eitaa logo
شیدایی
125 دنبال‌کننده
39 عکس
15 ویدیو
0 فایل
صفحه ادبی شیدایی
مشاهده در ایتا
دانلود
جان را فدای نام تو نام‌آوران کنند در عشق اقتدا به تو حق باوران کنند تعلیم حلم از تو ببینند اولیا تحصیل علم نزد تو پیغمبران کنند قرآن ناطقی که نگارندگان وحی روزی هزار سجده‌ی واجب بر آن کنند حاجت به بحث نیست که اهل کلام عشق با جان خود مباهله با کافران کنند عاشق به شرط اجر عبادت نمی‌کند با دوست این معامله سوداگران کنند ساقی تویی و مردم چشم خمار ما حاشا که باده را طلب از دیگران کنند ای کاش بر کمینه غلامت نظر کنی مدح تو را اگرچه ز ما بهتران کنند 🍁🍃
ناصح به طعنه گفت که رو ترک عشق کن محتاج جنگ نیست برادر، نمی‌کنم 🍁🍃
اهل دل را کعبه و بتخانه می دارد عزیز خال موزون هر کجا بر چهره افتد خوشنماست 🍁🍃
‏شرارت؛ ماسک‌های زیادی می‌پوشد، اما هیچ‌کدام، به‌خطرناکی نقاب تقوا نیست! -تیم برتون 🍁🍃
نَكْتُب لِلْجَميع ليقرأ شَخْص وَاحِد فَقَط برای همه می‌نویسیم که فقط یک‌ نفر بخواند... 🍁🍃
آن‌ها دروغ می‌گویند، و می‌دانند که دروغ‌گو هستند، و می‌دانند که می‌دانیم دروغ‌گو هستند، و با این وجود با صدای بلند دروغ می‌گویند! 🍁🍃
ساغر ز من این قوم گرفتند و شکستند اخلاق اگر نیست چه سودی ز دیانت؟ 🍁🍃
کار دانایان به خُردانِ جهان افتاده است سیرِ بازیگاهِ طفلان وقتِ پیری می‌کنم 🍁🍃
دل را قرار نیست، مگر در کنار تو کاین‌سان کشد به سوی تو، منزل به منزلم... 🍁🍃
خدا به نیمه‌ای از خویش و نیمی از ابلیس در آن سپیده چه معجونی آفرید از من... 🍁🍃
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من که جز ملال، نصیبی نمی‌برید از من 🍁🍃
ذلت‌کشِ هزار خیالیم و چاره نیست لعنت به وضعِ دور ز دلدار زیستن 🍁🍃
در ميانِ همه ى خواسته هاى عَبَثم تو گُلِ سرسبدِ باغِ محالاتِ منى ... 🍁🍃
به سنگلاخ اگر راهِ سیلِ من افتد چنان روم که کسی نشنود صدای مرا 🍁🍃
اگر پیغمبری بودم برای باور جَنت تو را بین دو انگشتم نشان خلق می دادم 🍁🍃
رحمت به روزگار كه پستی-بلندی‌اش رو كرده دستِ زندگیِ بی‌ثبات را.. 🍁🍃
به هرجا می‌برد شوقم، نمی‌بینم تو را آنجا کجایی ای رفیقِ کُنجِ تنهایی، خوشا آنجا! 🍁🍃
مژه بر هم زدن یار تماشا دارد که شود دست و گریبان دو جهان مست به هم 🍁🍃
بوی پیراهنی ای باد! بیاور، ورنه غم یوسف بکشد، عاشق کنعانی را ... 🍁🍃
آن گونه تورا در انتظارم که اگر این چشم بخوابد آن یکی بیدار است 🍁🍃
تلخیِ عشق از تظاهرهای شیرین بهتر است سیلیِ مادر کجا و بوسه‌ی نامادری ! ... زهرا بسی خاسته 🍁🍃
رسید از راه، روح‌الله و سرّالله و سیف‌الله شنید از آسمان، عیسی‌ابن‌مریم هم، نهیبش را پدر با ما، پسر با ما، دَم روح‌القدس با ماست بگو در پای حیدر، افکنَد ترسا، صلیبش را 🍁🍃
چشم و دل از مشاهده‌ات بی‌نصیب نیست نقشت چو بر صحیفه‌ی جانم مصوّر است..‌. 🍁🍃
از غنچه، ورق‌های ‌گلم در نظر آمد ‌دل ‌سوخت ‌به جمعیّتِ ازخویش‌جداها! 🍁🍃
یک دل نمانده است که داغش نکرده‌ای بردارد ای فراق خدا از میان تو را 🍁🍃