🌹تقديم به سيد شهيدان اهل قلم، شهيد سيد مرتضى آوينى به مناسبت سالروز شهادت ايشان
با ما بگو از كوچه هاى سنگر اى مرد
ما را ببر با خود ميان لشگر اى مرد
رفتى و ما مانديم و شب هاى جدايى
در جبهه هاى غفلت از همسنگر اى مرد
اى راوى فتح صنوبرهاى عاشق
از اول مقتل بخوان تا آخر اى مرد
هر دم نگاهت خيره بر آن سوى اروند
مى بينمت در غربتى پهناور اى مرد
سخت است دورى از شهيدان خدايى
دل را به دريا مى سپارى يكسر اى مرد
شهرى به پا كردى ميان آسمان ها
شهرى پر از آلاله هاى پرپر اى مرد
دلتنگ مجنون گشتى و بيتاب فكّه
بايد شهادت را بگيرى از سر اى مرد
هر شب شهادت نامه ات را خواندى اى عشق
در خاك جبهه آرميدى ديگر اى مرد
از كربلا گفتى و آقاى شهيدان
آرى نمانْد انگشت و نه انگشتر اى مرد
از كربلاى پنج گفتى و رسيدى
تا آسمان كربلاى آخر اى مرد
#محمد_مهدى_عبدالهى
🌹 در سالروز شهادت سيد شهيدان اهل قلم سيد مرتضی آوینی به روح بزرگش صلواتی هدیه کنیم
🍃🌹🍃
غزل۱۹۰.mp3
1.19M
غزل شمارهٔ ۱۹۰
کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
قاصد منزل سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
قدر یک ساعته عمری که در او داد کند
حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد
تا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کند
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
لیله القدر 2.mp3
6.65M
#مناجات شب قدر
شب قدر آمده و آمده ام محضر تو
به امید کرمت آمده ام در بَرِ تو
از کرمخانه ی تو لطف و کرم می ریزد
در سحر بنده به امید تو بر می خیزد
من کجا و شب قدرِ تو کجا خالق من
سرِ خوان تو نشستن نَبُوَد لایق من
خواب غفلت همه ی عمر ، زمین گیرم کرد
به تباهی سپری گشت و مرا پیرم کرد
من زمین خورده ام و عبد پریشان هستم
شب قدر است ببین خسته ز عصیان هستم
کن نگاهی تو به این حال گدای خسته
رو سیاهم ز گناهان و دلم بشکسته
در شب قدر که خواندی تو مرا وقت سحر
پیش زهرا مادرم تو آبرویم را بخر
ای کریم و مهربان جز تو ندارم هیچ کس
جان اربابم حسین امشب به فریادم برس
به غبار حرم و روضه ی شاهِ شُهدا
گنهم عفو نِما و بِبَرم کرب و بلا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
امشب سکوتِ می، خبری مست میبرَد
امشب کسی به کار خدا دست میبرَد
نبض مکبّران، اجلآهنگ میزند
امشب کسی به آینهها سنگ میزند
افکندهاند در رهِ سیلاب، عیش را
ضجه زنند، ضجه… بزرگ قریش را
صدچشمه، خون، به حجلۀ دل می کشد چرا
شب بیخیال فاجعه کِل می کشد چرا
بیخواب عدل، بستر خون را پسند کرد
زخم شهید را همهجا ارجمند کرد
زخم شهید را به رُخِ ماه میکشند
از شام تا عراق و یمن آه میکشند
این زخمها تبسّمِ روح شهید ماست
وصل علی به نام اجل، صبح عید ماست
شب، بیزوال مانده، سحر مرده ای خدا
مائیم باز ایلِ پدر مرده ای خدا
امشب به ایل، آینهها بدنظر شدند
تکفیریانِ یخزده چلپاسهتر شدند
در شام و در عراق و یمن، طعنه میزنند
تکفیریان به صبر حسن طعنه میزنند
برخیز و نعره زن سرِ زخمِ زبان، پدر!
خلخال میبرند ز پای زنان، پدر!
خونِ نماز، بر رخِ محراب خورده است
امشب بُتی به کار خدا دست بُرده است!
