تو یه عمر بندگی خدا رو کردی و نوکری ارباب رو
ولی من یه عمر گناه کردم
محمد حسین خوش به حالت امشب حتما میری پیش ارباب
محمد حسین خوش به حالت که میتونی امام حسین رو ببینی
محمد حسین رفتی پیش امام حسین از طرف ما بگو که آقا خیلی دلمون برا کربلات تنگ شده
محمد حسین به ارباب از طرف ما بگو که آقا خیلی گناهکاریم ولی با همه بدی هامون دوستت داریم
محمد حسین تو پیش امام حسین خیلی ابرو داری چون تو رفتی برای دفاع از حریم خواهرش زینب
آهای مردم یکی از شرط های ازدواج حضرت زینب این بود که من هر روز باید حسینم رو ببینم
ولی الان نزدیک چهل روزه که زینب از داداشش حسین جدا شده
خدایااا به همین شب های عزیز ازت طلب عفو میکنیم😔😔😔😔😔 بخاطر تمام گناهانی که انجام دادیم
نمیدونیم چی شد یه دفعه از حضرت زینب داریم روضه میخونیم
اصلا خدا میدونه قصد نداشتیم از حضرت زینب بخونیم
وقتی کاروان حضرت زینب س رسید مدینه عبدالله همسر حضرت زینب اومد جلو
ولی حضرت زینب رو نشناخت گفت ببخشید خانم یه سوال دارم این کاروان یک زنی داشت به نام زینب شما ازش خبر نداری؟
حضرت زینب س فرمود
عبدالله حق داری دیگه منو نشناسی
اخه من اون زینب سابق نیستم
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
زینب همیشگی یه لحظه هم از حسین جدا نمیشد
زینب همیشگی سر برادرش رو روی نیزه ها ندیده بود
محمد حسین بسم الله روضه شروع شد
میدونم از تو بهشت داری به نگاه میکنی و اشک میریزی
گفت داداش مادرم وصیت کرده وقتی حسینم داشت میرفت به میدان
از طرف من زیر گلوش رو ببوس
اخ از اون ساعتی که ابی عبدالله اومد با همه خداحافظی کرد
اومد با خواهرش خداحافظی کنه خانم زینب گفت صبر کن داداش
بزار به وصیت مادرم عمل کنم
اما دل ها بسوزه وقتی زینب اومد تو گودی قتلگاه
نیزه شکسته ها و شمشیرها رو کنار زد نشناخت صدا زد اانت اخی؟