🔹به ماه رویت قسم که جانا 🎙با صدای علی فانی @shia12

❇️اهمیت قرآن دربیان مرحوم شیخ حسینعلی بهشتی (مرحوم حاج شیخ حسینعلی بهشتی از اولیا الهی گمنام در مشهد و از آخرین شاگردان سید علی اقای قاضی بودند) ادامه مطلب در پست بعدی👇👇👇 @shia12t

♦️اهمیت قرآن 📸پی نوشت عکس : حاج اقای بهشتی بعد از تلاوت قرآن خوابیده اند و در خواب با دست قران را نگه داشته اند تا مبادا نیفتد... (مرحوم حاج شیخ حسینعلی بهشتی از اولیا الهی گمنام در مشهد و از آخرین شاگردان سید علی اقای قاضی بودند) ❇️اهمیت قرآن دربیان مرحوم شیخ حسینعلی بهشتی حاج اقای بهشتی اجنه را رصد می کردند و بسیار کسانی بودند که از شر اجنه در عذاب بودند و با دستورات ایشان رهایی می یافتند. ایشان تاکید داشتند که ما در دوران آخر الزمان هستیم و در آخر الزمان اجنه قدرت میگیرند و در میان انسان ها نفوذ می کنند و لذا بر خواندن قرآن‌ در خانه هایتان مداومت کنید. حاج اقای بهشتی همیشه تاکید داشتند بر قرآن خواندن و می فرمودند هیچ مشکلی در دنیا نیست که علاجش در قرآن نباشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👤توضیحات خانواده و آقازاده ی ایشان در مورد این عکس و اهمیت قرآن در نزد حاج اقای بهشتی : مرحوم شیخ حسینعلی بهشتی ، اهمیت بسیاری برای قرآن کریم قائل بودند ؛ همیشه آیه ای از قرآن را یادآور می شدند ( و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین ) ، همیشه برای لمس قرآن با وضو بودند ، هیچگاه قرآن را بر روی زمین نمی گذاشتند بعد از تلاوت و استخاره قرآن را روی پای راستشان و داخل جلد پارچه ای قرار می دادند و دست راست شان را به نوعی حمایل و نگهدارنده روی قرآن می گذاشتند مبادا لیز بخورد و بر زمین بیفتد و سپس بلند شده قرآن را به قلب خود میچسباندند و به جایگاهش منتقل می‌کردند. جایگاه قرآن در منزل و اتاق ایشان جدای از قفسه های دیگر کتب بود. در اواخر عمر که ایشان از کار دندانسازی ( به دلیل رعشه دستان شان ) خود بازنشسته شده بودند ، بعد از نماز صبح به جای کار ، قرآن تلاوت می کردند. زیر قرآن ، رحل یا بالشتی می گذاشتند و می خواندند گاهاً خسته می شدند و همانجا دراز می کشیدند و سرشان را کنار قرآن روی بالشت می گذاشتند و با دست قرآن را نگه داشته و کوتاه استراحت میکردند. با‌وجود کهولت سن ایشان هر سه تا هفت روز یک‌قرآن ختم میکردند و ثوابش را به ائمه معصومین علیهم السلام ، بالاخص حضرت سیدالشهداء علیه اسلام و‌گاهی اختصاصاً به یکی از مومنین تازه درگذشته هدیه می کردند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👤توضیحات یکی از مراودین ایشان در مورد اهمیت قرآن در نزد حاج اقای بهشتی : این اندازه توجه ایشان تنها در بحث آداب نگهداری و تلاوت قرآن برای بنده خیلی جالب بود، مواقعی که توفیق رسیدن محضر ایشان داشتیم هم ، هربار استخاره ای میگرفتند یا دستوری برای حل مشکلات از قرآن به ما هدیه می دادند ، گاهاً اشاراتی به شأن نزول آیات و آیاتی که در مدح و شأن یکی از حضرات معصومین علیهم السلام بود را به ما می گفتند که در هیچ کتبی ذکر نشده بود. افسوس که از ایشان تقریراتی در دسترس نیست... @shia12t

