🔰 بزرگترین بدرقه جهان
✍رهبراتقلاب : «آن روزی که دهها میلیون در ایران، و صدها هزار در عراق و بعضی کشورهای دیگر به پاس خونِ فرمانده سپاه قدس به خیابانها آمدند و بزرگترین بدرقهی جهان را شکل دادند، این یکی از ایّامالله است.»
۱۳۹۸/۱۰/۲۷
سلام این نگارش ادبی آقا بهترین نگارش و زیباترین و ادیبانه ترین متن نوشت در ادبیات فارسی و ادبیات حماسی است .
✍چه کسی گفته است که
"یک دست" "صدا" ندارد ؟؟!!
دستی را سراغ دارم که آوای "ضرب شستش" از "ایران" تا "لبنان"، "افغانستان" تا "آفریقا"،از "عراق" تا "یمن"، و از "سوریه و "فلسطین" تا " ~اسرائیل~ " به گوش می ریسد...
ناله ها باید سر داد
اشکها باید ریخت
این همان دست مهری است که بر سر فرزند شهید محبت را جاری می ساخت در آغوش می گرفت
این همان دستی است که در عملیاتها بچه ها را در بغل داشت
این همان دستی که چون ۲۲ بهمن سال گذشته آوای مرگ بر آمریکا را نشانه. می گرفت
یدالله فوق ایدیهم
دست خدا بالاترین دست هاست. و خدای متعال انتقام. خون این دست سردار عزیزمان را از همه. خائنین داخلی و دشمنان خارجی خواهد گرفت به اذن الله
انا فتحنا لک فتحا مبینا
آرامش دل
😩😩😩😩😩😩😩
✍زینب سلیمانی دختر سپهبد شهید قاسم سلیمانی
نه گذاشتند لمست کنم نه گذاشتند دست قطع شدهات را ببوسم. تمام حسرتهایم را باید با نگاه کردن به تابوتی که تو در آن آرمیده بودی و هر شب نگاه به سنگ مشکیای که از تمام تو برایم باقی ماند، خالی کنم.
این همه حسرت برای قلب یک دختر خیلی سخت است. بابا، اما همه اینها به فدای امام حسین (ع)، به فدای خواهر حسین (ع). دلم به آن وعدهای که همیشه به من میگفتی دخترم منو تو با هم شهید میشیم خوش است. میدانم روز وصل منو تو دیر نیست و مرا به زودی در آغوش خواهی گرفت"
##########
گروه شعر علوی یعنی
ارسال متن نوشته های زیبای ادبی و شعر و سروده. و هر آنچه از دل بر آید و ز جان نشیند
و آیا کلام زیبا و هنرمندانه جان خرید فرزند اسوه. ایثار و شهادت از این زیباتر می توان یافت
آرامش دل
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
چگونه شکر بجا آوریم از این نعمت
که هست دستِ تو بالا سرِ همه امت
دعای حضرتتان گر نبود، بی تردید
نمیشدیم به انبوهِ فتنه ها نصرت
هزار مرتبه باید ز دست میرفتیم
میانِ اينهمه سختی علیهِ این نهضت
نکرده ای تو فراموش لحظه ای ما را
نبوده ای تو دمی غافل از محبانت
به اسم گاه، دعا میکنی به تک تکِ ما
به گریه گاه، دعا میکنی به این ملت
عجیب اینکه گروهی، بجای شکرِ خدا
زبان گشوده به نا شکری از رهِ غفلت
برای مردمِ غافل، دگر چه باید کرد
که حضرتِ تو نکردی برای این امت
خوشا سعادتِ آنانکه باوفا بودند
ترا رها ننمودند بعدِ هر بیعت
خوشا وفای شهیدان که در دلِ دشمن
بخون نشسته و جان داده اند با غیرت
قسم به معجزه ی انقلاب اسلامی
که این تویی که چهل سال داده ای عزت
به لطفِ حق نه چهل سال، سیزده قرن است
برای شیعه ی زهرا کشیده ای زحمت
به احترام تو و مادر تو سر دادند
هزارها حججی و هزارها همت
قسم به غیرت مردانِ مرد تا امروز
نشسته اند بپایت هزارها هیئت
نه چرخِ کُندِ معیشت ز پایمان انداخت
نه بی وفائیِ برجام دادمان حسرت
به عشقِ شعبِ ابیطالبیم در تحریم
به عشق کرب و بلاییم حامیِ دینت
فدای العطشِ خیمه های اربابیم
فدای لعلِ لبِ خشک و تشنه ی جدّت
و پای کار علمدارِ عشق، میمانیم
به عشقِ ساقیِ عطشان،
🌺 #چهلویکمین سالروز فجر انقلاب اسلامی مبارک باد.
