eitaa logo
شیخ جعفر آقا مجتهدی
2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
332 ویدیو
4 فایل
جهت ارتباط با ادمین کانال @hossein6952
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت منقول از حجه الاسلام آقای آقا سید علی اکبر خوئی می باشد: وقتی در نجف اشرف جهت انجام کاری که در نظرم بود از بازار محله سیفیه عبور می کردم، در اثناء راه نظرم به قبه ای شبیه به مسجد افتاد که بر بالای سردرِ آن، زیارت مختصری از حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته شده بود و بالای آن نوشته بود: «هذا مقام صاحب الزمان» و مردمان آن دیار از دور و نزدیک به زیارت آن مکان رفته و به ساحت قدسی باری تعالی دعا و تضرع و زاری و توسل می جستند. لذا از اهالی حله درباره دلیل انتساب آن جایگاه به حضرت صاحب الزمان سوال نمودم. همگی بالإتفاق گفتند این مکان خانه یکی از اهل علم این شهر به نام آقا شیخ علی؛ مردی بسیار زاهد و عابد و متقی بوده است. شیخ علی، در تمامی اوقات، منتظر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مشغول خطاب و عتاب با آن حضرت بوده است که ای مولای من، این غیبت شما از دیدگان، در این تعدد سال ها و اعصار چه دلیلی دارد؟ چه آن که تعداد مخلصین شما لااقل در همین شهر حله به بیش از هزار نفر می رسد! پس چرا ظهور نمی فرمایی تا دنیا را پر از قسط و عدل نمائی؟! با همین افکار و گفتار ایام می گذراند تا آن که روزی به بیابانی رفته و همین عتاب و خطاب ها را به آن بزرگوار عرض کرد. در همین حال بود که ناگهان عربی را دید که نزد او آمده و فرمود : «جناب شیخ به چه کسی این همه عتاب و خطاب می کنی؟» عرض کرد خطابم به حجت وقت و امام زمان است که با این مخلصین صمیمی که تعداد آنها در این عصر فقط در حله بیش از هزار نفر است و با وجود این ظلم و جوری که عالم را فرا گرفته، چرا آن حضرت ظهور نمی کند؟! مرد عرب فرمود: «ای شیخ، صاحب الزمان من هستم. مطلب این چنین نیست که تو تصور می کنی. اگر تعداد اصحاب من به سیصد و سیزده نفر می رسید، قطعا ظاهر می شدم. در شهر حله هم که گمان می کنی بیش از هزار نفر مخلص واقعی موجود است؛ اخلاص آنان حقیقی نیست، مگر اخلاص تو و فلان قصاب شهر». او ادامه داد: «اگر می خواهی حقیقت مطلب بر تو مکشوف شود، در شب جمعه مخلصین را دعوت کن و برای ایشان در صحن حیاط خانه خود مجلسی برپا نموده و آن قصاب را هم دعوت کن و دو بزغاله بالای بام خانه ات بگذار و منتظر ورود من باش تا واقع امر را به تو نشان دهم و تو را متوجه اشتباهت کنم.» پس از اینکه این کلام را فرمود از دیدگان آقا شیخ علی غائب شد. پس شیخ با سرور و خوشحالی تمام به حله برگشته و ماجرا را برای آن مرد قصاب تعریف نمود. سپس قرار بر این شد که از میان بیش از هزار نفری که می شناختند و همگی آنان را از اخیار و ابرار و منتظران حقیقی امام غائب از انظار می دانستند، چهل نفر را انتخاب نموده و شیخ از آنها دعوت کند تا همگی در شب جمعه به منزل او آمده و به شرف ملاقات امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شوند. هنگام ملاقات فرا رسید. مرد قصاب با آن چهل مخلص در صحن حیاط خانه ی شیخ علی اجتماع نموده و همگی با طهارت رو به قبله مشغول ذکر و صلوات و دعا و منتظر من الیه الالتجاء ( حضرت صاحب الزمان ) بودند. شیخ نیز حسب الامر آن حضرت دو عدد بزغاله را بالای پشت بام برد. پاسی از شب گذشته بود و همه منتظر بودند. ناگهان نور عظیم درخشانی در جو هوا ظاهر گردید که تمام آفاق را پر کرده و چند برابر از آفتاب و ماه درخشنده تر بود به سمت خانه شیخ رفته و بر بالای پشت بام خانه شیخ قرار گرفت. زمانی نگذشته بود که صدائی از پشت بام بلند شد و آن مرد قصاب را امر به رفتن به پشت بام خواند. مرد عرب فرمود: «ای شیخ، صاحب الزمان من هستم. مطلب این چنین نیست که تو تصور می کنی. اگر تعداد اصحاب من به سیصد و سیزده نفر می رسید، قطعا ظاهر می شدم. در شهر حله هم که گمان می کنی بیش از هزار نفر مخلص واقعی موجود است؛ اخلاص آنان حقیقی نیست». مرد قصاب، اطاعت نموده و به بالای پشت بام رفت و آن حضرت او را امر فرمود که یکی از آن دو بزغاله را نزدیک ناودان آن بام برده سر ببرد، بنحوی که تمام خون آن از آن ناودان در میان صحن خانه ریخته شود. قصاب به فرموده آن بزرگوار عمل نمود. آن چهل نفر با دیدن خون های سرازیر شده از ناودان همگی با خود گفتند قطعا حضرت سر قصاب را بریده و این خون نیز متعلق به قصاب است. لحظاتی دیگر گذشت. ناگهان صدای دیگری از پشت بام به گوش رسید که این بار شیخ علی (صاحب خانه) را به پشت بام فرا می خواند. شیخ علی نیز اطاعت امر نمود. و زمانی که به پشت بام رفت، قصاب را دید که در سلامتی کامل در محضر امام ایستاده بود! سپس به امر حضرت، مرد قصاب بزغاله دیگر را پای ناودان آورده و مثل همان بزغاله اول ذبح نمود. این بار نیز خون، به حیاط خانه ریخته و موجب تردید بیشتر حاضرین گردید. و همگی گمان کردند که آن حضرت این بار سر شیخ علی را بریده و این خون متعلق به شیخ است.... ادامه در پست بعدی 👇
ادامه پست قبلی👆 پس با خود گفتند عن قریب است که به امر حضرت (علیه السلام) نوبت به او برسد که به پشت بام رفته و ... لذا درب حیاط را گشوده و همگی فرار را بر قرار ترجیح دادند. سپس حضرت خطاب به شیخ فرمود: «هم اکنون به حیاط برو و همگی را به پشت بام دعوت کن تا با من دیدار کنند.» اما وقتی شیخ به صحن حیاط آمد، حتی احدی از آن چهل مرد را در خانه ندید. پس مجددا به پشت بام رفت و فرار آن جماعت را خدمت امام عرضه داشت. حضرت فرمود: «ای شیخ، دیگر عتاب و خطاب ها را رها کن. آیا این همان شهر حله نبود که می گفتی بیش از هزار مخلص در آن وجود دارد؟! سرزمین ها و شهرهای دیگر را هم به همین امر قیاس کن. این را فرمود و از نظرشان پنهان گردید.»