یک گوشه از عبای دلارامِ ما بگیر
امشب سحر نمی شود! ای صبح! پا بگیر
شب، بیتو سر نمی شود؛ آتش گرفتهایم
امشب سحر نمیشود؛ آتش گرفتهایم
محرابجان! برای پدر، جان پناه باش
ای خشتخشتِ مسجد کوفه! گواه باش
ای مُهر! امشب آینه را بیملال کن!
دیدار آخر است؛ علی را حلال کن
گلدستهها! اذانِ اجل در گلو کنید
ای آبها! به حسرت حیدر وضو کنید
سجادهجان! بسوز در این غم ولی بساز
یک امشبی برای خدا با علی بساز
این آخرین نیایش چشمِ ترِ علیست
دیگر تمام شد؛ سحرِ آخر علی ست!
*
هرشب یتیم کوفه به دوشش سوار بود
همبازیاش ستارۀ دنبالهدار بود
ای ماه! جلوه در جگر چاه کردهای
این درّه هم نظرشدۀ آبشار بود
شرم نگاه، روز مرا میکند سیاه
شمعی درون چشم تو شب زندهدار بود
با آسمان صاف، همیشه ستیز داشت
ابری که بین معرکه، آتشبیار بود
وقتش رسیده بود بهاری شود، که شد!
سیسال این خزانزده چشمانتظار بود
در بین ابروان تو احیا گرفته است
این تیغِ کج که مبداء نصفالنهار بود
میخواست زهر خویش بریزد چو میخِ در
این عقربی که ماتَرَکِ شاهمار بود
زخمِ سرش حریف دلِ زخمیاش نشد
آه ای طبیب! او به چه دردی دچار بود!؟
*
تکفیریان ز بیعت حق، عار میکنند
در کوفه روزه را سحر افطار میکنند!
مردی که ذوالفقار ز دستش وضو گرفت
عدل از سر شکستۀ او آبرو گرفت
دارند سقف بر سرم آوار میکنند
از خواب، گرگ را ز چه بیدار میکنند؟!
از فرط عدل، اهل جراحت شدی پدر
فُزتُ وَ ربِّ کعبه و… راحت شدی پدر
حیرت شروع شد؟ نه، تماشا حرام شد
فُزتُ وَ ربِّ کعبه… گمانم «تمام شد!»
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است
«حکیم خیام نیشابوری»
شعر معروف حضرت اما م خمینی و پاسخ مقام معظم رهبری
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم
همچو منصور خریدار سردار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
درمیخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شدم
بگذارید که از میکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
روح الله الموسوی الخمینی (ره)
و جواب معشوق :
تو كه خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو كه فارغ شده بودی ز همه كان و مكان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای كه در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه كه بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
-_
نمی از اشک مجنون پای بید افتاد، از آن پس
تمام سال محزون و تمام عمر مجنون است
بانوی ایهام
آسمان با دست مولا، صاحب اعجاز شد
در زمین تا "یاعلی"(ع)گفتیم، عشق آغاز شد
رشتهی تسبیح دائم بر مدارش دور زد
با توسل بر وجودش، قفلهامان باز شد
شاه ما از کوچه و مسمارِ در، دلتنگ بود
تیغ بر داغ دلش رقصید، باران ساز شد
دلبری هایش چنان از خالقش دل برده بود
مبحث دلدادگی، با نام او انباز شد
ابن ملجم تا به اسم پاک مولا تکیه کرد
نغمهی فزت و رب ال... بهترین آواز شد
کاشکی وقت سحر زینب به مسجد رفته بود
غنچه ای از خون بابا، آب خورد و ناز شد...
#مهتاب_بهشتی
#آیینی_غزل
عمریست که در بندم و زندانی خویشم
دلبسته راز دل توفانی خویشم
چون زلف شکن در شکن یار
در پیچ و خم غصه پنهانی خویشم
از بخت بدم نیست دگر سوز و گدازی
من سردتر از بخت زمستانی خویشم
مجروحم و دل خسته به پرواز شب تار
در حیرت کوچ از دل ظلمانی خویشم
آرام دل و مطمئنم از سفر خویش
تا در ره آن یار جمارانی خویشم
مقام معظم رهبری