برخاست شمیم جانفزا با صلوات
پُرگشت تمامی فضا با صلوات
این پرچم انقلاب باید برسد
بردست امام عصر ما با صلوات
شاعر: #سيدهاشم_وفايي
منتظر بود تا چو یارانش نوبت عهد او فرا برسد
جامی از دست دوست برگیرد انتظارش به انتها برسد
وصف "لَمْ یَلْحَقوا" در او پیدا شرح "مَنْ یَنْتَظِر" دو چشمانش
چشم در راه و پای در میدان تا که میعاد او کجا برسد
بیقرار از فراق یارانش شکوه میکرد از جداییها
بود در جستوجوی مسلخ عشق تا پیامی ز کبریا برسد
چهرهاش قابی از شهیدان بود، دل او باغ داغ همرزمان
عاشق و تشنۀ شهادت بود تا به یاران آشنا برسد
کاظمی، باکری و خرازی، همدانی و همت و صیاد
بود بیتاب وصل حاجاحمد تا به آن یار بیریا برسد
سر خود را گرفته بود به دست تا که در پای دوست اندازد
جان خود را به راه او میبرد تا ندای "بیا بیا" برسد
نور میخورد و نور مینوشید، جوشنش تار و پود ایمان داشت
به خدا داده بود عاریه سر تا به دلدار، سرجدا برسد
از هوا کرده بود خالی دل، از دلش کرده بود بیرون عُجب
شسته بود از مس وجودش دست تا به اکسیر و کیمیا برسد
گرچه در عشق دوست فانی بود، تا هدف یک دو گام باقی بود
رفت تا با فنا شدن در دوست به سرِ چشمۀ بقا برسد
تا علمدار بر زمین افتاد کمر مقتدای او بشکست
دل آقای ما چنان خون شد که به دادش فقط خدا برسد
دستش افتاد بر زمین اما علمش بر زمین نیفتاده
زینبش میبَرد علم بر دوش تا به شام پر از بلا برسد
دست او بود روی خاک اما ساربانی نبرد انگشتر
سخت و تلخ است داغش اما کی به غم شاه سرجدا برسد
تن سردار حق در آتش سوخت تا نیفتد به خیمهها آتش
بدن قاسم ارباً اربا شد پیش از آنکه به کربلا برسد
زندهتر شد شهید زندۀ ما، شده فرمانده سپاه خدا
کار سردار تازه شد آغاز، که بهزودی به انتها برسد
حافظ شيرازي:
اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
🌼🌼🌼🌼🌼
صائب تبريزي:
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چيز میبخشد زّ مال خويش میبخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را
🌼🌼🌼🌼🌼
شهريار:
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چيز میبخشد بسان مرد میبخشد
نه چون صائب که میخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور میبخشند
نه بر آن ترک شيرازی که بُرده جمله دلها را
🌼🌼🌼🌼🌼
خانم دريايی:
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنيا را
نه جان و روح میبخشم، نه اَملاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معني دارد اين کارا؟
و خال هندويش ديگر، ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحي صورت، عمل کردند خالها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را
فقط میخواستند اينها، بگيرند وقت ماها را
🌼🌼🌼🌼🌼
کامران سعادتمند:
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
نه او را دست و پا بخشم، نه شهری چون بخارا را
همان دل بردنش کافی که من را بی دلم کرده
نمیخواهم چو طوطی من، بگويم اين غزلها را
غزل از حافظ و صائب و يا دريايی بی ذوق
و يا آن شهريار ترک که بخشد روح اجزا را
ميان دلبر و دلدار، نباشد حرفِ بخشيدن
اگر دلداده میباشيد، مگوييد اين سخن ها را
🌼🌼🌼🌼🌼
عارف تهرانی:
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
شعار و حرف پُر کرده، تمام ادعاها را
يکی بخشيده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را
يکی چون صائبِ تبريز ، سر و دست و تن و پا را
از اين سو شهريار داده تمام روح اجزا را
از آن سو بانو دريايی گرفته حال ماها را
سعادتمند شاعر نيز فقط گفت و نداد هرگز
نه ملک و نه بخارايی، نه روح و نه تن و پا را
ولی... 😭
ولي من میشناسم کس، که او نه گفت و نه دم زد
بدون حرف عمل کرده، تمام ادعاها را
کسي که خانِمانش را، رها از بهر جانان کرد
بدون منتی بخشيد، سر و دست و تن و پا را
و او اهسته و آرام، براي کشور ایران
فدا کرده به گمنامی تمام روح و اجزا را
اگر خواهي بدانی کيست، وجودت از سجود اوست
تمامی خودش را داد، به ما بخشيده دنيا را
نه گفتش ترک شيرازی، نه گفتش خال هندويش
و او نامش "سلیمانی"، عمل کرد ادعاها را
😭😭😭😭😭😭😭
شادی روحش صلوات
پرسیدند که #غریب کیست؟
گفت: «غریب نه آن است که تنش در این جهان غریب است، بلکه غریب آن است که دلش در تن غریب بُوَد و سِرَّش در دل غریب بُوَد».
