eitaa logo
رفــیــقـــ‌شــہــیــدم‌‌«آرمـان‌علـےوردے»🇵🇸
552 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
965 ویدیو
4 فایل
♪﷽♪ کانال وقف شهید آرمان علےوردے . وقتی عقل عاشق شود! عشق عاقل می‌شود. و‌شہـید‌می‌شوی . اگه میخوای درباره شهید بیشتر بدونی‌ کلیک کن https://eitaa.com/shhid_aliverdi/713 🌿ناشناسمون:«https://daigo.ir/secret/3360166493» 🍀مدیر♡ @Tahora87
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر روضه یا مداحی حضرت رقیه دارید ممنون میشم برام بفرستید 🙏 @Tahora87
استوریا رو‌ که‌ باز‌ میکنی: یکی‌ کربلاس . . یکی‌ مشهده . . یکی‌ توی‌ راهه‌ . . یکی‌ نجفه . . یکی‌ داره‌ آماده‌ میشه‌ بره . .😭❤️‍🩹 و‌سوالی‌ که‌ پیش‌ میاد فقط‌ من‌ اضافه‌ بودم ؟ :)))💔
رفــیــقـــ‌شــہــیــدم‌‌«آرمـان‌علـےوردے»🇵🇸
اگر روضه یا مداحی حضرت رقیه دارید ممنون میشم برام بفرستید 🙏 @Tahora87
ان شاءالله فردا کانال وقف خانم سه ساله میشه اگر تمایل داشتید روضه،مداحی و یا روضه خطی و... دارید بفرستید تا ما در کانال به اشتراک بزاریم❤️‍🩹 ان شاءالله که به حق رقیه خاتون(س)گره از کار همه ی گرفتاران باز بشه❤️‍🩹🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤ܩن دیگہ اون رقیہ ܭہ نرفته بود بازار شام نܩی شم💔 🖤ܩن دیگہ اون دختری ܭہ ندیده بود بزم حرام نܩی شم💔
هدایت شده از رفیق‌شهیدم🤍🕊️
🥀⁰⁰:⁰⁰🥀 شب‌شهادت‌بی‌بی‌رقیه🖤 همدیگر‌را‌دعاکنیم🥺 با‌یک‌دور‌تسبیح📿 الهی‌به‌رقیه🤲 یاعلی✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفــیــقـــ‌شــہــیــدم‌‌«آرمـان‌علـےوردے»🇵🇸
گر‌دخترکۍپیشِ‌پدرناز‌کند ❤️‍🩹 گرھ‌کربلاےهمہ‌را‌باز‌کند...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه از غارت گوشواره نگم دیگه از درد گوش پاره نگم حال و روز رباب رو ببین دیگه از غارت گهواره نگم 🥺🖤 صلی علیک یا رقیه بنت الحسین 💔
بابا، یکی من را به قصد کشت میزد هر بار گفتم یاعلی با مشت میزد.. یک بار گفتم اسم زهرا مادرت را؛ دیدم که نامردی لگد از پشت میزد..(:💔 [ یا رقیه🖤 ]
یه بغض سنگین راه گلومو بسته 💔 یا رقیه بکن دوا این دل شکسته💔 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤍🕊 🏴شهادت غمبار حضرت رقیه سلام الله علیها بر قلب مهربان و صبور شما تسلیت باد🏴 خداوند را در این روز سوگوار به اشک‌های رقیه بانو ... به قلب شرحه شرحه‌اش ... به پاهای کوچکِ خسته‌اش ... به اشک‌های مداوم و جگرسوزش ... به دلتنگی‌اش برای پدر ... و به لحظه‌ی پرالتهاب جان دادنش ... سوگند می‌دهیم که شما را برساند و امید را بر جهان میهمان کند ...
میان قافله من بیشتر یاد پدر کردم پدر نام تو بردن جرم بود و من خطر کردم میامد تازیانه بی مهابا سمت ما بابا شده دستم سیاه از بس که بر صورت سپر کردم (س) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