امام علی علیه السلام: «لا تَعزِم عَلى ما لَم تَستَبِنِ الرُّشدَ فيهِ» به كارى كه درستى آن برايت روشن نيست، تصميم مگير. 📚غررالحكم حدیث 10183
🔆 امام صادق علیه‌السلام: 💠 به راستی که خداوند و را به خاطر شدت می‌آمرزد. 📚 کافی، جلد ۶، ص ۱۵۰
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 زنان، رشد معرفتی و معنوی و اخلاقی را به‌صورت جدی دنبال کنند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ۳۰ مهرماه ۱۳۷۶ در اجتماع یکصد هزار نفری بانوان ایرانی در ورزشگاه آزادی حضور یافتند. آنچه در این گزیده فیلم می‌بینید، بخشی از بیانات ایشان در این دیدار تاریخی است. .
💠 نماز رو به رشد 🔻 نماز را همه رقم مي‌شود خواند، وقتي به ما گفته‌اند: لشکر ابن سعد هم، سر ظهر براي نماز ايستادند! ما بايد بر سر خود بزنيم که عجب! پس چه نمازي از ما خواسته‌اند؟ بايد ببينيم چه نمازي از ما خواسته‌اند. 🔸 نماز را ممکن است همه بخوانند منتها من بايد تکلیفم را با خودم روشن کنم که نماز ديروز من، با نماز امروز من نبايد مساوي باشد، حالا دو روز نه، دو فصل از عمر من نبايد نماز من يکسان باشد.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: ‌ ‌
🔰 نصر 🔰 🖤 ‏تصویر جوانان رعنای ایرانی، سربازان وظیفه‌ی ۲۰ ساله‌ی میهن 🌹 این دو سرباز وطن، شهید علی بیرامی و شهید ساسان امیرخانی در دو روز اخیر حین مرزبانی، توسط گروه تروریستی پژاک شهید شدن 🔹 این دو جوان رعنا، قاتل یا زندانی نیستن که سلبریتی ها براشون کمپین راه بندازن 🔹 اگر فردا برای قاتل هاشون هشتگ «اعدام نکنید» زدن و جلاد را قهرمان کردن، تعجب نکنید..
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: اقا سید مرتضی کشمیری به چند نفر که پشت درب بسته مانده بودند وکلید نداشتند در راباز کنند می رسد، کسی می گوید:نام مادر حضرت موسی رابیاورید، قفل باز می شود. آقای کشمیری می فرماید:اسم مادرم حضرت زهرا را می آورم. اسم را می آورد و درب باز می شود. روزنه هایی از عالم غیب ص56
حاج حسین خرازی تو بد ترین شرایط جنگ لب خاکریز ایستاده راه می رفته بش میگن حاجی خم بشید حاجی میگه اگه من خم خشم نیرو برمیگرده میره... میگه بیا نمیگه برو... تقدیم به کلیدنمای قفل فروش .
2.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | اعتراض امام به جشن هنر شیراز 🔹امام خمینی(ره): خدا رحم کرد شما را متحول کرد، تمام های ما را از آن منجلاب نجات داد ⚠️درحالی که بسیاری از مردم ایران گرفتار فقر بودند، جشن‌های ۲۵۰۰ ساله با هزینه‌های بسیار برگزار شد. رادیو بغداد در این باره گفت: «امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر ایران، با کمال وقاحت اظهار می‌دارد که فقط ۳۶۰ میلیون دلار صرف جشن‌های شاه شده است» در حالی که «وزارت دارایی ایران می‌گوید مبالغی که به مصرف جشن شاهان رسیده است، بالغ بر یک هزار میلیون دلار است». 🔸روزنامه‌ «دیلی رکورد» در واکنش به این مراسم نوشت: «دربار ایران امروز یکی از پرتجمل‌ترین و پرخرج‌ترین دربارهای جهان است. شگفت‌انگیز است در کشوری که فقر در هر جای آن به چشم می‌خورد، زمامداران آن به خود اجازه می‌دهند، این‌چنین بی‌پروا میلیاردها ریال خرج برپا کردن خیمه و خرگاه کنند و یا گران‌ترین رستوران جهان ماکسیم را به خدمت بگیرند...» .
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اذان گفتن رهبر معظم انقلاب در گوش فرزند سوم شهید مدافع حرم محمد بلباسی