#ابوالحسن_خرقانی
✌️ 🇮🇷 سرود نوستالژی
آمده موسم فتح ایمان
شعله زد از افق نور قرآن
در دل بهمن سرد وتاریک
لاله سر زد، ز خون شهیدان
لالهها قامت سرخ عشقند
سرنوشت تو با خون نوشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
مقدمت را اماما شهیدان
با نثار تن خود گشودند
خونشان فرش راه تو بادا
عاشق راه پاک تو بودند
آمدی با پیامت خمینی
از رهایی و از حق سرودی
آنکه بر ظلم شب حمله ور شد
ای خمینی تو بودی، تو بودی
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
🇮🇷
🎥در زمستان بهاران آمد
🔹حضور پرشور سلیمانی ها در مراسم راهپیمایی یومالله ۲۲ بهمن
#انتقام_سخت
#مرگ_ب_آمریکا
#سردار_سلیمانی
#انتقام_سخت
#مرگ_ب_آمریکا
#سردار_سلیمانی
.
📸 راهپیمایی مردم شریف استان گیلان، ۲۲ بهمن ۱۳۹۸
#الله_اکبر 🇮🇷
🔹در برابر مردمی که امروز عاشقانه و عزتمندانه و شکوهمندانه به میدان آمدند و در طلیعۀ #گام_دوم انقلاب، با گامهای استوارشان دوباره به این #نظام_الهی و #ولایت_فقیه "آری" گفتند، و با آرمانهای #خمینی_کبیر تجدید بیعت کردند، مگر میتوان تعظیم نکرد؟!
کدام تصویر و کدام قلم و کدام زبان را یاری توصیف این عظمت و شکوه و حماسه است؟!
🔸در #قم همیشه انقلابی ما، با وجود سرما مردم حضوری بسیار باشکوهتر از همیشه داشتند؛ اما وقتی به خانه آمدم و تصاویر راهپیمایی امروز (۲۲ بهمنماه ۱۳۹۸) را از سیمای جمهوری اسلامی ایران دیدم، اشک ریختم!
حضور مردم در همۀ شهرها و استانها چشمگیر و ستودنی بود؛ اما دراینمیان وقتی تصاویر مردم قهرمان استان #گیلان و شهر #رشت را دیدم که در زیر بارش شدید برف #حماسه_ای_ماندگار آفریدند، در برابر عظمت این مردم انقلابی و قدرشناس چیزی برای گفتن نداشتم، جز آنکه بگویم خاک پای آنانم...
📨 انشاءالله در روز سرنوشتساز دوم اسفندماه و در پای صندوق رأی نیز این حضور و شور و حماسه را تکرار خواهیم کرد و #عظمت_ایران_و_ایرانی را به دنیا نشان خواهیم داد.
این ابیات شاعر فرهیخته و انقلابی استاد #مرتضی_امیری_اسفندقه چقدر مناسب امروز و فردای ماست:
آیینۀ تمامقد عشق، پیش تو
یاران چگونه سر ز خجالت برآورند؟
من رأی دادهام به تو و میدهم به تو
از کاسه، چشمهای مرا گر درآورند
خاک پای مردم ایران
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۸/۱۱/۲۲