معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
حکایت عبرت انگیز ، تشرف و پس از ان تحول ، مرحوم ایت الله سید محمود مجتهدی سیستانی : 🔻سید محمود مجته
با شگفتی فلز حاصل را برمي دارد. به ظاهر طلاست. بيشتر میلرزد؛ محك می زند. بله طلای خالص است؛ همان كه خواسته بود تا بشود.
دلش از اضطرار و بی تابی ميخواهد پاره شود كه صدای كوبه در بلند می شود و صدای آشنا به گوش می رسد. همان صدای ديروز
”سيد محمود! ديدی آنچه اراده كردی شد؟ بدو برو كه الان در حرم امام زمانت را بيابی.“
شوريده دل، سيد مشتعل می شود. اينک يقين كرده كه او را می خوانند. او كه دير باور بود، اكنون باور دارد. بهترين مژده به او رسيده؛ تركيبي از شوق و دلهره، اضطراب و اشتياق طوفانی، در وجودش بپا كرده است.
وصل گل
خود فرمود يک لحظه خشكم زد. مانده بودم حيران. من و ديدار صاحب الزمان؟
به ذهنم زد غسل زيارتش كنم. از آن طرف پيك گفته برو دوان دوان؛ منتظر تو هستند در حرم.
با همان لباس كه بر تنم بود خودم را در حوض وسط حياط انداختم تا تن و لباسم همه طاهر و پاكيزه شود. از اب برون امدم و دلم اتش بود. تا حرم دويدم.
به خيالم امد مردم الان من را بدين وضع می بینند چه میگويند؟
دلم گفت چه باک، بشتاب برسی به ارباب.
ديگر لب فروبست و درِ پرسش بست. غبطه ها خوردم به حالش.
دلت به وصل گل اي بلبل چمن خوش باد
هنيئاً لارباب النعيم نعيمهم
و للعاشق المسكين ما يتجرع
دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت. پس كيميا رها كرد و به دعا دست برمی داشت.
برگرفته از نوشته ای از حجة الاسلام معاونيان در کانال تلگرام ایشان (با اندکی ویرایش).
مشخصات تشرف
مکان: مشهد زمان: معاصر
منبع :
https://tasharrof.org
@shia12t
110.mp3
35.86M
صحبتهای یکی از سالکان
@shia12t
خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
دنیا که درو مرد خدا گل نسرشتست
نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم
ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت
ما مور میان بسته دوان بر در و دشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
واماندگی اندر پس دیوار طبیعت
حیفست دریغا که در صلح بهشتیم
چون مرغ برین کنگره تا کی بتوان خواند
یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز
کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
کر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم
باشد که عنایت برسد ورنه مپندار
با این عمل دوزخیان کاهل بهشتیم
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
@shia12t
معرفی حاج آقای اسماعيلی ، شهر #قم :
🔻ایشان از شاگردان قوی ، مرحوم حاج آقا فخر تهرانی هستند.
🔻حاج اقای اسماعیلی ، مراسم ختم صلوات حاج اقا فخر را ، هر شب جمعه ، در منزل مرحوم حاج آقا فخر تهرانی ادامه ميدهند...
📌ادرس منزل حاج اقا فخر و مکان برگزاری جلسات :
خیابان شهید فاطمی ( دور شهر ) ، خیابان شهید عطاران ، کوچه ۱۷ (کوچه مسجدالنبی) آخرین فرعی سمت راست...
@shia12t
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نصیحتی از یکی از سالکان
@shia12t
معرفی حاج اقای حکیم باشی ، شهر #مشهد :
🔻پیر روشن ضمیر جناب حکیم باشی ، از اهل معنا در مشهد می باشند.
حاج اقای حکیم باشی از انسانهای وارسته روزگار است، خوش اخلاق، خوش کلام و خوش عمل ، ایشان با خیلی از بزرگان مانوس بوده اند.
🔻حاج اقای حکیم باشی می گفت نمی دائم چرا مشهور شده ام ،امیدوار خیر مما یظنون بشوم، شاید یک دلیلش این باشد که خدمت بزرگان زیادی رسیده ام یا نذرهائی است که به مردم گفته ام برای بیمارستان حضرت علی اصغر علیه السلام بکنند بالغ بر ۲۵۰ نفر تاکنون حاجت گرفته اند...
می گفت: دست از دامان علماء مراجع و بزرگان بر ندارید. این ها دین شناس هستند و ما را تربیت می کنند، من از بچگی علاقه به علماء داشته ام و آثار آن را هم در زندگی خودم مشاهده کرده ام. مرجع بزرگواری که از او تقلید می کردم محضرش نشسته بودم، چائی آوردند، من که تا الآن ۶۵ سال است چائی نمی خورم، آن جلسه به احترام این که خانه آن بزرگوار بود چای را خوردم ولی مقداری از چای را باقی گذاشتم آن مرجع بزرگوار ته استکان را خوردند، بنده عذرخواهی کردم و گفتم آقا من چای نمی خورم اینجا به احترام شما خوردم، ایشان چون می خواستند مرا تربیت کنند بدون تعارف فرمودند: ((چطور این را بلدی ولی این را بلد نیستی که کامل بخوری و اسراف نکنی)) واقعاً همین طور است ما گاهی اسراف می کنیم خداوند مسرفین را دوست ندارد غذا باید به اندازه کشید و به اندازه خورد، بشقاب را هم باید تمیز کرد مثل اینکه شسته شده است.
🔻می فرمودند: امام را حاضر و ناظر بدانیم اگر این طور باشد در همین دنیا در بهشت هستیم.
🔻می فرمودند: در محبت و احترام به سادات باید دقت کرد، بزرگان ما همگی اینچنین بوده اند مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی در این کار بسیار ممتاز بود، یکی وقتی ایشان هی بلند می شد و می نشست کسی حکمتش را نفهمید بعد متوجه شدیم یک بچه سیّد وارد اتاق می شد و بیرون می رفت و چون در حال بازی بود دائماً در حال رفت و آمد بود و ایشان هر دفعه به احترام او بلند می شد و می نشست، این ها ابزار امتحان ما هستند.
می فرمودند: این انس با روایات دعاء ها و اذکار فهم انسان را باز می کند جامع این ها صلوات بر محمد و آل محمد است...
منبع :
moosavimotlagh.ir
عکس ایشان👇🏻
@shia12t
با سلام خدمت همه بزرگواران
🔻انشالله به زودی ، قسمتی در کانال ایجاد خواهیم کرد ، به نام ، حکایت های عرفانی و اخلاقی ...
در این قسمت جدید کانال ، حکایت هایی عرفانی و اخلاقی و داستان هایی واقعی ، از برخی از انسان های صالح و عرفا و ... اورده میشود ، که شاید در هیچ کتابی تا کنون ندیده باشید و از هیچ کسی نشنیده باشید .
خواندن حکایات افراد صالح و مقاماتی که بهش رسیده اند ، شاید تلنگر و انگیزه ای بشه برای همه ی ما ، که ما هم به اون سمت حرکت کنیم ...
🔻نکته :
سعی بر این خواهد شد که تا حد امکان ، از اوردن نام افراد در حکایات خودداری شود.
خواهشی که از همه ی بزرگواران داریم ، این هستش که ، از سوال کردن در مورد ، نام واقعی برخی از افرادی که بدون نام ، حکایت هاشون گفته میشه و نحوه ی دسترسی و ارتباط با افرادی که حکایت هاشون تعریف میشه ، خودداری کنید ، از دادن اطلاعات در این مورد معذوریم...
#حکایت_های_اخلاقی_و_عرفانی
@shia12t