🎥نماهنگ زیبای "یا حار همدان" 🎙با صدای : بو حمد (با زیر نویس فارسی) یکی از تعابیر مشهور و زیبای امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام خطاب به حارث همدانی یکی از یاران خاص آن حضرت، که از نخستین بیعت کنندگان با امام علی علیه السلام در مدینه بود. عبارت «مَنْ یمُتْ یرَنِی» است. یعنی هرکس بمیرد، مرا می بیند. برابر برخی روایات حارث همدانی شبی به خدمت حضرت امیر علیه السلام رفت، و چون از آمدن او در چنین ساعتی سوال فرمود، پاسخ حارث این بود که دوستی عمیق مرا اینجا آورده و حضرت هم عباراتی فرمود که متن آن در مجموعه روایی شیعه وجود دارد. اما نگاه علمای شیعه به تعبیر مشهور «مَنْ یمُتْ یرَنِی» مختلف است. برخی آن را از سروده های حضرت می دانند و برخی هم آن را از شاعر معروف و از مدافعان مذهب حقه تشیع یعنی سید اسماعیل حِمْیَری می دانند. @shia12t

📸معرفی حاج آقای اصطهباناتی ، از خوبان #قم و از شاگردان آیت الله بهجت و از مراودین مرحوم سید فرید موسوی هستند... @shia12t

🎙خاطرات حاج آقای اصطهباناتی از مرحوم ایت الله بهجت ، و مرحوم آیت الله نجابت و مرحوم سید فرید موسوی برگرفته از گلی از هر چمن @shia12t

#کلیپ چله گرفته ام که گنه کم کنم... @derakhshan_artworks ♥️

🔹مرزِ باریک ، بین گره گشایی از کار خلق الله و آلت دست دیگران شدن 🔸لزومِ داشتن برنامه برای زندگی و هوشیاری و بهره بردن از مشاوره ، قبل از انجام کارها 👤حاج آقای میرباقری : مرحوم شیخ علی صفایی می‌گفت تو اگر برای خودت برنامه نداشته باشی، همه، برای تو برنامه دارند. یک‌کسی، ساختمانش پنجره ندارد! یکی دَر ندارد! یکی فرش ندارد! و... . و تو را فرش و پنجره و دَر و دیوارِ ساختمانِ خودشان می‌کنند! دقّت کنید و مشاوره بگیرید که در کجا بایستید و در چه مقیاسی عمل کنید. @erfanvaakhlagh

🤲اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🎥افسوس كه عمري پي اغيار دويديم افسوس كه عمري پي اغيار دويديم از يار بمانديم و به مقصد نرسيديم سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم جز حسرت و اندوه متاعي نخريديم بس سعي نموديم كه بينيم رخ دوست جان‌ها به لب آمد، رخ دلدار نديديم ما تشنه لب اندر لب دريا متحيّر آبي به جز از خون دل خود نچشيديم اي بسته به زنجير تو دل‌هاي محبّان رحمي كه در اين باديه بس رنج كشيديم شاها ز فقيران دَرت روي مگردان بر دَرگهت افتاده به صد گونه اميديم 📚خوشه های طلایی ، گردآورنده محمدعلي مجاهدي (پروانه) ، شاعر : ميرزاي نوغاني خراساني صفحات 172 و 173 @shia12t

🔹معرفت اسما، 👤آیت الله محمدرضا نکونام : طهارت و پاکی در باب معرفت اسما، از اهميّت به ‏سزايى برخوردار بوده و اصلاً معرفت، همان طهارت و پاكى ‏است. وقتى نفس آدمى صافى شود، به معرفت افتاده و دیده‌اش باز می‌شود و وقتی ببيند، ديگر احتياجى به معلم نخواهد داشت؛ چرا كه حق ‏تعالى، خودش معلم او می‌شود: ﴿وَاتَّقُوا الله وَيُعَلِّمُكُمُ الله﴾ . @shia12t

