eitaa logo
رفــیــقـــ‌شــہــیــدم‌‌«آرمـان‌علـےوردے»🇵🇸
518 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
984 ویدیو
4 فایل
♪﷽♪ کانال وقف شهید آرمان علےوردے . وقتی عقل عاشق شود! عشق عاقل می‌شود. و‌شہـید‌می‌شوی . اگه میخوای درباره شهید بیشتر بدونی‌ کلیک کن https://eitaa.com/shhid_aliverdi/713 🌿ناشناسمون:«https://daigo.ir/secret/3360166493» 🍀مدیر♡ @Tahora87
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رفیق‌شهیدم🤍🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إلهی به رقیه . .❤️‍🩹✨🌱🤲 ╭***━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━***╮ 🤍🕊 @rafigh_shahidamm ╰***━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━***╯ امشب این ذکر و برای حاجت روایی هم زیاد بگیم✨🕊🤍 من رو هم از یاد نبرید🥺❤️‍🩹 ۳تاذکر هم برای من بگید 🙏 الهی به رقیه 🤲 یاعلی✋ 👌
یادم هست داخل مسجد همه خوابیده بودند؛ بنده وارد شدم با صورت گل مال، نزدیک‌های ظهر بود من هم داخل مسجد استراحت کردم. دو الی سه دقیقه نشد که دیدم یک شئ نرمی یک شخصی به صورتم کشید؛ دستم را که روی صورت خود کشیدم دستم کفی شد بعد که بلند شدم دیدم آرمان با صابون صورت من را کفی کرد تا بشوید. به آرمان گفتم: نمی‌بینی من خواب هستم! می‌خوام بخوابم؛ از خواب بیدارم نکن!! بعد به یک حالتی بلند شدم و رفتم تا صورتم رو بشورم. آرمان حس کرد که من از دستش ناراحت شدم؛ داشتم کف‌های صورتم رو می‌شستم ناگهان دیدم همان صابون دوباره روی صورتم آمد. گفت ناراحت نشدی که من صورتت را صابونی کردم؟! گفتم: ناراحت نشدم پس از اینکه مطمئن شد ناراحت نشدم گفت: بزاار من خودم صورتت را می‌شورم..‌. 🌹 🕊
رفــیــقـــ‌شــہــیــدم‌‌«آرمـان‌علـےوردے»🇵🇸
خیر💔
انشاالله‌که‌قسمت‌بشه... بنده‌رفتم‌یک‌بار‌و‌خاطره‌زیبایی‌هم‌‌دارم..
ساعت‌۴‌یا‌۵‌بود‌که‌وارد‌بهشت‌زهرا‌شدیم.. اول‌رفتیم‌پیش‌داداش‌آرمان‌ ولی‌خیلی‌شلوغ‌بود‌و‌اصلی‌فرصت‌نشد.. فقط‌یک‌دست‌زدم‌و‌بلند‌شدم‌‌‌و‌تودلم‌مونده‌بود تا‌حدودا‌۶‌،۷‌توبهشت‌زهرا‌بودیم‌‌و‌کلی‌گشتیم بعدنماز‌منتظر‌موندیم‌بقیه‌همراهانمون‌بیان با‌خالم‌همراه‌شدیم‌و‌یواشکی‌فرارکردیم.. بی‌مقصد‌رفتیم‌سرمزار‌داداش‌آرمان غروب‌پنجشنبه‌بود‌و‌کلی‌شمع‌و‌هوای‌زیبا خلوت‌بود‌نشستم‌کنار‌مزار‌و‌یک‌دل‌سیر‌‌خلوت‌ همونجا‌بود‌که‌همسایه‌‌شهید‌اومده‌بود یه‌خانم‌مسن‌..حرفاش‌قلب‌میسوزوند.. واقعا‌دعا‌میکنم‌همتون‌تجربه‌کنید‌خیلی‌حس‌زیباییه