هدایت شده از کانال ســـرבار בلها
پــروردگــارا✨🌸
در این شب دل انگیز
آنچه را که بیصدا✨🌸
از قلب عزیزانم گذر کرده
در تقدیرشان قـرار ده✨🌸
تــــا لــذتــی دو چــنــدان را
برایشان به ارمغان بیاورد✨🌸
شبتـون بـخیـر و سـراسـر آرامـش
در آغوش پراز مهر خدا باشید✨🌸
⭐️شبـ🌙ـتون غرق در عطر بهشت⭐️
هدایت شده از کانال ܝوܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝܨ و ܢ̣صــــیܝࡅ߳ߺߺܙ
صبح است و..
صبا مشک فشان میگذرد
دریاب..
که از کوی فلان میگذرد
برخیز..
چه خسبی که جهان میگذرد
بوئی بستان که کاروان میگذرد
سلام دوستان خوبم✋
صبحتون سرشار از مهربانی🌸
🌿🌾🌿🌾
همچون پرنده ی مهاجر ...
بسته ام کوله بار سفر...
بسوی سفر عاشقی ...
معشوقم چه زیبا میخواند مرا ...
ومن چه آرام گوش فرا میدهم به این آهنگ ...
همچون لالایی مادر ...
درست شکل آواز گنجشگها در صبحگاه ...
همچون پر قو...
چه سفید و قشنگ ...
درست شکل برف بهاری ...
و روح من پرواز ...
تا آسمان هفتم...
من در پی سفر عاشقی ام ...
سفره ها پهن ...
میزبان در انتظار منِ لیلا...
شرم دارم از خودم ...
کوله بارم که باز میکنم ...
واییی بر احوال من لیلا ...
کوله بارم خالی ...
شکل سفره ی خالی ...
کاسه ها خالی ...
ظرف سفالی هم شکسته . ..
به گمانم این ظرف ها ندانسته شکسته . ..
ومن همچون تشنه ای در بیابان ...
به دنبال جرعه ای آب ...
پرواز کردم باز با شرم ...
نشستم همچون متهم ردیف اول در صف این میهمانی ...
آسمان خدا، چه با شادی میبارید ...
سبد سبد ستاره های بهشتی ...
جرعه ای آب به دستم دادن ...
ومن در پی تیکه های ظرف های سفالی...
شده بود باورم که دل نشکستم تا حالا...
اما نفهمیده و سهوا ......
پارچه ای حریرگرفتم من از خدا ...
به اسم قشنگ حلالیت ...
کشیدم من بر این ظرفها...
جلاء و زیبا شد این دل من ...
شک م به یقین تبدیل شد ای خدا ...
بشکنم دلی ، کدر میشود دل خودم...
دستها بالا سمت گدایی ...
سفره ها هم پر...
کوله بارم پرشد از عطر گل یاس و نرگس...
یاس خود زهرا س هست و نرگس هم فرزند زهرا س ...
ومن چون پرستوی مهاجر ...
دور گشتم آسمان خدا ...
وباز زمین و کاش باشد کوله بارم پر ..
روزی راهی سفری میشوم ...
سفری بدون برگشت ...
کاش سفره ام خالی نباشد و ظرفی نشکسته باشد ...
کاش و هزاران کاش ...
آرزویم اینست ای معبودم 🌾🌿🌾🌿
لیلا اسربار
سلام من به مدينه ، به غربت صادق
سلام من به بقيع و به تربت صادق
سلام من به مدينه ، به آستان بقيع
سلام من به بقيع و کبوتران بقيع
سلام من به مزار مطهر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقيع
سلام من به تو اي ماه فاطمي بقيع
سلام من به تو اي ياس هاشمي بقيع
زین ماتمى که چشم ملائک ز خون تر است
گویا عزاى صادق آل پیغمبرست
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام برتمامی شیعیان جهان تسلیت باد
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند
هیزم آورده و با قصد ثواب آوردند
روضه خوان گفت که یکبار دگر ابراهیم
رفت در آتش و این قوم عذاب آوردند
آنچه این شهر مسلمان سر پیرش آورد
کافران کی به سر اهل کتاب آوردند
گفت این کوچه همانست همان در ، اینها
مثل آن روز لگد را به حساب آوردند
بر سر چیدن گل ولوله شد آخر هم
از میان در و دیوار گلاب آوردند
گفت پیر است و قرارست که او را ببرند
دست بردند به شمشیر و طناب آوردند
ناگهان گریه شد و گفت که نیت کردند
بکنند آنچه سر طفل رباب آوردند
مثل هر بار که از کرببلا می خوانیم
روضهخوان حنجره اش خشک شد،آب آوردند
🔸شاعر:
#محسن_ناصح
8تير1250
درگذشت رضاقلي خان هدايت
او، اديب و شاعر و تذکره نويس سده سيزدهم و هم عصر محمدشاه و ناصرالدين شاه قاجار بود. مشهورترين کتاب هاي او عبارت است از: رياض العارفين و مجمع الفصحا و اصول الفصول.
🌿🌾🌾🌾🌿
همچون مرغی سرکنده ...
تپش های قلبم چه محکم ...
کوبیده میشد براین جسم فانی ...
اختیار از دست دادم من ...
جسم چه راحت میرود روزی ...
حیران تر میشوم از تصورش ای خدااا ...
معامله میکنیم دنیا و آخرت را بخاطر این جسم ناچیز ...
اما افسوس و هزاران افسوس ...
معامله در ازای چیز فناپذیر ...
میخواهم بروم سمت روح م ...
جلا ء بدهم این هستی ابدی را ...
گلابی بگیرم من زیر فشار حرارت ...
گلاب ناب انسانیت...
رجوع کردم من به خودم ...
