهرا(س)
صدها غزل برای تو ای کیمیا کم است
حتی غزل نوشته شود با طلا کم است
با واژه ها که شأن تو انشا نمیشود
شرمنده ام که قدرت این واژه ها کم است
در جستجوی چشمه ی جوشان کوثرت
سعی میان مروه و کوه صفا کم است
موسی کجا و معجزه ی چادرت کجا
در محضر تو معجزه ی صدعصا کم است
یک جان که نیست لایق قربانی ات شدن
عالم شود برای تو حتی منا کم است
امروز آمدی به جهان زود میروی
من مانده ام که عمر گل آخر چرا کم است
اینجا نمان برو به همان لامکانی ات
اینجا برای تابش نورت فضا کم است
گفتم برای تو غزلی دست و پا کنم
اما نشد بضاعت این بینوا کم است
لطفی کن و سیاهه ی من را قبول کن
بانو نگو که معرفت این گدا کم است
#حیدر_محمدنژاد
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
اهل عالم هنر ار خصلت عباس من است
عشق در سایه شخصیت عباس من است
منم آن یار امین حامی دین ام بنین
هرچه دارم همه از دولت عباس من است
همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر
شیر مردان وله از صولت عباس من است
در شب چاردهم ، ماه که پرنورتر است
عکسی از نیم رخ صورت عباس من است
هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر
هنر آن است که در طینت عباس من است
تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت
این همان قطره ای از همت عباس من است
غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت
بدل غیرت من غیرت عباس من است
نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق
کرده کاری همه جا صخبت عباس من است
هر کسی را نتوان باب الحوائج گفتن
به حقیقت قسم این شهرت عباس من است
کوهها شد متحیر به ثبات قدمش
سروها در عجب از قامت عباس من است
جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد
این بزرگی است ، که از عزت عباس من است
قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی
قدرت لم یزلی قدرت عباس من است
یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت
دین فروشی بری از ساخت عباس من است
هی نگویید چرا ام بنین پیر شده
سبب حالت من حالت عباس من است
دستهای پسرم گشته قلم در لب آب
صفحه سینه پر از محنت عباس من است
این شنیدم زده فریاد ، غریبم مولا
غصه قلب حسین غربت عباس من است
شاعر:استاد کلامی زنجانی
بانوی عشق حضرت ام البنین سلام.mp3
707.7K
بانوی عشق ، حضرت ام البنین سلام
از ما مدام محضر تو ، بی قرین سلام
ای عطر یاس ، یاسمن خانه علی
از فاطمه رسیده به تو بهترین سلام
بالاتر از تصور ادراک هر کسی
شایسته تو کرده خدا برترین سلام
باب الحوائجی و کرم خصلت شماست
ای دست آسمان به سر این زمین سلام
عباس تو نماد وقار و شجاعت است
بر دامن تو ،دامن مرد آفرین سلام
بوی بهشت از نفست می وزیده است
بانوی آسمانی خلد برین سلام
ای مادر چهار شهید بدون سر
بر آن دل شکسته و هر دم غمین سلام
در محشر آن زمان که غریو شفاعتم
بانو برس به داد دلم با همین سلام
#شعرخوانی
#الهام_نجمی
💕برای مادر
شعر غمگین سکوتم بی قرارم می کنی
باز با لالایی ات دلتنگ خوابم می کنی
گوشه ی چادر نمازت مانده ام در انتظار
آن قدر خوبی که با خوبی خرابم می کنی
خواب دیدم مثل مو جم در بر دریا ییت
کز تلاطم های دل پر پیچ و تابم می کنی
تا که گفتم : تشنه ام کامم بیابانی شده
روزه دار حال من خود را سرابم می کنی
آه سردی گر بگیرد گردنم از روزگار
باز هم خود را مسبب بر عذابم می کنی
زخم هایم را فقط چشم تو درمان می کند
نوش دارویم تویی مست شرابم می کنی
رج به رج در وصف اشعاروجودت مانده ام
"مادرم" شرمنده گر سر درکتابم می کنی
🌴💎❄️💎🌴
تقصیر خودم بود که با پای مجازی
یک روز شدم وارد دنیای مجازی
🚶
اول همه چی خوب و سرجای خودش بود
تا غرق شدم داخل دریای مجازی
کم کم که جلو رفتم و دیدم چه فضاییست
گویا شده بودم خود آقای مجازی
😎
یک روز یکی برد مرا توی گروهش
پیوستم از آن روز به اعضای مجازی
🤗
تایید شد آنگاه صلاحیتم آن جا
طبق نظر مجلس شورای مجازی
👍
دیدم همه هستند در آن جا قروقاطی
اصلا شده مانند اروپای مجازی
🙈
گفتم که چتِ با زن همسایه حرام است
گفتند مجاز است به فتوای مجازی
👳♀
آن قدر صفا داشت که هر شب بکنی چت
با مژده و مژگان و پریسای مجازی
😬
با دیدن یک عکس شدم عاشق فردی
که بود فقط داخل رویای مجازی
آدم شدم و رفتم از آن روز خصوصیش
گفتم که منم عاشق حوّای مجازی
😌
آیا پدرت هست که یک روز بیایم
پیشش بکنم از تو تقاضای مجازی؟!
😊
خوشحال شد و رفت و سر ثانیه برگشت
با جعبه ی شیرینی و بابای مجازی
آن روز، همان جا من و او عقد نمودیم
دادند به ما پول و هدایای مجازی
فردای همان روز که رفتم به سراغش
دیدم که طرف هست هیولای مجازی
👹
گفتم تو مگر صاحب آن عکس نبودی
آن پسر خوش چهره و زیبای مجازی
😧
خندید و به من گفت که آن عکس خودم نیست
برداشتم از توی فضاهای مجازی
😬
جای لب و ابرو و رخ پسرک ناز
دیدم شده ام خام به لالای مجازی
😣
حیف است بیایید جوانان وطن را
دعوت بنماییم به تقوای مجازی
☹️
#سید_حسن_صفاری
#تقواي_مجازي
🌴💎❄️💎🌴
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی...
#شب_نامه
#داستان_کوتاه
☘ گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد.
عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
☘ گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند
اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند.
☘گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند !
☘چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم، پله ی صعودمان باشد
و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد
.
روباه گفت: آدم فقط از چیزهایی که اهلی میکند میتواند سر در بیاورد.
آدمها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند!
همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکّانها میخرند.اما چون دکّانی نیست که دوست معامله کند، آدمها ماندهاند بی دوست!
.