eitaa logo
شیدایی
113 دنبال‌کننده
43 عکس
18 ویدیو
0 فایل
صفحه ادبی شیدایی
مشاهده در ایتا
دانلود
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه که آنجا مکانِ توست 🍁🍃
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل‌های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم اما چقدر دل‌خوشی خواب‌ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است با آرزوی سلامتی برای استاد 🍁🍃
به هم رسیدن ما جز خیال‌بافی نیست برای وصل ، فقط اشتیاق کافی نیست به چشم‌زخم کسی بی‌گمان گرفتارم اگر به چشم تو این حرف‌ها خرافی نیست گره به زلف تو افتاد و چشم پوشیدم که در طریقت ما جای موشکافی نیست اگرچه فرصت جبران بی‌وفایی توست مرا خیال سرِ سوزنی تلافی نیست شبیه آینه‌ها از غبارِ آه پرم به خود دچارم و تابِ غم اضافی نیست! 🍁🍃
در دامن واژه‌ها اسیرم کردی با هر غزلی بهانه‌گیرم کردی در قافیه و ردیف ماندم بی‌تو شاعر شدم و چه زود پیرم کردی 🍁🍃
گر یار در دل است عبث آرزو چرا گر دیده محو اوست دگر جستجو چرا...؟! 🍁🍃
غیر بی‌رنگی که در عالم ندارد مشتری خویش را پرتو به هر رنگی درآری می‌خرند! 🍁🍃
چشم از تو نبست دوستش داشته باش پیمان نشکست دوستش داشته باش آنطور که هستی به تو دل داده، تو هم آنطور که هست، دوستش داشته باش 🍁🍃
تو که خفته‌ای به راحت دل تو خبر ندارد که شب دراز هجران ز قفا سحر ندارد 🍁🍃
ز ما ترانه مجویید کز هجوم ملال ز مشق زمزمه افتا‌ده‌ایم مدت‌هاست... 🍁🍃
🔹هواى نينوا🔹 شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين روى دل با كاروان كربلا دارد حسين از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين مى‌برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم بيش از اينها حرمت كوى منا دارد حسين... او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى خون به دل از كوفيان بی‌وفا دارد حسين... آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين... دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار» كاندرين گوشه عزايى بى‌ريا دارد حسين 🍁🍃
.. 🔴 عزیزم کاش در عرفه انقدر واضح از ؛ رگ های گردن، استخوان بدن و قفسه سینه ات صحبت نمیکردی! 🍁🍃
در سینه ی من جز غم تو چیست حسین؟ در هر رگ من عشق تو جاری است حسین بی علت و بسیار، تو را می‌خواهم عاشق شدنم دست خودم نیست حسین 🍁🍃
اشک، عاشق را فقط ثابت‌قدم‌تر می‌کند با چکیدن، جای پای شمع محکم می‌شود ... رضا حیدر‌ی‌نیا 🍁🍃
در غربتی که عشق برایم رقم زده است یک عمر با خیال تو تنها نشسته‌ام ... 🍁🍃
ای روزگار، از چه کسی می‌توان گرفت تاوان این جوانی از دست رفته را... 🍁🍃
قُل یا عِبادی تو هنوز هم بنده من هستی، نا امید مباش خاک را خواند و "یا عبادی" گفت شیوه ی احترام را نازم 💔
خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ عشق تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود... 🍁🍃
‌ ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم ‌ امید من به خطاپوشی تو آنقدر است که در شمار نیاید گناه بسیارم ‌ 🍁🍃
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
ما کشتهٔ عشقیم و تو منظور، حسین! تو عشقی و ما وصلهٔ ناجور، حسین! روز عرفه، قسمت ما حسرت شد ماییم و همین سلامِ از دور، حسین!
گنجایش دیگری ندارد دل من همچون قدح شراب لبریز تواَم 🍁🍃
حسین جاااان دل را به منای غم تو ذبح نمودیم! از یاد مبر این همه قربانی خود را 🍁🍃
نیست از پیغام وصلم حاصلی جز سوختن خار را یاد گلستان سوی آتش می کشد... 🍁🍃