چه چیزی دور میکند مرا از این گلاب گیری ...
میخواهم بتکانم من این روح را ...
همچون قالی تکانی دم عید ...
گرد وغبار کنده بشه ازاین دل ...
چه زیبا میشود دلی که نباشد در آن کینه. ..
آمدم سمت دلم ،نگاهی گذار کردم من براین دل ...
دلم از خودم گرفت ای خدا...
امانت دار خوبی نیستیم ای خداا ..
کاش رسم امانت داری بلد بودیم ...
کاش همه بودیم امین...
کاش همه ی دلها میشد امن وامان...
کاش میشدیم شکل یک انسان ...
انس میگرفتیم با هم ...
خنده های ما ،شادی ما ...
تبسم می انداخت بر لب آسمان ...
آسمان که بخندد زیر سقف هم میشد بهشت ...
کاش میشد همه باهم دست در دست هم ...
می ساختیم بهشتی ،نه برای خود ...
جوری معماری میکردیم که این بهشت برای همه بود ،برای همه
🌿🌾🌾🌾🌿
لیلا اسربار
🌿🍂🍂🍂🌿
مدهوش میشوم ای خداااا...
پا که میگذارم براین قطعه بهشت ...
دستهایم و پاهایم شکل عوض میکند...
میشود خود بال ...
بال پرواز ...
چشم هایم را میبندم در خیال خود میروم ...
میروم تا عرش خداوندی ...
غبطه میخورم بر احوال خود ...
چه زیبا دعوت نامه ی من گرفتم از خدا...
چراغ های سبز همچون برگ سبز بهاری می ماند ...
میخورد بر دیدگانم ...
دیده م عوض میشود ...
همچون یاقوت سبز ...
نگاهی میکنم من براین قطعه ی زمین ...
گفتم زمین ؟؟؟
آری بهشت خدا در زمین خدا جا گرفته ...
دانه های اشک خوشحالی جمع میشود در چشم های من مجنون صفت ...
درد ودلی میکنم من با خدااا...
درد فراق دردی است ای خدا که درمانش فقط صاحب درد است ...
سالهاست که منتظرم ،منتظر معشوق م ...
دلبری دارم که رد قدم هایش را به گنج قارون نفروشم ...
سالهاست ای یارب ...
زمزمه م این است که کاش میتوانستم رد قدم هایش را ببینم ...
چون بویی پیراهن یوسف ...
که نوری داد برچشمان یعقوب پیامبر ص...
میخواهم بگیرم رد قدم هایش را ...
بروم من پا به پا تا خانه ی دلبرم ...
دلبرم ؟دل دادم من ای خدا ؟؟؟
کاش اهل عمل بودم تا اهل حرف ...
دلبرم هست اما من بیچاره ...
تاسف میخورم برای خودم ...
هر گناهی که میکنم رد قدم هایش از دیده م محو میشود...
من گم شده م در گرداب گناه ...
تاوانش هست درد فراق ...
خودم کردم که لعنت برخودم باد ...
میخوام شعری بگویم در وصف تو ای صاحب این دل ...
من دل داده م به فرزند زهرا س ...
آقایی کردی و خریدارش شدی ...
اما افسوس ، پرده میگشد بین من وتو ...
کم عقلی و بی خردی م ...
من گناه کنم ،و فاصله بیفتاد بین من وتو ...
پس نیستم من یک عاشق ...
پس نیستم من یک دلسوخته ...
عاشق و دلسوخته تویی ای فرزند زهرا س ...
لذت گناه با من هست و محنتش با تو ...
بال پرواز م شکست ...
یاقوت سبز افتاد بر دستان من روسیاه ...
کاش میشد چون حر میشدم ...
پا می نهاده ام من بر نفس م ...
خط میگشیدم من بر گناهانم ...
پرده میرفت کنار ...
محو نگاهت می شدم...
چشم هایم خود یاقوت میشدن ...
میگشیدی بر سرم دست مهربانت را ...
می شنیدم من از تو ای فرزند زهرا س...
چشم هایت خود یاقوت بود ای بنده ی خدا...
غبار گناه مانع دیدت میشد ...
بخود آمدم من ،باز جمکران ...
باز چراغ سبز ...
باز دلتنگی ...
ومن در وسط جاده ی زندگی ...
دستهایم را میفشارم از درد هجران ...
مولا باشد و من نبینم ....
آقا باشد ومن گناه کنم ؟
شرم نکنم ،حیا نکنم ....
در کجای این عالم به این صفت میگویند عاشقی ...
بار الها ترسانم کن که گویا میبینمت...
بار خدایا کمکم کن .غبار گناه از دیده ی من لیلا بزداید ...
من ،منم بنده ی تو ...
من به تو محتاج م ...
درست مثل کوری به عصایش 🌿
لیلا اسربار🌾🌾🌾🌿
هدایت شده از کانال ســـرבار בلها
صبح شد.
پنجره ها خندیدند
شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری ست
صبح یعنی آغاز
چه کسی می گوید
پشت این ثانیه ها تاریک است
گام اگر برداریم ،
روشنی نزدیک است
صبح بخیر...
روزتون پر از خیر و برکت و آرامش 🙏🙏🙏🙏
مطلع شعر اگر شاه خراسان باشد
واژه باید همه جا دست به دامان باشد
شانه وقتیکه به دستان رئوفانهٔ توست
بخت یار است اگر زلف پریشان باشد
هر کجا پای نهادیم زمین مال تو بود
چه به مشهد برسد پا و چه تهران باشد
گنبد توست که هر صبح به ما میخندد
کشوری هست به زیبایی ایران باشد؟
حاجتم را بدهی یا ندهی ممنونم
که رضایت ره توفیق گدایان باشد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
🕊💓