eitaa logo
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
2.6هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
محب پیامبر عزیز اسلام و اهل بیت صلوات الله علیهم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعالیت کانال رو با خطبه غدیر افتتاح میکنم ان شاء الله که لطف امیرالمؤمنین بیش از پیش شامل حالمون بشه کانال شیخ حسین دهقان : 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی : @abdeaabeghe
💌قسمت اول : نامه ای از رسول خدا برای همگان چون ما خطبه غدیر رو نخوندیم و تبلیغش نکردیم باید بیاییم توضیح بدیم که ولی در من کنت مولاه به چه معنایی هست تا دشمنان و جاهلان قبول کنند. درصورتی که اگه کسی خطبه غدیر رو بخونه و نگه یا علی باید به عقلش شک کرد. به همین خاطر خطبه غدیر رو تیکه تیکه خدمتتون تقدیم میکنم. مبلغش باشیم همگی که وظیفه شرعیمون هست و اینه وظیفمون هست هم در خود خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند و در ادامه بهش میرسیم. اگه غدیر بزرگ داشته میشد به پیامبر جسارت نمیشد به دختر پیامبر اکرم کتک نمیخورد، شمشیر بر فرق امیرالمؤمنین نمیخورد، کریم اهل بیت مسموم نمیشد، ابا عبدالله و اصحابشون به اون طرز وحشیانه به شهادت نمیرسیدند و اهل بیتش به اسارت نمیرفتند. غدیر رو شل گرفتیم و سفت ضربه خوردیم وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ - لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ. و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد.- معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است. نکات مهم 🔻🔻🔻 نرساندن ولایت امیرالمؤمنین باعث عذاب سخت میشود کانال شیخ حسین دهقان : 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی : 👇👇 @abdeaabeghe
شاهکار در قضاوت امیرالمؤمنین زنی که فرزند خود را انکار میکرد 👇👇 او كه جوانى نورس بود سراسيمه و شوريده حال در كوچه هاى مدينه گردش مى كرد، و پيوسته از سوز دل به درگاه خدا مى ناليد: اى عادل ترين عادلان !ميان من و مادرم حكم كن . عمر به وى رسيد و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرين مى كنى ؟! جوان : مادرم مرا نه ماه در شكم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شير داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخيص ‍ دادم مرا از خود دور نمود و گفت : تو پسر من نيستى ! عمر رو به زن كرد و گفت : اين پسر چه مى گويد؟ زن : اى خليفه ! سوگند به خدايى كه در پشت پرده نور نهان است و هيچ ديده اى او را نمى بيند، و سوگند به محمد صلى الله عليه و آله و خاندانش ! من هرگز او را نشناخته و نمى دانم از كدام قبيله و طايفه است ، قسم به خدا! او مى خواهد با اين ادعايش مرا در ميان عشيره و بستگانم خوار سازد. و من دوشيزه اى هستم از قريش و تاكنون شوهر ننموده ام . عمر: بر اين مطلب كه مى گويى شاهد دارى ؟ زن : آرى ، و چهل نفر از برادران عشيره اى خود را جهت شهادت حاضر ساخت . گواهان نزد عمر شهادت دادند كه اين پسر دروغ گفته ، مى خواهد با اين تهمتش زن را در بين طايفه و قبيله اش خوار و ننگين سازد. عمر به ماموران گفت : جوان را بگيريد و به زندان ببريد تا از شهود تحقيق زيادترى بشود و چنانچه گواهيشان به صحت پيوست بر جوان حد افتراء (8) جارى كنم . ماموران جوان را به طرف زندان مى بردند كه اتفاقا حضرت اميرالمومنين عليه السلام در بين راه با ايشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فرياد برآورد: اى پسر عم رسول خدا! از من ستمديده دادخواهى كن . و ماجراى خود را براى آن حضرت شرح داد. اميرالمومنين عليه السلام به ماموران فرمود: جوان را نزد عمر برگردانيد. جوان را برگرداندند، عمر از ديدن آنان برآشفت و گفت : من كه دستور داده بودم جوان را زندانى كنيد چرا او را بازگردانديد؟! ماموران گفتند: اى خليفه ! على بن ابيطالب به ما چنين فرمانى را داد، و ما از خودت شنيده ايم كه گفته اى : هرگز از دستورات على عليه السلام سرپيچى مكنيد. در اين هنگام على عليه السلام وارد گرديد و فرمود: مادر جوان را حاضر كنيد، زن را آوردند و آنگاه به جوان رو كرده و فرمود: چه مى گويى ؟ جوان داستان خود را به طرز سابق بيان داشت . على عليه السلام به عمر رو كرد و فرمود: آيا اذن مى دهى بين ايشان داورى كنم ؟ عمر: سبحان الله ! چگونه اذن ندهم با اين كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: على بن ابيطالب از همه شما داناترست . اميرالمومنين عليه السلام به زن فرمود: آيا براى اثبات ادعاى خود گواه دارى ؟ زن : آرى ، و شهود را حاضر ساخت و آنان مجددا گواهى دادند. على عليه السلام : اكنون چنان بين آنان داورى كنم كه آفريدگار جهان از آن خشنود گردد، قضاوتى كه حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من آموخته است ، سپس به زن فرمود: آيا ولى و سرپرستى دارى ؟ زن : آرى ، اين شهود همه برادران و اولياى من هستند. اميرالمومنين عليه السلام به آنان رو كرد و فرمود: حكم من درباره شما و خواهرتان پذيرفته است ؟ همگى گفتند: آرى . و آنگاه فرمود: گواه مى گيرم خدا را و تمام مسلمانانى را كه در اين مجلس حضور دارند كه عقد بستم اين زن را براى اين جوان به مهر چهارصد درهم از مال نقد خودم ، اى قنبر! برخيز درهمها را بياور. قنبر درهمها را آورد، على عليه السلام آنها را در دست جوان ريخت و به وى فرمود: اين درهمها را در دامن زنت بينداز و نزد من ميا مگر اين كه در تو اثر زفاف باشد( يعنى غسل كرده باشى ). جوان برخاست و درهمها را در دامن زن ريخت و گريبانش را گرفت و گفت : برخيز! در اين موقع زن فرياد برآورد: آتش ! آتش ! اى پسر عم رسول خدا! مى خواهى مرا به عقد فرزندم در آورى ! به خدا سوگند او پسر من است ! و آنگاه علت انكار خود را چنين شرح داد: برادرانم مرا به مردى فرومايه تزويج نمودند و اين پسر از او بهمرسيد، و چون بزرگ شد آنان مرا تهديد كردند كه فرزند را از خود دور سازم ، به خدا سوگند او پسر من است . و دست فرزند را گرفت و روانه گرديد. در اين هنگام عمر فرياد برآورد: اگر على نبود عمر هلاك مى شد. مطالب رو داخل گروه‌ها یا کانالهایی که عضو هستید به اشتراک بذارید کانال شیخ حسین دهقان : 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی : @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
💌قسمت اول : نامه ای از رسول خدا برای همگان چون ما خطبه غدیر رو نخوندیم و تبلیغش نکردیم باید بیاییم
قسمت دوم : نامه ای از رسول خدا برای همگان فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ. پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است. نکات مهم 🔻🔻🔻 انتخاب امیرالمؤمنین از طرف خداست فرمان ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین از طرف خداست. کمکاری در رساندن ولایت امیرالمؤمنین عقوبت سخت دارد. کانال شیخ حسین دهقان : https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی : @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
شاهکار در قضاوت امیرالمؤمنین زنی که فرزند خود را انکار میکرد 👇👇 او كه جوانى نورس بود سراسيمه و شوريد
شاهکاری دیگر در قضاوت 👇👇 نزاع دو زن بر سر یک کودک در زمان خلافت عمر دو زن بر سر كودكى نزاع مى كردند و هر كدام او را فرزند خود مى خواند، نزاع به نزد عمر بردند، عمر نتوانست مشكلشان را حل كند از اين رو دست به دامان اميرالمومنين عليه السلام گرديد. اميرالمومنين عليه السلام ابتداء آن دو زن را فراخوانده آنان را موعظه و نصيحت فرمود وليكن سودى نبخشيد و ايشان همچنان به مشاجره خود ادامه مى دادند. اميرالمومنين عليه السلام چون اين دستور داد اره اى بياورند، در اين موقع آن دو زن گفتند: يا اميرالمومنين ! مى خواهى با اين اره چكار كنى ؟ امام عليه السلام فرمود: مى خواهم فرزند را دو نصف كنم براى هر كدامتان يك نصف ! از شنيدن اين سخن يكى از آن دو ساكت ماند، ولى ديگر فرياد برآورد: خدا را خدا را! يا اباالحسن ! اگر حكم كودك اين است كه بايد دو نيم شود من از حق خودم صرفنظر كردم و راضى نمى شوم عزيزم كشته شود. آنگاه اميرالمومنين عليه السلام فرمود: الله اكبر! اين كودك پسر توست و اگر پسر آن ديگرى مى بود او نيز به حالش ‍ رحم مى كرد و بدين عمل راضى نمى شد، در اين موقع آن زن هم اقرار به حق نموده به كذب خود اعتراف كرد، و به واسطه قضاوت آن حضرت عليه السلام حزن و اندوه از عمر برطرف گرديده براى آن حضرت دعاى خير نمود (11). کانال شیخ حسین دهقان : 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی : @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قسمت دوم : نامه ای از رسول خدا برای همگان فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَ
