زنده دلها میشوند از عشق، مست...
مرده دل كی عشق را آرد به دست...
عشق را با نیستی سودا بود...
تا تو هستی، عشق كی پیدا بود...
عشق میجوید حریفی سینه چاك...
كو ندارد از فنای خویش باك...
عشق در بند آورد عقل تو را...
تا نماند در دلت چون و چرا...
#مولانا
چون عنکبوتی حبس در زندان خود هستم
دنیای اطراف خودم را تار می بینم
#جواد_منفرد
دو سه یاریم موافق، تو هم ای دوست بیا
منم وُ فکر و خیال تو، کسی دیگر نیست...
#شاپور_تهرانی
#چهارشنبه_های_رضوی
من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند
به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند
از شماخواستن عشق است،ضرر خواهد کرد
هرکه در وقت گدایی به رقم فکر کند
#مهدى_رحيمى
-زِعشقـــــ..آغاز کن،تانقشِگردونرابگردانی؛
کھتنهاعشقسازد،نقشِگردونࢪادگرگونش...
#فریدونمشیری
نه مثل کوه محکمم،نه مثل رود جاری ام
نه لایقم به دشمنی ،نه آنکه دوست داری ام
.
تو خسته ای و خسته تر،منم که هرز میروم
تو از همه فراری و من از خودم فراری ام
.
زمانه در پی تو بود و لو ندادمت ولی
مرا به بند میکشد به جرم راز داری ام
.
شناختند عامیان، من و تو را به این نشان
تو را به صبر کردندت،مرا به بی قراری ام
.
چقدر غصه میخورم که هستی و ندارمت
مدام طعنه میزند به بودنم، نداری ام
.
#سید_تقی_سیدی
آخرش نوبت تنهایی من با تو نشد
کمتر از سقف و در و پنجره ام آیا من؟
#مهیا_غلامی
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود
عقلم از خانه به در رفت و گر می این است
دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود
صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می
تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
#حافظ
قوّتی داد به فرهاد و به مجنون ضعفی
هرکه را عشق ز راهی بهسر دار بَرَد
#حزین_لاهیجی
••°
کلاه انداختم بالا که یعنی شادم از وصلش
ندانستم که میراند ز درگه بی کلاهان را...
#محمد_سهرابی
آنچنان ذهن من از خواستنت سرشار است
که شب از یاد تو تا وقت سحربیدار است
خودمانیم ،تعارف که نداریم بگو
دست بردارم اگر پای کسی در کاراست
#حسن_توکلی
این برکه هم
مثل من عاشق است
وگرنه هرشب
عکس ماهش را
در آغوش نمی گرفت
#محسن_حسینخانی