💠 استفاده از وقت 🔹 مرحوم حاج آقای والد (آیت‌الله‌سید‌احمد‌زنجانی) از اوقات خود خیلی استفاده می‌کرد و در دقایقی که معمول افراد هدر می‌دهند، کارهای فراوانی انجام می‌داد. عیالم نقل می‌کرد: وقتی ما زن‌ها با هم صحبت می‌کردیم، می‌دیدم ایشان در همان‌وقت مشغول تلاوت قرآن است. 🔸 ایشان از اوقات اصلی برای کارهای فرعی استفاده نمی‌کرد و از وقت درس، تألیف، پاسخ استفتاء، ملاقات مطالعه و ... کم نمی‌کرد. بلکه برای وقت‌های غیرقابل استفاده برنامه داشت. 🔹 آقای حاج آقا رضا صدر می‌گفت: یک‌وقت من با ایشان همراه شدم. ایشان فرمود: وقتی مادرم از دنیا رفت، تصمیم گرفتم هر روز یک جزء قرآن برای او بخوانم. بعد از مدّتی با خود گفتم: پدرم چه گناهی کرده است که برای او قرآن نمی‌خوانم؟ لذا تصمیم گرفتم هر روز دو جزء قرآن بخوانم. یک جزء برای پدرم و یک جزء برای مادرم. منتهی ایشان این دو جزء را در وقت‌هایی که هدر می‌رفت تلاوت می‌کرد.¹ 1️⃣ در جلد اوّل جرعه‌ای از دریا (ص ۶۰۲) درباره استفاده کردن ایشان از اوقات خود مطلبی با عنوان نوشتن قرآن بر کفن ذکر شد. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۳ ص ۵۴۵ @shia12t

💠 نوشتن قرآن بر کفن مرحوم والد ما (آیت‌الله‌سید‌احمد‌زنجانی) بعد از اقامه نماز وقتی به منزل می‌آمدند، تا صبحانه و چای فراهم شود، حدود ده دقیقه طول می‌کشید و چون در این مدت کوتاه نمی‌توانست کار علمی جدّی انجام دهد، لذا تصمیم گرفت که در این فاصله، قرآن کریم را روی کفنی که برای خود آماده کرده بود، بنویسد و توانست در مدت يک سال، تمام قرآن را بر کفن خود بنویسد. البته قرآنی که ایشان نوشته بود، بدون نقطه بود. اخویمان ـ مرحوم سید ابراهيم ـ تازه متولد شده بود. گاهی هم به من می‌گفتند که بیا ببینیم چند تا «موسی» و چند «ابراهیم» در قرآن هست؟ و با این روش دوبار قرآن نوشته شده را مقابله کردیم! ایشان علاوه بر قرآن، دعای جوشن کبیر و برخی از اشعار مثل «وفدتُ على الكريم بغیر زاد...» را نیز روی کفن نوشت. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۱ ص ۶۰۲ @shia12t

📷تصویری از فقیه و عارف عظیم الشأن حاج آقا بزرگ ساوجی که به تازگی در کتاب مسیحای شهر منتشر شده است. ▫️حاج آقا بزرگ ساوجی از شاگردان سلوکی آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی و آخوند ملاحسینقلی همدانی، در سامرا با حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی هم‌حجره بود‌ و با یکدیگر حشر و نشر داشتند. هر دو نیز پس از وصول به مراتب بالای علمی، به ایران بازگشتند؛ شیخ عبدالکریم در قم سکونت یافت و حاج آقابزرگ ساوجی تهران را برای سکونت و افاضات علمی خود برگزید و در مدرسۀ سپهسالار جدید، مدرسۀ حکیم هاشم و مدرسۀ مروی به تدریس مشغول شد. ▫️آقا سید مهدی قوام و آقا سید رضا دربندی از شاگردان سلوکی حاج آقا بزرگ ساوجی بودند. ▫️یکی از فرزندان ایشان چنین حکایت می‌کند: یک روز تابستان که به اتفاق ایشان به حمام رفته بودم، در مراجعت، سائلی از ایشان تقاضاى کمک کرد و آقا مبلغى جزئى به ایشان دادند؛ ولى سائل نرفت و گفت: آقا من لباس ندارم. گفتند: تا منزل همراه من بیا. همین‏که به منزل رسیدند، در راهرو، لباس سفید خود را درآورده و به سائل دادند. مادرم خیلى ناراحت شد و گفت: شما که لباس دیگری ندارید؛ آقا فرمودند: چند روزى از خانه خارج نمى‏شوم تا لباس تهیه شود. ▫️مرحوم حاج سید مهدی قوام از فرزند آن بزرگوار نقل می‌کرد: هنگامی که پیکر مطهر پدرم را از خانه می‌بردند، مادرم به من گفت: این جنازۀ پدر شما نیست که می‌برند، بلکه اینها مَلَکی را با خود می‌برند. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran

👤آیت الله محمدرضا نکونام : یکی از ویژگی های انبیا و اولیای خدا اینست که در میان امتی قرار می گیرند که به حتم برخی از آنان دشمنی سرسخت و خبیثانه با آنان دارند... @shia12t

📸از خوبان #تهران @shia12t

🕌 عَتَبه بوسیِ شیخ انصاری 🗓 ۸ شوال ۱۴۴۳ ه.ق | اصفهان 🏫 مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه #کلیپ_تصویری { @AyatollahBahrololom }

🔹عارفی روان‌شناس 👤آیت الله محمد رضا نکونام : عارف دیگری که توفیق شناخت او را داشتم کسی بود که در خیابان جمشید تهران منزل داشت. خیابان جمشید در زمان طاغوت از مراکز فساد عمده کشور بود و می‌توان گفت بدترین جای تهران بود. این خیابان محلی بود برای فواحش. اما من برای دیدن این عارف بزرگ مجبور بودم به آن‌جا بروم. البته نوجوانان را به آن منطقه راه نمی‌دادند و مخفیانه و یواشکی به آن‌جا می‌رفتم. به آن عارف عرض کردم آقا ما می‌خواهیم از شما استفاده کنیم ولی محذور داریم. وی گفت: محذور دارید نیایید. به وی گفتم چرا شما در این محل منزل گرفته‌اید در حالی که می‌توانید به منطقه‌ای دیگر بروید. وی که از عالمان ظاهرگرا دلی پر درد داشت گفت من در این مکان راحت هستم و در این‌جا دیگر کسی نیست که مرا اذیت کند. گفتم این‌جا محلی است که زن‌های بد هستند! گفت: نه، این زن‌ها متکبر، مغرور و مردم‌آزار نیستند و فخر هم نمی‌فروشند. گاهی هم به مسجد می‌آیند و نمازی می‌خوانند و گاهی می‌گویند دعا کنید خدا ما را نجات دهد. این‌ها افرادی دل‌شکسته هستند اما بعضی‌ها بدتر از این‌ها هستند و مرا اذیت می‌کردند و آن‌ها دیگر نمی‌توانند این‌جا بیایند. من گفتم شما در این‌جا متهم می‌شوید؟ می‌گفت همین که در این‌جا به دور از آزار نفس می‌کشم راحت هستم و دیگر مردم‌آزارها به این‌جا نمی‌آیند تا مرا اذیت کنند. من در راه، سر خود را پایین می‌انداختم تا خدای ناکرده چشمم به چیزی نیفتد و خدمت ایشان می‌رفتم. ایشان عالمی بسیار بزرگوار و عارفی چکیده بودند که وقتی دهان باز می‌کردند، دُرّ از دهان ایشان بیرون می‌ریخت ولی چنین عالمی به مکانی غریب، در میان چنان افرادی از ترس، خشونت و توحش ظاهرگرایان گرفتار شده بود. وی آدمی بسیار ملا و قوی بود. وی عارفی به تمام معنا کامل بود و از خیلی مدّعیان عرفان به مراتب قوی‌تر بود؛ زیرا چیزی را که می‌گفت از خود می‌گفت، نه از ملاصدرا یا ابن‌عربی. وی نسبت به مردم محیط خود نظر استرحامی داشت و روان‌شناسی آنان را به‌خوبی می‌دانست و می‌توانست آنان را درمان کند و در واقع منجی کسانی که در پی منجی بودند شده بود. وی به مسایل روانی و اجتماعی احاطه تمامی داشت. چنین کسی اگر مصدر معرفت، اخلاق و عرفان حوزه‌ها می‌شد، ما وضعیت امروز را نداشتیم. عالمان واقعی ما از حوزه‌ها رفتند و به جاهایی مثل خیابان جمشید پناه می‌بردند. ما هم که به آن‌جا می‌رفتیم نوجوان بودیم و متهم نمی‌شدیم. البته من کار وی را اشتباه می‌دانم. خداوند وی را غریق رحمت خود گرداند و روحش در ملکوت اعلی شاد و مورد عنایت و ارفاق خداوند باشد ولی اشتباه وی این بود که حوزه‌ها را ترک کرد و از آن بیرون رفت و این‌جا نماند تا چند عالِم را تربیت نماید و در نتیجه حوزه‌ها از عرفان و معرفت تهی نگردد. اگر مثل این اعاظم و بزرگان در حوزه‌ها مانده بودند و هر کدام در طول عمر علمی خود دست‌کم ده تا پنجاه طلبه ربانی تربیت می‌کردند، حوزه‌ها وضعیت امروزی را نداشت. حتی اگر آنان را کافر و زندیق هم می‌خواندند باید می‌ماندند؛ چرا که آنان صفایی داشتند که به هیچ سالوس، ریا یا آبروداری شرک‌آمیز آلوده نمی‌شدند. من مثل ایشان و تمام بزرگانی که از حوزه‌ها رفتند را از این اشتباه تبرئه نمی‌کنم و آنان باید با فقر، فلاکت و مردم آزاری‌ها کنار می‌آمدند و مشکلات را برای خدا تحمل می‌کردند تا بتوانند هر یک چند طلبه ربانی تربیت نمایند که بتوانند از دین خدا به صورت عالمانه و به‌دور از هر گونه شایبه دنیامداری دفاع کنند تا اخلاق و عرفان حوزه‌ها به دست عده‌ای روضه‌خوان کم‌سواد و غیرمحقق گرفتار نشود. چنین عالمانی به جای دستگیری از چند زن یا مرد آلوده باید عالم عارف تربیت می‌کردند، به‌ویژه آن‌که چنین عالمانی از عارفان واصل و حقیقت‌دیده بودند و عالمی معمولی که تنها اهل کتاب باشند نبودند. فشار ظاهرگرایان و فرار این عالمان باعث خمودی و سستی حوزه‌ها می‌شود. حوزه اگر بخواهد قوت بیابد باید آزادمنشی را ارج نهد و حرمت چنین عالمانی را پاس بدارد و عالم‌تراشی که عملی ناشایست است کارگشا نمی‌باشد. @shia12t