قسمت سوم : نامه ای از رسول خدا برای همگان وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِی لِی (السَّلامَ) عَنْ تَبْلیغِ ذالِکَ إِلیْکُمْ - أَیُّهَاالنّاسُ - لِعِلْمی بِقِلَّةِ الْمُتَّقینَ وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَإِدغالِ اللّائمینَ وَ حِیَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإِسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله فی کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَیْسَ فی قُلوبِهِمْ، وَیَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَالله عَظیمٌ. وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّةٍ حَتّی سَمَّونی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذالِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِیّی وَ إِقْبالی عَلَیْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّی) حَتّی أَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ فی ذالِکَ (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذونَ النَّبِی وَ یَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ - (عَلَی الَّذینَ یَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) - خَیْرٍ لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِالله وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ) الآیَةُ. و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید. زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسی ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را می دانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را می گویند که در دل هایشان نیست و آن را اندک و آسان می شمارند حال آن که نزد خداوند بس بزرگ است.» و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدانجا که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور ]نامیده اند، به خاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش او از من، تا بدانجا که خداوند در این موضوع آیه ای فرو فرستاده: « و از آنانند کسانی که پیامبر خدا را می آزارند و می گویند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آری سخن شنو است. - بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنود - لیکن به خیر شماست، او (پیامبر صلی الله علیه و آله) به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق می کند و راستگو می انگارد.» نکات مهم 🔻🔻🔻 1_بعضیها ظاهرا ولایت امیرالمؤمنین در غدیر رو قبول کردند ولی ایمان واقعی نداشتند 2_پیامبر میدونست دارن دروغ میگن 3 _بعضی ها چیزهایی میگن که قبول ندارن کانال شیخ حسین دهقان 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی 👇👇👇 @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
شاهکاری دیگر در قضاوت 👇👇 نزاع دو زن بر سر یک کودک در زمان خلافت عمر دو زن بر سر كودكى نزاع مى كردند
قضاوت امیرالمؤمنین درباره زنی که دو نفر قصد اخاذی از او را داشتند در زمام خلافت عمر دو نفر امانتى را نزد زنى به وديعت گذاشتند و به وى سفارش نمودند كه تنها با حضور هر دوى آنان وديعه را تحويل دهد. پس از مدتى يكى از آن دو به نزد زن رفته مدعى شد كه دوستش مرده است و وديعه را مطالبه نمود. زن در ابتداء از دادن سپرده امتناع ورزيد ولى چون آن مرد زياد رفت و آمد مى نمود و مطالبه مى كرد، وديعه را به وى رد كرد. پس از گذشت زمانى مرد ديگر به نزد زن آمده خواستار وديعه گرديد، زن داستان را برايش بازگو نمود كه نزاعشان در گرفت ، خصومت به نزد عمر بردند، عمر به زن گفت : تو ضامن وديعه هستى . اتفاقا اميرالمومنين عليه السلام در آن مجلس ‍ حضور داشت ، زن از عمر خواست تا على عليه السلام بين آنان داورى كند، عمر گفت : يا على ! ميان آنان قضاوت كن . اميرالمومنين عليه السلام به آن مرد رو كرد و فرمود: مگر تو و دوستت به اين زن سفارش نكرده ايد كه سپرده را به هر كدامتان به تنهايى ندهد، اكنون وديعه نزد من است ، برو ديگرى را به همراه خود بياور و آنرا تحويل بگير، و زن را ضامن وديعه نكرد و از اين راه توطئه آنان را آشكار نمود؛ زيرا آن حضرت عليه السلام مى دانست كه آن دو با هم تبانى كرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن مطالبه كنند تا او به هر دو غرامت بپردازد. کانال شیخ حسین دهقان 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی 👇👇👇 @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قسمت سوم : نامه ای از رسول خدا برای همگان وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِی لِی (السَّلامَ) عَن
