سال 1342 بود که به زیارت حضرت #امام_رضا (ع) مشرف شده بودم. ضمن عرض حاجت به محضر امام رضا (ع) عرض کردم: «اگر آقای مجتهدی مورد تأیید شما هستند، کاری کنید که در این سفر ملاقاتشان کنم.»
چند روز بعدبا تعدادی از دوستان در صحن انقلاب نزدیک سقاخانه ایستاده بودم. دیدم آقای #مجتهدی وارد صحن شد. پس از عرض سلام به طرف ما آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید. هر دو گریه کردیم.
ایشان فرمودند: من در خارج از مشهد بودم که حضرت رضا (ع) فراخوانم کردند و بعد از عرض سلام اشاره ای فرمودند که به سمت شما بیایم.
با هم به منزل یکی از دوستان رفتیم. در راه، آقای مجتهدی حاجت هایم را یکی یکی برشمرد.
اولین حاجتم تشرف به سفر حج در سال جاری بود که گفتند امسال مشرف می شوید.
حاجت دیگرم این بود که بدانم آیا حضرت زیارتم را قبول کرده اند یا نه؟ که فرمودند: آن لحظه ای که شما را دعوت کرده اند، زیارت شما را قبول نموده اند.
راوی: حاج حسین وفا نژاد
#کتاب_لاله_ای_از_ملکوت ؛ جلد 4، صفحه 44-43.
#شیخ_جعفر_مجتهدی
.
✫⇠ #سه_دقیقه_در_قیامت
✍️نویسنده: انتشارات شهیدابراهیم هادی
● #داستان_واقعی
● #قسمت_اول
📖کتاب سه دقیقه تا قیامت داستان زندگی یک جانبازمدافع حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد .
اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است...البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه...
در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم:
پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم.
در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم.
سالهای آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود.
با اصرار و التماس و دعا و نماز
به جبهه اعزام شدم.
من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند..
اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و میدانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند
به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.
یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم...
در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتیها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...!
ادامه دارد...✒️
#کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
.
🔴 مقصرِ اصلیِ چاقی و بدفرمی اندام
♻️ برای داشتن همیشگی #تناسب_اندام به نکات زیر با وسواس بالایی توجه داشته باشید.
۱. اگر صبحها پس از #طلوع_آفتاب میخوابید و در معرض #نور قرار نمیگیرید
۲. اگر #صبحانه نمیخورید و یا دیر و کم صبحانه میخورید و
۳. اگر کارها را با #استرس انجام میدهید و
۴. اگر علاقمند به مصرف #آب_سرد و یخ هستید.
۵. اگر ورزش نمیکنید
۶. اگر شبها دیر میخوابید باید برای همیشه با #سلامتی و #تناسب_اندام خداحافظی کنید.
پس تا فرصت باقیست در اولین قدم با ورزش منظمِ روزانه و سحرخیزی اقدام به اصلاح ساعت خواب شبانه نموده و در پی این اقدامِ زیربنایی سایر توصیهها را نیز به راحتی انجام دهید و در طول کمتر از سه ماه از نتایج آن شگفتزده شوید.
💠 #طرح
💐 فدای دخترم که او چشمه برکت خداست ...
🔻 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله
مَن کانَ لَهُ ابنَۀٌ فَاللهُ فی عَونِهِ و نُصرَتِهِ، و بَرَکَتِهِ و مَغفِرَتِهِ.
هر که دختر داشته باشد، خداوند در پی یاری، کمک، برکت و آمرزش اوست.
🔺 مستدرک الوسائل، ج15، ص115
#فدای_دخترم
#دهه_کرامت
#حضرت_معصومه (س)
در ایام عقد موقت بودیم. با حمید رفته بودیم حلقه بخریم. موقع برگشت سر حرف که باز شد گفت: «یه چیزی می گم لوس نشیا. یک هفته قبل از اینکه برای بار دوم بیایم خانه شما رفتم حرم #حضرت_معصومه (س). به خانم گفتم: یا حضرت معصومه (س) آیا می شود من را به اونی که دوستش دارم و دلم پیشش مانده برسانی؟ من تو را از حضرت معصومه گرفتم».
بعد از مراسم عروسی هم که با فامیل ها خداحافظی کردیم و آمدیم خانه، بعد از آنکه قرآن خواندیم، حمید سجاده انداخت و بعد از نماز از حضرت معصومه (س) #تشکر کرد.
خیلی جدی به این عنایت اعتقاد داشت و بعد از هر #نماز دست هایش را بلند می کرد و همان جمله ای را که موقع سال تحویل، رو به حرم حضرت معصومه (س) گفته بود تکرار می کرد: «یا حضرت معصومه (س) ممنونم که خانمم را به من دادی و من را به عشقم رساندی».
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهدا_و_اهل_بیت (ع)
#حضرت_معصومه_و_شهدا
#خاطرات_مناسبتی (حضرت معصومه س)
کتاب یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، ناشر: شهید کاظمی، نوبت چاپ: چاپ بیست و نهم؛ ۱۳۹۷؛ صفحات ۴۳ و ۱۲۹-۱۳۰.