🎥شاهد ناظر 2️⃣قسمت دوم بخش دوم و پایانی سخنان مرحوم حاج آقای شایسته، از شاگردان شیخ رجب علی خیاط، در مراسم خاکسپاری مرحوم حاج محمد رضا الطافی نشاط، معروف به «لحاف دوز»، در باغ بهشت همدان، در حالی که در کنار حاج آقای ولدی و دست در دست ایشان قرار دارند. برگرفته از صفحه شرح حالات و بیانات عبد صالح خدا مرحوم حاج نقی ولدی در اینستاگرام @sheykh113

🔹حواله اسم اعظم ✅اصل قضيه حواله و اسم اعظم ❓سوال از حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری؛ قضيه اى كه مرحوم سید علی اکبر صداقت نقل كرده اند كه يكى ازشاگردان ایت الله کشمیری طالب اسم اعظم بوده ومتوسل به امام رضا(ع)ميشود وحضرت به ، آية الله كشميرى حواله ميدهندآيا صحيح است؟ وآيا آن شاگرد شما هستيد؟ ادامه مطلب در پست بعدی👇👇👇 @shia12t

🔹حواله اسم اعظم ✅اصل قضيه حواله و اسم اعظم ❓سوال از حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری؛ قضيه اى كه مرحوم سید علی اکبر صداقت نقل كرده اند كه يكى ازشاگردان ایت الله کشمیری طالب اسم اعظم بوده ومتوسل به امام رضا(ع)ميشود وحضرت به ، آية الله كشميرى حواله ميدهندآيا صحيح است؟ وآيا آن شاگرد شما هستيد؟ جواب! حقير مطالبى راجع اسم اعظم شنيده بودم،لذادرمقام برآمدم كه به چه نحوى بدست آورم بنظرم رسيد توسلى به حضرت رضا(ع)پيداكنم،متوسل به حضرتش شدم ،شبى ديدم كه درخدمت آقاى كشميرى مشرف شديم به حرم امام هشتم(ع)قسمت روبروى ضريح مطهر ايستاده ايم خدمت حضرت عرض حاجت كردم ديدم حضرت ازضريح مطهر خارج شدند وفرمودند ازايشان بگيريدوباانگشت مباركشان اشاره به آقاى كشميرى مي كردندمن عباوقباى آقاى كشميرى راگرفتم وگفتم ببينيدحضرت چه مى فرمايند: ايشان لبخندزدندوچيزى نفرمودند.فردااين واقعه رابراى حضرت استادعرض كردم ايشان فرمودند: بنده اسم اعظم دارم اما اسم اعظم رابايدازحضرت امير(ع) گرفت شماازحضرت امير(ع) بخواهيدعرض كردم آقا امام هشتم(ع)فرمودندكه ازشمابگيرم فرمودند طريقه بدست آوردن اسم اعظم همين است كه به شما ميگويم ،گفتم ازحضرت امير(ع) به چه نحوى طلب كنم؟