قسمت چهارم : نامه ای از رسول خدا برای همگان وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّیْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلکِنِّی وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ. وَکُلُّ ذالِکَ لایَرْضَی الله مِنّی إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ الله إِلَی (فی حَقِّ عَلِی)، ثُمَّ تلا: (یا أَیُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی حَقِّ عَلِی - وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). و اگر می خواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] می توانستم. لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه در حق علی عیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: «ی پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علی - ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده ای. و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» نکات مهم 🔻🔻🔻 1_پیامبر منافقین و کسانی که ولایت امیرالمؤمنین را نپذیرفته اند میشناسد 2_ نرساندن ولایت امیرالمؤمنین به مردم یعنی انجام ندادن وظیفه رسالت کانال شیخ حسین دهقان 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی 👇👇 @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قضاوت امیرالمؤمنین درباره زنی که دو نفر قصد اخاذی از او را داشتند در زمام خلافت عمر دو نفر امانتى را
قضاوتی هوشمندانه درباره زنی حیله گر که عاشق پسری بود که زن را دوست نداشت 👇👇👇 زنى فتنه گر شيفته و دلباخته نوجوانى از انصار گرديد، ولى هر چه كوشيد جوان پرهيزكار را جلب توجه و عطف نظر كند نتوانست ، از اين رو در صدد انتقامجويى بر آمده و تخم مرغى را شكسته با سفيده آن جامه خود را از بين دو ران آلوده ساخت و بدين وسيله جوان پاكدامن را متهم كرده او را نزد عمر برد و گفت : اى خليفه ! اين مرد مرا رسوا نموده است . عمر تصميم گرفت جوان انصارى را عقوبت دهد، مرد پيوسته سوگند ياد مى كرد كه هرگز مرتكب فحشايى نشده است و از عمر مى خواست تا در كار او دقت و تحقيق نمايد، اتفاقا اميرالمومنين عليه السلام در آنجا نشسته بود، عمر به آن حضرت عليه السلام رو كرده و گفت : يا على ! نظر شما در اين قضيه چيست ؟ آن حضرت به سفيدى جامه زن به دقت نظر افكنده وى را متهم نموده و فرمود: آبى بسيار داغ روى آن بريزند و چون ريختند سفيدى جامه بسته شد، پس امام عليه السلام براى فهماندن حاضران اندكى از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشيد آن را به دور افكند و سپس به زن رو كرده ، او را سرزنش نمود تا اين كه زن به گناه خود اعتراف نمود و از اين راه مكر و خدعه زن را آشكار كرد و به بركت آن حضرت ، مرد انصارى از عقوبت عمر رها گرديد. و نيز زنى با سفيده تخم مرغ رختخواب هووى خود را آلوده ساخت و به شوهرش گفت : اجنبى با او همبستر شده است ، ماجرا نزد عمر مطرح گرديد، عمر خواست زن را كيفر دهد، اميرالمومنين عليه السلام فرمود: آبى بسيار داغ بياورند و چون آوردند دستور داد مقدارى روى آن سفيدى بريزند چون ريختند فورا جوش آمده و بسته شد، آن حضرت جامه را به نزد زن انداخت و به او فرمود: اين از نيرنگ شما زنان است و مكرتان بسيار است . آنگاه به مرد رو كرده و فرمود: زنت را نگهدار كه اين از تهمتهاى آن زنت مى باشد، و فرمود: تا بر زن تهمت زننده حد افتراء جارى كنند. کانال شیخ حسین دهقان 👇👇👇 https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی 👇👇 @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قسمت چهارم : نامه ای از رسول خدا برای همگان وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائ
قسمت پنجم : نامه ای از رسول خدا برای همگان فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِکَ فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ. ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ(الله) رَبِّکُمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلاهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِیُهُ الُْمخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ. هان مردمان! بدانید این آیه درباری اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است. [هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است. هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید. و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد. نکات مهم 🔻🔻🔻 1_انتخاب امیرالمؤمنین با خدا بوده 2_اطاعت امیرالمؤمنین بر همه واجبه. کوچک و بزرگ و سیاه و سفید و عرب و عجم و.... 3_مخالف علی ملعون است 4_پیروی کننده از علی مورد رحمت است با این فقرات میشه گفت پیامبر فقط میخواستن بگن علی دوست منه یا منظورشون بالاتر از دوستی بوده؟ کانال شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قضاوتی هوشمندانه درباره زنی حیله گر که عاشق پسری بود که زن را دوست نداشت 👇👇👇 زنى فتنه گر شيفته و دل
