eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
معنیِ بخشیدن یک‌دل به‌یک لبخند چیست؟ من پشیمانم بگو تاوانِ آن سوگند چیست..؟ گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است داستان‌هایی که مردم از تو می‌گویند چیست..؟ خود قضاوت‌ کن‌اگر درمانِ دردم عشقِ‌توست این سرِ آشفته و این قلبِ ناخرسند چیست..؟ چند روز از عمرِ گل‌های بهاری مانده‌است ارزشِ جان کندنِ گل‌ها در این یک چند چیست..؟ از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست..؟ عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز حاصلِ آغوشِ گرمِ آتش و اسپند چیست..؟ 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
نشسته سایه‌ای از آفـتاب بر رویش به روی شانه‌ طوفان رهاست گیسویش ز دوردست‌، سواران دوباره می‌آیند که بگذرند به اسبان خویش از رویش کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم که باد از دل صحرا می‌آورَد بـویش کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم کسی چنان که به مذبح بُرید چاقویش نشسته است کنارش کسی که می‌گرید کسی که دست گرفته به روی پـــــهلویش هـزار مرتبه پرسیده‌ام زخود او کیست که این غریب ، نهاده است سر به زانویش کسی در آن طرف دشت‌ها نه معلوم است کجای حادثــه افتاده است بازویـش کسی که با لب خشک و ترک ترک شده‌اش نشسته تـیر به زیر کمان ابـرویش کسی است وارث این دردها که چون کوه است عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویـش عجب که کــــــــــوه شده چون نسیم سرگردان که عشق می‌کشد از هر طرف به هر سویش طلوع می‌کند اکنون به روی نیزه سـری به روی شانه طوفان رهاست گیسویش
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد از جاده‌ٔ سه‌شنبه شبِ قم شروع شد... آیینه خیره شد به من و من به آیینه آن‌قدر خیره شد که‌تبسم شروع شد... خورشید ذره‌بین به تماشای من گرفت آن‌گاه آتش از دلِ هیزم شروع شد... وقتی نسیمِ آهِ من از شیشه‌ها گذشت بی‌تابیِ مزارعِ گندم شروع شد... موجِ عذاب یا شبِ گرداب!؟ هیچ‌یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد... از فالِ دستِ خود چه بگویم که‌ماجرا از ربنای رکعتِ دوم شروع شد... در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم شروع شد... ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
از عمرِگران کاست و جز رنج نیفزود این منطق دنیاست ، زیان فلسفه ی اوست ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
در چشم آفتاب چو شبنم زیادی‌ام چون زهر هرچه باشم اگر کم زیادی‌ام بیهوده نیست روی زمینم نهاده‌اند بارم که روی شانۀ عالم زیادی‌ام با شور و شوق می‌رسم و طرد می‌شوم موجم به هر طرف که بیایم زیادی‌ام همچون نفس غریب ترین آمدن مراست تا می‌رسم به سینه همان دم زیادی‌ام جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ در برزخ و بهشت و جهنم زیادی‌ام قرآن به استخاره ورق خورد! کیستم؟! بین برادران خودم هم زیادی‌ام!   📚
هر چنـد کـه هرگز نرسیدم به وصـالت عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت! یک بار به اصرارِ تو عاشـق شدم ای دل این‌ بار اگـر اصرار کنی، وای به حالت! ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ‌ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ‌ܭَܥ‌‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
اگر به شهر روی طعنه های رهگذران اگر به خانه بمانی غم در و دیوار (سلام الله علیها)
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکس به قــدر وســع خریدار یوسف است سرمـایه ی شکسته دلان چیست؟ آرزوست 🌱 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند پوشانده‌اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند ای گل! گمان مکن به شبِ جشن می‌روی شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه‌ای‌ست که قربانی‌ات کنند ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود عقل منطق داشت ، حرفش را به کرسی می نشاند دل سراسر دست و پا می زد، ولی بیهوده بود حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود من کی ام؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود
ای رفته کم‌کم از دل و جان! ناگهان بیا مثلِ خدا به یادِ ستم‌دیدگان بیا... قصدِ من‌از حیات، تماشای چشمِ توست از چشم زخم بدنظران در امان بیا... جامِ شراب نیست که‌در کف گرفته‌است خون می‌خورد ز دستِ غمت ارغوان بیا... ای لحظه‌ای که‌در سرِ هر شاخه فکرِ توست ای نوبهارِ تا به ابد جاودان بیا... این صید را به معجزهء عشق زنده کن عیسای من به دیدنِ این نیمه‌جان بیا... یک عمر آمدم به درِ خانه‌ات، تو نیز یکدم به خانه‌ی من بی‌خانمان بیا...
به رویم باز کن میخانه‌ی چشمی که بستی را ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فرو افتادن ما آبرو بخشید پستی را در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با ثروت عوض کردم غنای تنگدستی را به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟! 🌱 ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