eitaa logo
شعر و کودکی
698 دنبال‌کننده
226 عکس
8 ویدیو
0 فایل
جملات شاعرانه کودکان جملات شاعرانه کودکان را با ذکر سن و نام کودک ارسال کنید: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
در حال لباس عوض کردن: وقتی بلیز سفیدو از تنت در میاری انگار از توی تخم دراومدی پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
یه پسردایی دارم اسمش محمد پارساله... زهرا/ 5 ساله @sherokoodaki
دقت کردی دخترایی که صورتی دوست دارن، زیاد شدن؟ اصلا دختری که بنفش و قرمز و این جور چیزا دوست داشته باشه کمیابه پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
چرا چشمات قرمزه؟ علی: نه من مَردم،گریه نمی کنم که علی/ سه و نیم ساله @sherokoodaki
مامان میشه بازم برام آقا کادو بخری (آووکادو) محمد جواد/ سه و نیم ساله @sherokoodaki
به خواهر پنج ماهه اش لباس پسرونه پوشوندم مامان! دیدی من از اول گفتم معصومه پسره! محمد جواد/ چهار ساله @sherokoodaki
مامان! آبجی شوهر کرده رفته خونه‌ی بخت... تو نمی‌خوای بری خونه بخت؟! سارا / ۶ ساله @sherokoodaki
در حال تخمه شکستن پدر و پسری: بابا! تخمه ای که شما می خری مزه ی تخمه نمی ده مزه ی محبت می ده پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
مدتی بعد از فوت دایی اش: -خاله! باید برای دایی جشن بگیریم -چرا؟ -چون دایی رفته آسمون، دیگه بزرگ شده. خیلی خیلی بزرگ شده که رفته آسمون. حلما/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
با دیدن سنگ قبرها: -اینا عکس اونایی هست که رفتن آسمون؟ -آره -وای چقدر آدم تو آسموناست:) حلما / چهار و نیم ساله @sherokoodaki
دوتا گربه دیدم داشتن باهم صحبت می کردن یکی گفت باید بریم خونه ی آدما، سفیده گفت : باید تعقیبشون کنیم تا بریم خونه شون ساجده / ۶ساله @sherokoodaki
بابا فردا بریم پارک پولی؟(شهربازی) _فردا نیستم باباجون پس مامان بیا ما بریم پارک بی پولی 😁(عادی) ساجده / ۶ساله @sherokoodaki
در حال ساختن باغ وحش: _اینجا درِه، غذا که خوردن از اینجا می رن بیرون تا آدمارو لیس بزنن ساجده/ 6 ساله @sherokoodaki
هدایت شده از تلک الایام
پسرک یک بار در مراسم تعزیه حضور یافته . از بین کاراکترهای مختلف با اسب ارتباط عجیبی برقرار کرده... فضای ذهنی و تخیلاتش را اسب ها پر کرده اند و شب و روز با هم روزگار می گذرانند... اسب هایی با شخصیت های متنوع و محیرالعقول... اسب هایی که گاهی مرزهای خیال را زیر سم می گذارند و در عالم واقع حسابی دردسرساز می شوند... پسرک به روضه خوانی هم علاقه ی وافری دارد... اوج روضه اش اینجاست که وقتی امام از اسب به زمین افتاد... حالا مناجات دلخواه خودش را هم پیدا کرده: یا ذوالجناح والاکرام! @telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
… . بابایی من یه کاری بلدم که هیچ کس بلد نیست - چه کاری باباجون؟ بلدم اگه دهنم پر از غذا بود نمی تونستم با کسی حرف بزنم، توی دلم باهاش حرف بزنم.... - !!! تازه من خیلی چیزا رو می دونم که هیچ کی نمی دونه... - اگه راس می گی چهارتاشو بگو ببینم این که بی اجازه به خوراکیای کسی که مثلا مهمون بوده بعد خوراکیاشو خونه ی ما جا گذاشته نباید دست بزنیم این که هیچ وقت دروغ نگیم این که یه آدم بیچاره ی بدبختی که مثلا داره توی خیابون راه می ره همین طوری الکی نزنیم بکشیمش این که به فقیرایی که واقعی فقیرن پول بدیم @telkalayyam
می دونی ما توی کدوم فصل آدم ذغالی می شیم؟ همون موقع که برگ درختا می باره بعد رعد و برق می زنه می خوره به ما ما آدم ذغالی می شیم محمدجواد / 5 ساله @sherokoodaki
ای گل مهدی خیلی تو رو دوست داریم تو مهدی آخرینی تو مثل ماهی خیلی دوسِت می داشتم تو امام آخرینی تو مهدی صاحب زمانی تو صاحب الزمانی تو از همه امام ها کوچیک تری تو مهدی صاحب زمانی خیلی خوبت می داریم تو از همه قوی تری دوست دارن تو سینه شون آره تو خیلی مهربونی از همه مهربون تری علی درستکار/ 4 ساله 🌹🌹😍 @sherokoodaki
- چرا فردا بابا تعطیله؟ + چون فردا تولد مولاست!😊😍 -عه؟؟ ... منم اسمم محمد داره! + درسته 🙂 ولی مهدی نداره 😌 -آره! ولی می تونیم مولا رو صدا کنیم حضرت محمد امین 🤩 محمد امین/ 5 ساله @sherokoodaki
شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی - چرا فردا بابا تعطیله؟ + چون فردا تولد مولاست!😊😍 -عه؟؟ ... منم اسمم محمد داره! + در
خدایا خیلییی دوسِت دارم 😍 ممنون که امروز تولد مولاست 🤩 محمد امین/ 5 ساله در مسیر پیاده روی جمکران @sherokoodaki
آی آروم درستش کن! میشکنه! من به سخخخختی این موتورو خریدم! شما هی غر زدی غر زدی گفتی خیلی پول ندارم من به سختی تونستم اینو بخرم! محمد امین/ 5 ساله @sherokoodaki
دم غروب: خورشید داره می خوابه اول شب: ستاره ها بیدار شدن زهرا سادات/ سه ساله @sherokoodaki