امیرالمؤمنین و رسوا کردن زنانی که به دختر جوان افترا زدند👇👇 دخترى بى گناه به نزد عمر آورده به زناى او گواهى دادند، و اينكه سرگذشت وى : در كودكى پدر و مادر را از دست داده مردى از او سرپرستى مى كرد، آن مرد مكرر به سفر مى رفت ، دختر بزرگ شده و به مرتبه زناشوئى رسيد، همسر آن مرد مى ترسيد شوهرش دختر را به عقد خود درآورد، از اين رو حيله اى كرد و عده اى از زنان همسايه را به منزل خود فراخواند تا او را بگيرند و خود با انگشت ، بكارتش را برداشت . شوهرش از سفر بازگشت ، زن به او گفت : دخترك مرتكب فحشاء شده ، و زنان همسايه را كه در ماجرايش شركت داشتند جهت گواهى حاضر ساخت . مرد قصه را نزد عمر برد و مطرح نمود، عمر حكم نكرد و گفت : برخيزيد نزد على بن ابيطالب برويم . آنان برخاسته و همه با هم به محضر اميرالمومنين عليه السلام شرفياب شدند و داستان را براى آن حضرت بيان داشتند. اميرالمومنين عليه السلام به آن زن رو كرد و فرمود: آيا بر ادعايت گواه دارى ؟ گفت : آرى ، بعضى از زنان همسايه شاهد من هستند، و آنان را حاضر ساخت . آنگاه حضرت شمشير را از غلاف بيرون كشيد و در جلو خود قرار داد و فرمود: تمام زنها را در حجره هايى جداگانه داخل كنند، و آنگاه زن آن مرد را فراخوانده بازجوئى كاملى از او به عمل آورد ولى او همچنان بر ادعاى خود ثابت بود، پس او را به اتاق سابقش برگرداند و يكى از گواهان را احضار كرد و خود، روى دو زانو نشست و به وى فرمود: مرا مى شناسى ؟ من على بن ابيطالب هستم و اين شمشير را مى بينى شمشير من است و زن آن مرد، بازگشت به حق نمود (15) و او را امان دادم ، اكنون اگر راستش را نگويى تو را خواهم كشت . زن بر خود لرزيد و به عمر گفت : اى خليفه ! مرا امان ده ، الان حقيقت حال را مى گويم . اميرالمومنين عليه السلام به وى فرمود: پس بگو. زن گفت : به خدا سوگند حقيقت ماجرا از اين قرار است : چون زن آن مرد، زيبايى و جمال دختر را ديد، ترسيد شوهرش با او ازدواج نمايد از اين جهت ما را به منزل خود فراخواند و مقدارى شراب به او خورانيد و ما او را گرفتيم و خود با انگشت بكارتش را برداشت . در اين موقع اميرالمومنين عليه السلام فرمود: الله اكبر! من اولين كسى بودم پس از حضرت دانيال كه بين شهود تفرقه انداخته از اين راه حقيقت را كشف كردم ، و سپس بر تمام زنانى كه تهمت به ناحق زده بودند حد افتراء جارى كرد، و زن را وادار نمود تا ديه بكارت دختر چهارصد درهم را به او بپردازد و دستور داد آن مرد، زن جنايتكار خود را طلاق گفته همان دختر را به همسرى بگيرد و آن حضرت عليه السلام مهرش را از مال خود مرحمت فرمود. پس از اتمام و فيصله قضيه ، عمر گفت : يا اباالحسن ! قصه حضرت دانيال را براى ما بيان فرماييد. اميرالمومنين عليه السلام فرمود: دانيال كودكى يتيم بود كه پيرزنى از بنى اسرائيل عهده دار مخارج و احتياجات او شده بود، و پادشاه آن وقت دو قاضى مخصوص داشت كه آنها دوستى داشتند كه او نيز نزد پادشاه مراوده مى نمود وى زنى داشت زيبا و خوش اندام ، روزى پادشاه براى انجام ماموريتى به مردى امين و درستكار محتاج گرديد، قضيه را با آن دو قاضى در ميان گذاشت و به آنان گفت : مردى را كه شايسته انجام اين كار باشد پيدا كنيد، آن دو قاضى همان دوست خود را به شاه معرفى نموده او را به حضورش آوردند، پادشاه آن مرد را براى انجام آن ماموريت موظف ساخت . آن شخص ‍ آماده سفر شد ولى پيوسته سفارش همسر خود را به آن قاضى نموده تا به او رسيدگى كنند. مرد به سفر رفت و آن دو قاضى به خانه دوست خود رفت و آمد مى كردند، و از برخورد زياد با زن به او دلبسته شده تقاضاى خود را با وى در ميان گذاشتند ولى با امتناع شديد آن زن مواجه شدند تا اينكه عاقبت به او گفتند: اگر تسليم نشوى تو را نزد پادشاه رسوا مى كنيم تا تو را سنگسار كند. زن گفت : هر چه مى خواهيد بكنيد. آن دو قاضى تصميم خود را عملى نموده نزد پادشاه بر زناى او گواهى دادند، پادشاه از شنيدن اين خبر بسى اندوهگين گرديد و از آن زن در شگفت شد و به آن دو قاضى گفت : گواهى شما پذيرفته است ولى در اين كار شتاب نكنيد و پس ‍ از سه روز وى را سنگسار نماييد! در اين سه روز منادى به دستور شاه در شهر ندا داد كه : اى مردم ! براى كشتن آن زن عابده كه زنا داده حاضر شويد و آن دو قاضى هم بر آن گواهى داده اند. مردم از شنيدن اين خبر حرفها مى زدند، پادشاه به وزير خود گفت : آيا نمى توانى در اين باره چاره بينديشى ؟ گفت : نه تا اين كه روز سوم ، وزير براى تفريح از خانه بيرون شد، اتفاقا در بين راهش به كودكانى برهنه كه سرگرم بازى بودند برخورد نموده به تماشاى آنان پرداخت ، و دانيال كه كودكى خردسال ميان آنان با ايشان بازى مى كرد، وزير او را نمى شناخت .
