▫️اون روز خیلی گرسنم شده بود؛ از دیروز عصرش، جمع کردن وسایل و هماهنگی برای رسوندنشون به روستا، اونقدر فکرم رو درگیر کرده بود که فقط چنتا چایی خورده بودم ...
▫️سقف مدرسه روستا وضعیت خوبی نداشت، هواشناسی هم گفته بود که هفته بعد قراره بارون بیاد، ما هم خیلی وقت نداشتیم و به قول خودمون چهل و هشتم یا همون شهادت امام رضا(ع)، باید برمیگشتیم؛ این چیزا باعث شد همین که رسیدیم، دست به کار شیم و واقعا خسته شده بودیم؛ بخصوص من که تا حالا دستم به بیل نخورده بود ...
▫️بس که از خستگی غُر میزدم، بقیه از دستم عاصی شده بودن؛ آقا مجتبی، دهیار روستا که همراه ما بود، کلید موتورش رو داد و گفت، برو تا ناهار آماده میشه یه دور اطراف روستا بزن حال و هوات عوض شه؛ یجورایی من رو فرستادن دنبال نخودسیاه ...
▫️داشتم میرفتم سمت موتور که دیدم یه خانم سالخورده، دو تا ظرف دستش گرفته و داره میره سمت مدرسه؛ همینطور که داشت میرفت بوی غذا پخش میشد، منم که گرسنه، موتور و تورِ گشتِ دور روستا رو بیخیال شدم و برگشتم ...
▫️وارد مدرسه که شد، یخورده با آقا مجتبی حرف زد، ظرف غذا رو داد بهش و برگشت ...
▫️من کنار ورودی مدرسه واستاده بودم و میدیدم که اشکاش رو داره با گوشه چادرش پاک میکنه؛ بهم که رسید، نمیدونم چی شد که بهش گفتم «سلام بیبی»؛ خواست جوابم رو بده اما اونقدر بغض داشت که نمیتونست حرف بزنه. فقط یه دست کشید روی عکسِ گنبد امام رضا(ع) که کنارِ جیب جلیقم چسبونده بودم و رفت ...
▫️سر سفره ناهار که از آقا مجتبی ماجرای اشکای بیبی رو پرسیدم، گفت هر سال این موقع، توی روستا یه کاروان راه مینداختن و پیاده میرفتن پابوسِ امام غریب. هر بار هم یه وعده غذا رو توی حرم مهمون آقا میشدن؛ اما امسال از چند وقت پیش بهشون گفتن که بخاطر کرونا نمیتونن برن ...
▫️بیبی چند روز پیش به دختر آقا مجتبی گفته بود، خواب دیده یکی از خادمای حرم اومده خونش و بهش گفته، هر سال شما میومدین سر سفره امام، امسال آماده باش که آقا میخواد بیاد سر سفره شما ...
▫️ما چند سالی بود که توی مسیر زائرای پیاده امام رضا(ع) ایستگاه صلواتی میزدیم، اما امسال که گفتن نمیشه و زائر پیادهای هم نمیاد، با بچهها گشتیم یکی از روستاهای اطراف مشهد رو پیدا کردیم، با پولی که از سال پیش برای ایستگاه جمع کرده بودیم، یکم مصالح ساختمونی خریدیم و اومدیم اینجا؛ بیبی هم با دیدن ما که پرچم یا ضامن آهو نصب کرده بودیم روی ماشین، خوابش رو تعبیرشده دیده بود و برامون غذا پخته بود ...
▫️جاتون خالی، خیلی خوشمزه بود؛ به همون خوشمزگیِ غذای حضرتی ...
📝 مصطفی قویدل
@aqr_ir
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
امشب، شبِ عزای غلامانِ این سراست ...
📸 #گزارش_تصویری | تصاویری از آیین سنتی خطبهخوانی خادمین حرم رضوی در شب شهادت امام رضا علیهالسلام
این مراسم ساعاتی پیش با حضور خادمان آستان ملائک پاسبان رضوی در صحن انقلاب حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد.
@aqr_ir
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | درد و دلهای زائران در شب شهادت حضرت سلطان
@aqr_ir
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
19.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | نجوای دل
🔺عزاداری ناشنوایان در حرم مطهر رضوی
@aqr_ir
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
شیعیان گریه کنند بر من و غربت من
ناله از دل بزنن بر سر تربت من
پیش چشمان جوادم ز نفس افتادم
او نگه کرد و من در بغلش جان دادم
السَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء
#سلام_آقا
📸 سید امیرحسین میرمعینی
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی کبوترکه نشستی روی گنبدطلا
هرکجاپرمیکشی توحرم امام رضا
من کبوتربقیعم باتوخیلی فرق دارم😭😭
التماس دعا
4_5789712818060134406.MP3
2.28M
آمدم ای شاه پناهم بده
روضه آقای میرباقری
https://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22