. دارم به دلم عشق گران‌مایه هنوز افسوس، نشد که با تو همسایه هنوز تا کرب‌وبلا آمدم و برگشتم مانده به دلم حسرت مشایه هنوز #محمدحسن‌_محمدی #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌فروغ روی یزدان داری ای دوست 🔹‌صفای باغ رضوان داری ای دوست 🔹‌تویی یوسف که در هر کوی و برزن 🔹‌هزاران پیر کنعان داری ای دوست #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

داغ نهان #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

سلام آقاجان مولای غریبم این روزها نبودنت درد مشترک اهالی خزان زده‌ی زمین است! اگر خورشید طلوع و غروب می‌کند و زمین هنوزم زنده‌ است تنها به عشق توست ... وگرنه دنیایی که ما ساخته‌ایم این همه آمدن و رفتن ندارد ... ▪️دلم به اندازه تمام برگ های افتاده در زمین،بودنت را میخواهد... #اللهم‌عجل‌ا‌لولیک‌الفرج #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

هم آسمان به شوق حریمت پیاده است هم چشم بی قرار زمین، سمت جاده است جان داده است این دل همچون کویر را این اشک‌ها که در غم تو بی اراده است ای نبض جان ما شده در هر طپش حسین این قلب بی ولای تو بی استفاده است من خانه‌زاد ایل و تبار شما شدم سرمایه‌ام محبت این خانواده است دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود همچون حسین، مادر گیتی نزاده است وقتی که فاطمه است خریدار اشک‌ها مردن برای نم نم این غم، چه ساده است شهد وصال جای خودش، تحت قبه‌ات طعم دعا برای فرج، فوق‌العاده است ذکر فرج زیاد بخوانید؛ چون ظهور در ایستگاه سبز دعا ایستاده است ✍ #منصوره_محمدی_مزینان #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

۴۰۷۷-- شنبه. ۳/۶/۳ " چهارده، صفر، هفت " فاصله بین نجف تا کربلا، ستونهائی قرار دارد بنام عمود. فاصله بین هر دو عمود، ۵۰ متر است که فاصله ۸۰ کیلومتری نجف تا کربلا دارای ۱۴۵۲ عمود قرار دارد.. آنهائی که گروهی به راه پیمائی اربعین میروند شماره ستونها، قرارگاه آنهاست تا در بین آنهمه زائر، همدیگر را گُم نکنند. آنهائی که واقف هستند میدانند که ستون ۱۴۰۷ ستون خاصّی است وقتی به اینجا میرسند قامت رسای حرمِ ابوالفضل العباس در چشم زائر می نشیند. اینجاست که طاقت، طاق میشود و سر خَم میگردد و هِق هِق، زائر را امان نمیدهد تا بتواند قدمی بردارد پاها سست میشود و چشمِ زائر لبریز تر از فرات میگردد. در گذر گاهش فرو افتادم از بی طاقتی اشک لرزان کی تواند خویشتن داری کند. اینجاست که چهارده، صفر، هفت، راهواری میشود که زائر خسته از راه را، به پرواز در میآورد. دیگر زائر خودش نیست که میرود، می کِشندم چو سبو دوش به دوش می بَرندم چو قدح دست بدست. پا، پر میشود، چشم موج میزند، کشتی دل به طوفان می افتد. غوغائی بپا میشود. فقط باید عاشق بود تا این حس، بباور بنشیند. " تو که هندسه نمی دانی وارد باغ نشو " جهان، جهان ذرّه هاست و در اینجا، باید اختیار را به دل سپُرد و دل را به پرواز در آورد تا بربام کسی بنشیند که آب تا اَبَد شرمنده اوست. 👤استاد گلشن