دانيال در صورت ظاهر به عنوان بازى ، ولى در حقيقت براى نماياندن به وزير، كودكان را در اطراف خود گرد آورد و به آنان گفت : من پادشاه و ديگرى زن عابده ، و آن دو كودك نيز دو قاضى گواه باشند. و آنگاه مقدارى خاك جمع نمود و شمشيرى از نى به دست گرفت و به ساير كودكان گفت : دست هر يك از اين دو شاهد را بگيريد و در فلان مكان ببريد، و سپس يكى از آن دو را فراخوانده ، به او گفت : حقيقت مطلب را بگو وگرنه تو را خواهم كشت . (وزير اين جريانات را مرتب مى ديد و مى شنيد). آن شاهد گفت : گواهى مى دهم كه آن زن زنا داده است . دانيال گفت : در چه وقت ؟ گفت : در فلان روز. دانيال گفت : اين يكى را دور كنيد. و ديگرى را بياوريد، پس او را به جاى اولش برگردانده و ديگرى را آوردند. دانيال به او گفت : گواهى تو چيست ؟ گفت : گواهى مى دهم كه آن زن زنا داده است . - در چه وقت ؟ - در فلان روز. با چه كسى ؟ با فلان ، پسر فلان . در كجا؟ در فلان جا. و او برخلاف اولى گواهى داد. در اين وقت دانيال فرمود: الله اكبر! گواهى دروغ دادند. و آنگاه به يكى از كودكان دستور داد ميان مردم ندا دهد كه آن دو قاضى به زن پاكدامن تهمت زده اند و اينك براى اعدامشان حاضر شويد. وزير، تمام اين ماجرا را شاهد و ناظر بود، پس بلادرنگ به نزد پادشاه آمد وآنچه را كه ديده بود گفت . پادشاه آن دو قاضى را احضار نموده به همان ترتيب از آنان بازجويى به عمل آورده و گواهيشان مختلف بود، پادشاه فرمان داد بين مردم ندا دهند كه آن زن برى و پاكدامن است و آن دو قاضى به وى تهمت زده اند و سپس دستور داد آنان را دار زدند. (16) و نظير همين خبر را كلينى (ره ) در كافى چنين نقل كرده : در زمان خلافت اميرالمومنين عليه السلام دو نفر با هم عقد برادرى بستند؛ يكى از آنان قبل از ديگرى از دنيا رحلت كرد و به دوست خود وصيت كرد كه از يگانه دخترش نگهدارى كند، آن مرد دختر دوست خود را به خانه برد و از او مراقبت كامل مى نمود و مانند يكى از فرزندان خودش او را گرامى مى داشت ، اتفاقا براى آن مرد مسافرتى پيش آمده و به سفر رفت . و سفارش دختر را به همسر خود نمود. مرد ساليان درازى سفر ماند و در اين مدت دختر بزرگ شده و بسيار زيبا بود، و آن مرد هم پيوسته در نامه هايش سفارش دختر را مى نمود، همسر مرد چون جمال و زيبايى دختر را ديد ترسيد كه شوهرش از سفر برگشته با او ازدواج نمايد از اين جهت نيرنگى كرد و زنانى چند را به خانه خود فراخواند و آنان دختر را گرفته و خود با انگشت ، بكارتش را برداشت . مرد از سفر برگشت و به منزل رسيد، سپس دختر را به نزد خود فراخواند، ولى دختر در اثر جنايتى كه آن زن بر او وارد ساخته بود از حضور به نزد مرد شرم مى كرد و چون مرد زياد اصرار نمود زنش به او گفت : او را به حال خود بگذار كه مرتكب گناهى بزرگ شده و بدين سبب خجالت مى كشد نزد تو بيايد؛ و به دخترك نسبت زنا داد. مرد از شنيدن اين خبر سخت ناراحت شده و با قيافه اى خشمناك به نزد دختر آمده به شدت او را سرزنش نمود و به وى گفت : واى بر تو! آيا فراموش كردى آن محبتها و مهربانيهاى مرا؟! به خدا سوگند من تو را مانند خواهر و فرزند خود مى دانستم و تو نيز اگر خود را دختر من مى دانستى ، پس ‍ چرا مرتكب چنين كار خلافى شدى ؟ دختر گفت : به خدا سوگند من هرگز زنايى نداده ام و همسرت به من تهمت مى زند و ماجراى زن را براى مرد بازگو كرد. مرد دست دختر و زن خود را گرفته به طرف خانه اميرالمومنين عليه السلام روانه گرديد و ماجرا را براى آن حضرت عليه السلام بيان داشت و زن نيز به جنايتى كه مرتكب شده بود اعتراف كرد. اتفاقا امام حسن عليه السلام در محضر پدر بزرگوار خود نشسته بود، اميرالمومنين به او فرمود: بين آنان داورى كن ! آن حضرت عليه السلام گفت : سزاى زن دوتاست ؛ يكى حد افتراء براى تهمتش و ديگرى ديه بكارت دختر. اميرالمومنين عليه السلام فرمود: درست گفتى (17)... کانال شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قسمت پنجم : نامه ای از رسول خدا برای همگان فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِکَ فیهِ وَافْهَموهُ وَا
