وقتی که چنین دست به دامان شرابم
پیداست که چشمان تو کردهست خرابم
از شمع وجودم چه به جا مانده به جز اشک؟
هم معنی بیهودگیام، نقش بر آبم !
هر چند شبیهیم، دریغا که به هر حال
تو چشمهی جوشانی و من موج سرابم
سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست
یک عمر نیامد احدی جز تو به خوابم
بین من و دریا، نفسی بیش نماندهست
افسوس که هرگز نشکستهست حبابم
#حسین_دهلوی
به قول جین وبستر، تو کتاب بابالنگ دراز:
«گاهی وقتا یکی واردِ زندگیت میشه که حاضری به خاطرِ یه بار بغل کردنش کیلومترها راه رو طی کنی ...»
و واقعا دوست داشتن،همینقدر پارادوکس سخت و ساده ی داره.🙃🍇
دوباره عصر شد
وخیالت حـــواس
مرا برداشت پرت ڪرد
بہ ڪافہ باغ خاطرات
براے سرڪشیدن جام تلخ نبودنت...💝
#امیـــرافشار
«روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن...
ممکنه دوباره تکرار نشه...
آدم وقتی تو سن و سال توئه فکر میکنه همیشه براش پیش مییاد...
باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده...
که حالِت با چیز دیگهای خوب نمیشه...
عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه»
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر ناله من بر دل سنگش اثری داشت
سوی من افتاده به ظلمت نظری داشت
غمخوار اگر بود به حال من رسوا
بر حالت محزون منش چشم تری داشت
نومید کجا بودم اگر مرغ دل من
پر می زد و در صحن دلش بال و پری داشت
چون باد می آویختم از دامن گل ها
دلدار اگر از سر کویم گذری داشت
اندر صدف بخت من دلشده جانا
کی طالع شومم ز برایم گُهری داشت
از سوز درون نیست کسی را خبر ای دوست
کی دلبر ما از من و از دل خبری داشت
نوری تو به حسرت منگر سوی خلایق
کی مرغ سحر چون تو دل نوحه گری داشت
#آرمین_نوری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نادان
از شاهنامهی فردوسی
ز نادان بنالد دل سنگ و کوه
ازیرا ندارد بَرِ کس شکوه
نداند از آغاز، انجام را
بِه از ننگ داند همی نام را
تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا، ج ۱، ص ۵۲۱.
#بزرگداشتفردوسی
#شاهنامه
خداحافظی
از دکتر قیصر امینپور
دیگر دلم هوای سرودن نمیکند
تنها بهانهی دل ما، در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
آینههای ناگهان، امینپور، ص ۸۰.
#خداحافظی
#قیصرامینپور
روز بزرگداشت فردوسی... - @mer30tv.mp3
4.24M
صبح 25 اردیبهشت
#رادیو_مرسی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