ايشان بايك لحنى كإنه انشاء ميكنندفرمودندكه ازخودحضرت امير(ع) بخواه كأنه نشسته اى درمحضرحضرت(ع) باتوجه وباحال سلامى به حضرت امير(ع)بدهيدوازحضرت طلب كن درهمان موقع يك حالت بخصوصى به بنده دست داد واز خدمت استادمرخص شدم رفتم به محل اقامت ودرخلوت خود نشستم وباتوجه سلام به حضرت امير(ع) دادم ديدم خودم رادرحرم حضرتش مي بينم وحضرت داخل ضريح مطهر درحالى كه زانوهاى مبارك را در بغل گرفته ونشسته اند وتوجه حضرت به بنده است،حقيراراده كردم نزديك حضرتشان شوم ولى ابهت حضرت به من اجازه نميداد كه قدم پيش بگذارم ،اين حالت حدودا يك هفته ادامه داشت حالم دگرگون شده بود ،تصميم گرفتم از اين مطلب صرف نظركنم ولى حضرت استادفرمودند: استقامت كن نتيجه ميگيريد… 📸از راست : عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری حاج شیخ محمدصافی منبع : instagram.com/p/CgmEMdaoJmL @shia12t

عتبه بوسی ، آستانه حرم مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، توسط حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری @shia12t

🔹نحوه ی اشنایی ، آیت الله شیخ محمد صافی اصفهانی وصی مرحوم آیت الله کشمیری ، با ایشان روزی کسی نزد حضرت آقای صافی آمد و گفت من میخواهم اگر شما افتخار میدهید شاگرد شما در سیر و سلوک باشم و علاقه زیادی به این راه دارم ، ایشان فرمودند باید برای یافتن استاد سلوکی متوسل به ائمه اطهار(ع) شوید. بنده وقتی با ایشان تنها شدم خدمتشان عرض کردم خودتان چگونه حضرت آقای کشمیری را به عنوان استاد انتخاب کردید؟ 🔻فرمودن در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) متوسل به آن حضرت شدم که برای این راه استادی به من معرفی کنند تا به بیراهه نروم .در عالم خواب حضرت رضا ( ع) را زیارت کردم و بنده همراه با حضرت آقای کشمیری روبروی حضرت ایستاده بودیم و حضرت رضا(ع) در حالی که روی سنگ قبر داخل ظریح نشسته نگاهی به من کردند و اشاره به آقای کشمیری کردند و نام این بزرگوار را به زبان مبارک جاری کردند، بنده بلافاصله به اقای کشمیری گفتم شنیدین حضرت نام شما رو بردند و شما باید قبول کنید دیدم حضرت رضا(ع) لبخندی به معنی تایید زدند. بعد آن خواب وقتی خدمت آقای کشمیری رسیدم خودشان قبل از اینکه من بگویم از همه چیز مطلع بودند از من استقبال گرمی به عمل آوردند. #پیدا_کردن_استاد @erfanvaakhlagh

❓سوال از حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری : در این سال‌های طولانی که فرمودید، آقایانی که با آیت الله کشمیری رفت و آمد داشتند، کدامیک شاگرد سلوکی معظم له بودند؟ ادامه مطلب در پست بعدی👇👇👇 @shia12t

