مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشه‌ها امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی ، اومید را واجب تویی مطلب تویی طالب تویی ، هم منتها هم مبتدا در سینه‌ها برخاسته، اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا ای روح بخش بی‌بدل، وی لذّت علم و عمل باقی بهانه‌ست و دغل، کاین علّت آمد وان دوا ما زان دغل کژبین شده، با بی‌گنه در کین شده گه مست حورالعین شده، گه مست نان و شوربا این سُکر بین هِل عقل را، وین نُقل بین هِل نَقل را کز بهر نان و بقل را، چندین نشاید ماجرا تدبیر صدرنگ افکنی، بر روم و بر زنگ افکنی و اندر میان جنگ افکنی، «فی اِصطِناعٍ لا یُری» می‌مال پنهان گوش جان، می‌نه بهانه بر کسان جان «رَبِّ خَلِّصنی» زنان، والله که لاغ است ای کیا خامش که بس مُستَعجِلَم، رفتم سوی پای علم کاغذ بنه بشکن قلم، ساقی درآمد الصلا   #مولانا #آشنایی_با_مولانا ادبگردی کارشناس دکتر بهرام پروین گنابادی

سلام خوشـــرنگ تــــرین عصــــر دنیــــــا را با لحــظه هایی پرازشـادی براتـــــون آرزو میـکنم

🌷امیدوارم عصر امروز 🍓نقاشِ هستی 🌷از پالت تقدیر، 🍓زیباترین رنگ را 🌷روی بوم زندگیتون 🍓نقاشی کنه 🌷تا زیبـاترین رنگین کمان احساس 🍓در زندگیتون شکل بگیره 🌷#عصرتون_بخیر🙏

#غلط_ننویسیم #واژه_شناسی بهروزصفرزاده

سیل دریا دیدہ هرگز برنمے گرددبہ جوی نیست ممڪن هرڪہ مجنون شد دگر عاقل شود صائب_تبریزی

ز بدخویی چرا بازیچهٔ شیطان شود آدم؟ ز خلق خوش توان تا مظهر لطف الهی شد #صائب_تبریزی

عزیزان جهان را خوار سازد پاکدامانی اسیر چاه و زندان ماه مصر از بی‌گناهی شد #صائب_تبریزی

به اندک روی گرمی پشت بر گل می‌کند شبنم چرا در آشنایی این‌قدر کس بی‌وفا باشد؟ #صائب_تبریزی

عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید گره بر دل نچسبد گرچه پهلوی گهر باشد #صائب_تبریزی

ندارد در حریم قرب ره آیینه‌رویان را میان عشقبازان هر که آهش در جگر باشد #صائب_تبریزی #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

خالی‌ست خیال خانه از پیروهنت بیتاب شدم دوباره از عطر تنت وا کن وسط سینه‌ی خود پنجره ای تا زنده شوم من به هوای وطنت #مهتاب_بهشتی #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛

🎶 نسخه کامل ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 عاشقان مستند و ما دیوانه ایم عارفان شمعند و ما پروانه ایم چون نداریم با خلایق الفتی خلق پندارند ما دیوانه ایم در ازل دادند چون جام الست تا ابد ما مست آن پیمانه ایم ظاهر سستیّ ما را خود مبین در شکست نفس خود مردانه ایم کس نگردد واقف اسرار ما زانکه همچون گنج در ویرانه ایم #مولوی 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