.
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
▪️کوچههای فاطمیه
بوی آتش میرسد از کوچههای بیکسی
میکند عالم به تن رخت عزای بیکسی
پر شده گوش زمین از نالۀ واغُربَتا
باز از نای زمان آید نوای بیکسی
باز در غمخانۀ دلها شده ماتم بهپا
چونکه پیچیده است در جانها ندای بیکسی
بانگ "هَل مِن ناصر" آید از سواری بیسپاه
مانده بییاور یلی در کربلای بیکسی
مصطفی تا بست دیده، فاطمه شد بیپناه
مرتضی انداخت بر دوشش عبای بیکسی
خانهای که بود مأوا و پناه بیکسان
از هجوم ناکسان شد آشنای بیکسی
پای هیزم باز شد کمکم به نورستان وحی
نار زد بر نور سیلی در بلای بیکسی
بر زمین افتاد ماه و آسمان شد نیلگون
بسته شد راه نفس در آن هوای بیکسی
خونفشان چشم شفق از غصۀ بیمادری
نوحهگر قلب فلق در هایهای بیکسی
کوچههای فاطمیه غرق آه و ناله است
آه از این کوچهها و نالههای بیکسی
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_زهرا
#ایام_فاطمیه
#شهادت_مادر_تسلیت
شهر مدینه غصه و غم دارد امشب
حال و هوایی غرقِ ماتم دارد امشب
یک یاس پرپر دارد امّا خانه ی وحی
چَشمِ علی اشکِ دمادم دارد امشب
زینب ندارد طاقتِ هجرانِ مادر
در سینه اش اندوهِ عالم دارد امشب
دیگر نشد مادر نماز شب بخواند
زهرای اطهر قامتی خم دارد امشب
با آه می گوید حسین مظلوم مادر
درد غریبیِ حسن هم دارد امشب
📝شاعر: محسن زعفرانیه
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته
حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته
از دوصد ضربهی شمشیر مرا بدتر کشت
آن لگد که به روی چادر زهرا رفته
هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد
چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته!
چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت
تا که من فکر کنم دنده او جا رفته
به روی آن در چوبی که نبی میبوسید
غاصب حق من و فاطمه با پا رفته
در و همسایه ز من حال تورا میپرسند
که بگو فاطمه زندهست علی یا رفته...؟!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
مثل هر شب نگاه مادر من
خیره بر چارچوب در شده است
آن قدر خیره مانده یک نقطه
که نگاهش دوباره تر شده است
مادرم از گلایهها سیر است
مادرم نوجوان، ولی پیر است
مادرم بستری، زمینگیر است
مادرم دست بر کمر شده است
زخم بازو برید امانش را
سوخت آن قامت کمانش را
طاقتش هرچهقدر کم شده است
درد پهلوش بیشتر شده است
زن همسایه چند روزی پیش
با گروهی عیادتش آمد
با همین گوش خود شنیدم گفت:
«فاطمه مثل محتضر شده است»
جامهای کرد بر تن حَسَنش
کفنی هم گذاشت دست حسین
زینبش را فقط سفارش کرد
نکند عازم سفر شده است:
«دخترم! کربلا برای حسین
مثل خواهر نه! مثل مادر باش
چون شنیدم که از مصیبت او
سعد وقّاص با خبر شده است»
بگذارید نیمهجان بشوم
بگذارید قدکمان بشوم
بگذارید روضهخوان بشوم
حرفی از کربلا اگر شده است
.
کربلا هیزم تر آوردند
اشک از دیدهها در آوردند
دامن خیمههای آل اللّه
با همان شعله شعلهور شده است
چارده قرن مادرم زنده است
نور او تا همیشه تابنده است
شرح او بینهایتی ابدی است
قصّهاش گرچه مختصر شده است
✍ #مجید_لشکری
🏴 #فاطمیه
روایتگر دستی است که
میشکند اما علم را رها نمیکند
تا برای کل عالم اتمام حجت کند که
" یک دست هم صدا دارد "
منتهی اگر برای یاری امام زمان بلند شود
..
#السَّلاَمُعَلَیْکِأَیَّتُهَاالصِّدِّیقَةُالشَّهِیدَةُ
🥀السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
🥀اين روزها كه مادرمان بين بستر است
🥀دل بيشتر هواييه ديدار دلبر است
🥀اين روزها كه ياس علي(ع)قد خميده 🥀است دل بيشتر براي ظهورت تپيده است…
🏴ایام فاطمیه تسلیت باد .🏴
#حضرت_زهرا_س_شهادت
جان علی بادا سلامت! جان من هیچ
هرکار کردم من به عشق یار کردم...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
دادِ علی تا خالق منان بلند است
از خانهی من بوی الرحمن بلند است
صد طعنه از این و، از آن مانده به گوشم
باید برای همسرم مشکی بپوشم
بر پات میافتم گلم، دورت بگردم
یک روز دیگر هم بمانی، سود کردم
صبح علی از طعنههای خَلق، شام است
همسایه میگوید که کار تو تمام است
تو خوب شو! تو خوب شو! ریحانه سادات
هجرت کنیم از این مدینه سمت شامات
زینب به من میگفت پایان محن نیست
دادی کفنها را ولیکن یک کفن نیست
بین وصیت تا که حرف خواب آمد...
گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد...
پایان این قصه دراینجا نیست زهرا
روز دهم هنگام قربانیست زهرا
آنروز که سر نیزهی کوفه بلند است
جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است
از گوشهی گودال بوی خون میآید
هرکس که رفته، دستِ پُر بیرون میآید
قاتل میآید که ببرّد آن گلو را
یک دست، خنجر دارد و یک دست، مو را...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🏴السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها
🏴
گفتمش نقاش را از غربت زهرا بکش
گریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید
گفتمش پس غربت زهرا کجای نقش بود
ناله کرد و زیر چادر غنچهای پرپر کشید
🏴 فرا رسيدن شهادت بانوی دو عالم، امّ ابيها، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها و ايام فاطميه تسلیت باد.
امام زمان(عج) - مناجات فاطمیه
آقا اجازه هست از مادر بگویم
از مادرت از لشگر حیدر بگویم🖤
از کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره
از دختری با چشم های تر بگویم🖤
آقا زبانم لال دستی رفت بالا
خون می چکد از گوش اگر بهتر بگویم🖤
آقا نمی آیی؟ ببین در شعله ور شد
از آتش و موی سر و معجر بگویم🖤
آقا زبانم سوخت، مادر سوخت آقا
می خواستم در پشت در مادر بگویم🖤
از ازدحام و چل نفر نامرد و مادر
از سینه ی زهرا و میخ در بگویم🖤
ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) برامام زمان (عج)وهمه دوستان تسلیت باد
🏴▫️🏴▫️🏴▫️🏴▫️🏴