قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت
+++
تکلیف بیقراری این دل چه میشود؟!
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت…
+++
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راه جمکران سر راهی ببینمت
+++
یا که محرمی شود و بین کوچهای
در حال کار نصب سیاهی ببینمت
+++
آقا خدا نیاورد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
+++
با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم
بر این خیال کهنه واهی، ببینمت!
+++
دارم یقین که روز وصال تو میرسد
ذکر لبم شده که الهی ببینمت
#یکشنبه_های_علوی_و_فاطمی
🌱دم ز حیدر زدن از فاطمه، آموخته ام
مثل شمعی به ره عشق علی سوخته ام...
🌱شیعه هستم من اگر موهبت فاطمه است
گر محب علیام مرحمت فاطمه است...
🔅السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام.
🔅السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها.
🍀🌿🍀🌿🍀
🌿
الهی شکرت که فهمیدم که نفهمیدم
الهی اگر کودکان سرگرم بازی اند مگر کلانسالان در چه کارند؟
الهی به سوی تو آمدم به حق خودت مرا به من بر مگردان
الهی اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار
📚الهی نامه مرحوم علامه حسن زاده آملی
Iraj Bastami - Gol Pooneha (320).mp3
12.68M
تصنیف: گل پونه ها
با صدای: زنده یاد
استاد ایرج بسطامی
موسیقی سنتی
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
دو خوانش غزل ۲۶۸.mp3
4.55M
غزل شمارهٔ ۲۶۸
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
وین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافیست
طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
خداوند جهان وقتی به آدم دلشت جان می داد
رموز آفرینش را به حیدر هم نشان می داد
و حکمت داشت قطعا هرچه او می آفرید اصلا
برای ذکر یاحیدر به انسان ها زبان می داد
خدا با خلقت حیدر دوچندان حظ می کرد
چه عز و افتخاری به اهالی جهان می داد
یقیا بردن نامش برد عقل از مؤذن چون
همیشه ابتدا سر می گرفت و بعد اذان می داد
علی بود آن که تعلیمات لازم را به ابراهیم
به موسی و به عیسی و همه پیغمبران می داد
«و جبرائیل درسش را به حیدر چون که پس می داد
علی بن ابی طالب فقط سر را تکان می داد»
شاعر عبدالرضا رجبیان
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 الهام چرخنده: میدانستم راهی که انتخاب کردهام هزینه دارد
🔹 من یک سلام به فرمانده گفتم و اینها هزینه دارد و هزینههایش را به جان میخرم، خدا میداند که با التماس همراه حضرت زینب(س) ماندم، این مسیر خار مغیلان هم دارد!
🔴 سوم دیماه سالگرد آغاز عملیات کربلای ۴
برای ۱۷۵ شهید غواص و خطشکن، شهدای مظلوم و سرافراز کربلای ۴ که پس از حدود سه دهه، در خردادماه ۱۳۹۴ و دراثنای خیانتهای دولت غربزده و کدخداپرست به یاری رهبر آمدند، سرودم.
🌷صدوهفتادوپنج تا مجنون
قلمم را به دست میگیرم، بنویسم حماسه را موزون
کربلای چهار یعنی عشق، کربلای چهار یعنی خون
باز هم نسل نورآشامان، پا نهادند در صف پیکار
غیرت و عزت و شرف در دست، در سر اما هوای عشق و جنون
در دل و جانشان هوای حسین، روی لبهایشان گل لبیک
همه دلدادگان روحالله، در رکاب ولیّ کشیده ستون
صف کشیدند مست جام ولا، راهپویان سیدالشهدا
کربلا خاکریز اول بود، بعد از آن قدس و کشور زیتون
حمله با رمز "یا محمد" بود، از رسول خدا مدد جستند
لبشان هم علی علی میگفت، شیرها آمدند تا جیحون
رسته از خویش عاشقانه زدند، دست در دست هم به موج خطر
دل به دریا زدند همرزمان، رفت موسی و در پیاش هارون
اینطرف سامری خیانت کرد، آنسو آواکسها خبر بردند
شیرمردان حمایتی نشدند، حجم آتش شد از توان بیرون
تیر و خمپاره، راکت و موشک، از زمین و از آسمان میریخت
دشت روشن شد از منوّرها، عاشقان را عدو کشید به خون
یکبهیک، دستهدسته گردانها، همچو برگ خزانی افتادند
رمل شد بستر شقایقها، دشت از خون لالهها گلگون
تیرها مینشست بر تنها، ذکرشان یاحسین و یازهرا
سرخ میشد ز خون غواصان، آب اروند و دجله و کارون
بین "امّالرّصاص" و شط آن شب، گودی قتلگاه دیگر شد
پیش آن راستقامتانِ شهید، سجده میکرد ماه در گردون
سه دهه در سکوت خوابیدند، مثل اصحاب کهف دور از شهر
ما پی آب و نان خود بودیم، در پی کسبِ مال روزافزون
باز هم بوی غربت حیدر، باز هم بوی عافیتطلبی
شده فرعون مرد خاطرهها، یکی هامان شده یکی قارون
یکی آمد ولی بهجای خدا، بر لبش نام کدخدا دارد
چشم او هم به دست شیطان است، نه که بر قدرت و توان درون
شده "امّالرّصاصِ" ما "لوزان"، جنگ رفت از "بُواریَن" به "وین"
باز هم بوی فتنه میآید بوی برداشتهای گوناگون
صدوهفتادوپنج مروارید، ناگهان سر ز گِل برآوردند
غیرت و عزت و شرف در دست، ولی از غربت علی محزون
خواب بودیم ما که مژده رسید، دل لیلیوشان دوباره تپید
خبر آمد ز راه میآیند صدوهفتادوپنج تا مجنون
آمدند و دوباره پر کردند شهر را از طنین عزتشان
تا که رسوا کنند خائن را، تا که باطل کنند این افسون
بوی آن سالها دوباره گرفت، شهر خاموش و خواب و غمزده را
پیکرِ کوچکِ بزرگدلان، شهر ما را دوباره کرد مصون
گرچه با دست بسته آمدهاند، گره از کار بسته بگشایند
کاش ما را کِشند غواصان، با خود از موج فتنهها بیرون
گر بپرسد کسی ز خطشکنان، چیست اکنون پیامتان؟ شاید
با لب تشنه یکصدا گویند جملههایی شبیه این مضمون:
دل به دریا زدیم ما آن روز، چون به امر ولیّ بلی گفتیم
ما همیشه مطیع مولاییم، با همین عزم آمدیم اکنون
یاد آن بتشکن بخیر که گفت: "خط سرخ شهادت [ای مردم]
خط آل محمد و علی است"، ما هم این را نوشتهایم به خون
باز هم قاطعانه میگوییم راه عزت فقط همین راه است
راه جنگ و مبارزه با ظلم، جنگ تا رفع فتنۀ صهیون
پروتکل، قطعنامهها، تحریم، پشت هم از گزینهها گفتن
همه فریادِ عجزِ شیطان است، دشمن حقهباز و پست و زبون
عزت ما فقط به ایمان است، نه به میز مذاکره با غرب
جز به تسلیم ما رضا نشود کدخدای همیشه بیقانون
چشمتان بر لب علی باشد، پایتان در خط ولیّ باشد
راه عزت فقط مقاومت است، تکیه بر قدرت و توان درون
✍️ #محمدتقی_عارفیان، خرداد ۱۳۹۴
#شهیدان
#کربلای_چهار
#خط_سرخ_شهادت
#راه_عزت_مقاومت_است