قسمت ششم : نامه ای از رسول خدا برای همگان لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ الله (عَلَیْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَالله عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنی رَبِّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَیْهِ. مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ). مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ)، وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ. (أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ). روا نیست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نیست مگر آن چه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای من بیان فرموده و آن چه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهاده ام. هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم...» هان مردمان! از علی رو برنتابید. و از امامتش نگریزید. و از سرپرستی اش رو برنگردانید. او [شما را] به درستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته. و همو جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند می کرد و جز او کسی چنین نبود. اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند. نکات مهم 1_حلال و حرام را خدا و اهل بیت میدانند 2_ علم امیرالمؤمنین از پیامبر و علم پیامبر اکرم از خداست 3_ اولین کسی که به پیامبر ایمان آورد امیرالمؤمنین است 4_ مخالفت با علی مخالفت با خداست کانال شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
دانيال در صورت ظاهر به عنوان بازى ، ولى در حقيقت براى نماياندن به وزير، كودكان را در اطراف خود گرد آ
مرد عربی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید : اگر من آب بنوشم حرام است؟ فرمودند :نه گفت اگر خرما بخورم حرام است؟ فرمودند :نه گفت :پس چطور اگه این دو را با هم مخلوط کنم و مدتی در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است؟! امیرالمؤمنین فرمودند :اگر آب روی سرت بپاشم احساس درد میکنی؟ گفت نه فرمودند مشتی خاک چطور؟ گفت نه فرمودند: اگر این دو را با هم مخلوط کنم و مدتی در آفتاب بگذارک آنگاه به سرت بزنم چطور؟ گفت :سرم شکافته میشود. حضرت فرمودند :حکایت ان نیز اینگونه است. کانال شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قسمت ششم : نامه ای از رسول خدا برای همگان لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَل
قسمت هفتم : نامه ای از رسول خدا برای همگان مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ. هان مردمان! او رابرتر دانید، که خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید، که خداوند او را برپا کرده است. هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است نکات مهم 🖍🖍🖍 1_ امیرالمؤمنین رو خدا منصوب کرده 2_ انکار کننده ولایت امیرالمؤمنین را خدا نمی بخشد 3_کسی که با او مخالفت کند را خداوند عذاب دردناکی میکند شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
مرد عربی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید : اگر من آب بنوشم حرام است؟ فرمودند :نه گفت اگر خرما بخو
مردی که نزد امیرالمؤمنین اقرار به زنا کرد 👇👇 مردى نزد اميرالمومنين عليه السلام آمده گفت : يا اميرالمومنين ! زنا كرده ام مرا پاك كن . امام عليه السلام از او روى گردانده و به وى فرمود: بنشين ! و آنگاه به حاضران رو كرده و فرمود: آيا نمى تواند كسى از شما كه مرتكب گناهى شده ، گناهش را پنهان بدارد چنانچه خداوند آن را پنهان داشته است . (كنايه از اين كه بايد پنهان كند و اظهار ننمايد. و مقصود اصلى آن حضرت تعريض به اقرار كننده بود تا از اقرار خوددارى كند). بار ديگر مرد برخاسته گفت : يا اميرالمومنين ! زنا كرده ام مرا پاك گردان . آن حضرت عليه السلام به وى فرمود: چه چيز سبب شد كه چنين اقرارى بر خود بكنى ؟! گفت : براى اين كه پاك شوم . امام عليه السلام به وى فرمود: چه پاكى برتر از توبه ؟ و به اصحاب خود رو كرده با آنان به گفتگو مشغول گرديد. مرد بازخاسته گفت : يا اميرالمومنين ! زنا كرده ام مرا پاك كن . آن حضرت عليه السلام به وى فرمود: قرآن مى خوانى ؟ گفت : آرى . فرمود: بخوان ! مرد چند آيه از قرآن را صحيح تلاوت كرد. باز اميرالمومنين ، از او پرسيد؛ آيا مسائل لازم خود را از حقوق خداوند در نماز و زكات مى دانى ؟ گفت : آرى . آن حضرت عليه السلام مسائلى از او پرسيد و آن مرد درست پاسخ گفت . باز به او فرمود: آيا بيمار نيستى ؟ و درد سر يا گرفتگى سينه اى در خود احساس نمى كنى ؟ گفت : نه . اميرالمومنين عليه السلام به او فرمود: واى بر تو! برو تا همان طورى كه آشكارا از حالت پرسيده ايم در غيابت نيز از حالت جويا شويم ، و اگر بازنگردى تو را احضار نخواهيم كرد، و چون مرد دور شد آن حضرت از وضع جسمى و روانى او از اصحاب خود پرسش نمود، گفتند: كاملا سالم و حالش ‍ طبيعى است . پس از چندى مرد باز آمده گفت : يا اميرالمومنين ! زنا كرده ام مرا پاك گردان . آن حضرت عليه السلام به وى فرمود: اگر باز نمى آمدى تو را طلب نمى كرديم اكنون كه دفعه چهارم اقرار توست و حكم خدا بر تو لازم شده ، تو را آزاد نخواهيم كرد. سپس آن حضرت به افرادى كه آنجا حضور داشتند فرمود: شما براى اجراى حد كافى هستيد و نيازى به اعلام ديگران نيست . شما را به خدا سوگند مى دهم بامدادان كه مى آييد بايد به صورتهايتان نقاب بسته باشيد به طورى كه هيچ كدامتان ديگرى را نشناسد و فردا صبح در وقت تاريكى هوا حاضر شويد؛ زيرا ما به صورت كسى كه او را سنگسار مى كنيم نگاه نمى نماييم . فردا صبح طبق فرموده آن حضرت به هنگام تاريكى هوا در محل مقرر حاضر شدند. اميرالمومنين عليه السلام نيز به آنجا تشريف برد و فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم حد نزند كسى از شما كه خودش مستحق چنين حدى مى باشد؛ زيرا آن كس كه خداوند بر او چنين حقى دارد نمى تواند مثل آن حق را از ديگران مطالبه نمايد. در اين هنگام عده زيادى از حاضران برگشتند، كه راوى مى گويد: به خدا قسم تا اين ساعت نفهميدم آنها چه كسانى بودند، سپس آن حضرت چهار سنگ به طرف او انداخت و سايرين نيز به او سنگ زدند. 💎💎💎امیرالمؤمنین طفره میرفتن که شخص اقرار به گناه نکنه و حد بهش واجب نشه، ولی اون شخص اقرار میکنه و حد بهش واجب میشه ولی ما چی؟ دنبال اینیم که مچ کسی رو در گناه و اشتباه بگیریم. کانال شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
🔴امام حسین علیه السلام فرمودند: ♦️مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراک. کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند. 📚بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص128 کانال شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
قسمت هفتم : نامه ای از رسول خدا برای همگان مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْب
قسمت هشتم 📩مفاد حکم مسئولیت📩 📤 از الله 📥 به همه انسانها 📮نامه رسان رسول الله مَعاشِرَالنّاسِ، بی - وَالله - بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا - (وَالله) - خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَی، وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فینا فِی النّارِ. مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِی الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ. هان مردمان! به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده داده اند و اکنون من فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم. آن کس که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی درآمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است، و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، به سان شک و ناباوری در تمامی آنان است. و هرآینه جایگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود. هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روی منّت و احسان خویش این برتری را به من پیشکش کرد و البته که خدایی جز او نیست. آگاه باشید: تمامی ستایش ها در همه روزگاران و در هر حال و مقام ویژی اوست. 🖍🖍🖍 نکات مهم 1_هر کس حتی به یک گفته پیامبر شک کند انگار بر تمام آنچه بر پیامبر نازل شده شک کرده و کافر است 2_هرکس حتی به یک امام شک کند انگار بر تمام امامان شک کرده و چنین شخصی جایگاهش آتش است. شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe
فضائل و کرامات امیرالمؤمنین
مردی که نزد امیرالمؤمنین اقرار به زنا کرد 👇👇 مردى نزد اميرالمومنين عليه السلام آمده گفت : يا اميرالم
پنج نفر را در حال زنا گرفته نزد عمر آوردند، عمر دستور داد بر همه آنها حد جارى كنند، اتفاقا اميرالمومنين عليه السلام در آنجا حاضر و به قضيه ناظر بود، پس به عمر رو كرده ، فرمود: اين حكم كه درباره آنان گفتى صحيح نبود. عمر گفت : پس خودتان بر آنان اقامه حد كنيد. امام عليه السلام يكى را پيش كشيده گردنش را زد و دومى را سنگسار نمود و به سومى صد تازيانه زد و به چهارمى پنجاه تازيانه ، و پنجمى را فقط چند تازيانه . عمر در حيرت شده و مردم نيز در شگفت . عمر گفت : يا اباالحسن ! بر پنج نفر كه همگى مرتكب يك جرم شده بودند هيچ حد مختلف جارى كردى ؟ آن حضرت عليه السلام فرمود: اما نفر اول كه گردنش را زدم كافر ذمى بود كه از شرايط ذمه خارج شده و حكمش كشتن است ؛ و نفر دوم كه او را سنگسار كردم خودش زن داشت و زنايش محصنه بود و حكمش سنگسار است ؛ و نفر سوم كه به او صد تازيانه زدم زن نداشت و نفر چهارم كه به او نصف حد زدم غلام بود و حكمش نصف حد است ؛ و نفر پنجم كه او را تعزير نمودم ديوانه بود و حدى نداشت وليكن لازم بود به چند تازيانه تنبيه شود (36). شیخ حسین دهقان https://eitaa.com/sheykh_hosein_dehghan آی دی @abdeaabeghe