❓سوال از حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری : در این سال‌های طولانی که فرمودید، آقایانی که با آیت الله کشمیری رفت و آمد داشتند، کدامیک شاگرد سلوکی معظم له بودند؟ 👤 حاج اقای صافی : در ابتدای ورود ایشان به قم عرض کردم حدود ده سال بود فقط حقیر شاگرد سلوکی ایشان بودم بعد هم تا حیات داشتند ادامه داشت. با عنایت ویژه استاد به حقیر دستورات سلوکی ایشان نیز ویژه بود، و از اقبال بلند حقیر در آن سالها چون آقا فارغ البال بودند وقت استاد تماماً صرف بندهٔ حقیر می شد. علاقهٔ حقیر به معظم له روز به روز بیشتر می شد، خوشبختانه متقابلاً علاقه حضرت استاد نیز به حقیر روز به روز بیشتر به حدی که اگر یک روز محضرشان مشرف نمی شدم گله مند می شدند، این علاقه بجائی رسیدکه یادم هست سفری به اصفهان رفته بودم دو روز سفر بیشتر طول نکشید که با والد معظم به قم برگشتیم و با هم به محضر استاد مشرف شدیم ، به مجرد اینکه وارد شدیم با ناراحتی به حقیر فرمودند؛ کجائی؟ از منزل که خارج شدیم والد به من فرمودند: خیلی از دوری شما دل تنگ و ناراحت بودند ، رفت و آمدت را به گونه ای تنظیم کن ، زمانیکه یکی دو روزی به دیدن ایشان نمی روی اینقدر اذیت نشوند ، و مکرّر حضرت استاد به حقیر می فرمودند تو را به اندازهٔ محمود م دوست دارم و این علاقه را نسبت به احدی نداشتند. البته ناگفته نماند حضرت استاد به حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ هادی مروی( رحمت الله علیه) نیز عنایت و علاقهٔ خاصی داشتند، حقیر از حضرتشان شنیده ام که می فرمودند آقای مروی صادق است که این مطلب برای کسانیکه در مسیر سیر و سلوک هستند بسیار مهم و راه گشا است و دیگر از ویژگی های ایشان بنظر حقیر انصاف ایشان است. خداوند جناب آقای مروی را با محمدوآل محمد صلوات الله علیهم اجمعین محشور فرماید. منبع : instagram.com/p/CgRrUE7IjAD 📸حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری @shia12t

🔹شدت علاقه استاد به شاگرد ✍️خاطره ای از حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری 👤 حاج اقای صافی : ◽️پس از رحلت آیةالله والدمعظم، به جهت اینکه مسئولیت اقامهٔ نماز جماعت مسجدجامع اصفهان و ادارهٔ دفتر والد به عهده حقیر افتاده بود، به ناچار سفرهایم به قم مقدسه کمتر شده بود و توفیق دیدار حضرت استاد نیز کمتر شده بود، این مسئله هم بنده را اذیت می‌کرد و هم حضرت استاد اظهار دلتنگی می کردند و این علاقه طرفینی بود. به قول فرمایش بزرگان، انسان باید طالب و مطلوب باشد ، یعنی در عین اینکه طالب أولیائی، مطلوب أولیاء هم باشی، أولیاء هم شما را دوست داشته باشند و این معنی بحمدالله بین حقیر و حضرت استاد آیةالله کشمیری و حضرت آقای جعفرمجتهدی ولیّ حق وجود داشت و هنوز هم ادامه دارد. یادم هست مرحوم آقای طیّاره (ره) به اصفهان تشریف آورده بودند به من فرمودن آقای کشمیری خیلی دلتنگ شما هستند و اظهار ناراحتی می‌کنند و اذیّت می شوند، همین الان بروید قم، من هم آزرده خاطر شدم که چرا قم رفتنم کمی طول کشیده و باعث نگرانی حضرت استاد شدم، فوراً عازم قم شدم، پس از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها)به محضر حضرت استاد آیةالله کشمیری رسیدم، دو ساعتی به ظهر بود، وارد اتاق که شدم تعدادی در محضرشان بودند، بی اختیار برخواستند و با صدای بلند فرمودند: بَه بَه ، بَلغَ العُلیٰ بکمالهی. منبع : instagram.com/p/CgZZ3W6Ih3f 📸حاج شیخ محمدصافی وصی عارف فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری @shia12t