معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
📚کتاب عارف کوی دوست @shia5t
🔻نکته :
برای تهیه کتاب عارف کوی دوست به صورت پستی ،
میتوانید با شماره ی زیر ، در شهر خرم آباد تماس بگیرید :
انتشارات شاپور خواست
۰۹۱۶۳۹۸۴۰۱۱
@shia5t
معرفی کربلایی حسین تابه زر (آقا جون ) ،شهر #قم :
قسمت اول :
📝حضرت استاد کربلایی حسین تا به سر (آقا جون ) در سال 1310 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود .
در دوران کودکی ، پدر و مادر و خواهرش را از دست داد ، تنها بازمانده خانواده ، حسین و برادرش بودند .
حسین از همان کودکی ، آزمون های سنگین الهی را با آزار و اذیت ناجوانمردانه همسر برادرش اغاز کرد تا پس از طی مراحل قبولی در آزمون ها و ابتلائات دیگر ، مدال دوستی خدا و اولیاء الهی را به دست اورد.
🔻مرحوم تابه زر ، استاد شیخ رجبعلی خیاط بوده اند...
🔹اعتقاد پولادین
مرحوم تابه زر می فرمود :
از کودکی گناه نکرده ام . از همان زمان به هیچ زن نامحرمی به چشم نامحرم نگاه نکردم . همه زن ها را مثل خواهر و مادرم با قلبی بدون ریب و وسوسه می نگریستم.
ایشان چون از همان کودکی پدر و مادر خود را از دست داده بود و مورد بی مهری و کم لطفی بستگان نزدیک خویش قرار گرفته بود ، به ناچار باید روی پای خود می ایستاد و برای امرار معاش و گذراندن زندگی اش آستین همت مردانه خویش را بالا میزد.
از همانکودکی با مردم معاشرت داشت . در نوجوانی در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شد .
می فرمود :
هر روز غروب به همراه دیگر کارگران وقتی به سوی منزل روان می شدیم در بین راه باید از کنار یک جوی آب بر میکردیم .
همیشه تعدادی زن و دختر در کنار جوی آب مشغول شستن ظرف اول باز بودند.
بعضی از جوانها به عمد از نزدیک آنها عبور می کردند و گاهی با شیطنتهای مخصوص به خود ، همچون پرت کردن سنگ به درون آب توجه زنان را به خودشان جلب می کردند . اما من مسیرم را از آنها جدا می کردم تا شریک گناهشان نشوم.
🔹استاد شیخ رجبعلی خیاط
از مرحوم تابه زر در مورد درباره شیخ رجبعلی خیاط سوال شد و ایشان فرمودند که او را کاملا میشناسد.
می فرمود :
من استاد شیخ علی بودم ؛ به لحاظ سنی تفاوت خیلی زیادی با هم داشتیم ، اما با اینکه من کم سن و سال بودم شیخ رجبعلی خیاط هر وقت به قم می آمد ، بعد از زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و زیارت مسجد مقدس جمکران ، نزد من می امد ، درسش را می گرفت و به تهران باز می گشت.
🔹باید از استادم بپرسم
روزی مرحوم تابه زر ، خاطرهای از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نقل کرد و فرمود :
در منزل شیخ بودم؛ کنار هم نشسته بودیم . چند نظامی وارد منزل شیخ شدند. مدتی نشستند و به صحبت های او گوش دادند .فصل بارندگی بود و چون خانه شیخ قدیمی بود ، آب باران از آن چکه می کرد. شیخ هم برای جلوگیری از خیس شدن زیر انداز ها چند کاسه گذاشته بود و آب باران درون آنها می ریخت.
چند نفر از درجه داران با هم مشورت میکردند و در نهایت ، یکی از آنها به شیخ عرض کرد :
اگر اجازه بدهید ما با هزینه خودمان میخواهیم سقف خانه شما را تعمیر کنیم .
شیخ گفت :
باید از استادم بپرسم ، در صورتی که اجازه بدهد مانعی ندارد، آنگاه رو به من کرد و گفت :
شما صلاح می دانید این کار انجام شود؟
من گفتم نه ؛چون پول اینها اشکال دارد ، اگر اینها با ان پولها سقف خانه تو را تعمیر کنند ، مشکلات بدتری سراغ تو خواهد آمد.
شیخ با شنیدن این حرف به آنها جواب منفی داد.
@shia5t
معرفی کربلایی حسین تا به زر (آقا جون ) ،شهر #قم :
قسمت دوم :
🔹ارجاع به علما :
امام صادق علیه السلام می فرمایند :
کسی که مردم را به سوی خویش فرا بخواند ، در حالیکه داناتر از او وجود دارد بدعت گذار و گمراه است.
مرحوم تابه زر می فرمود :
من هیچم . و هیچ تفاوتی با دیگران ندارم ، الا این که به خاطر ترک گناه ، حضرت ولی عصر علیه السلام به من لطف میکند و بعضی مسائل به من الهام می شود.
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه
🔹 آدرس غیبی
ارتباط و آشنایی بسیاری از مردم شهرستانهای دور دست مثل ، بندرعباس شیراز جزیره کیش شهرهای شمال کشور و ... ، به شیوهای باورنکردنی و متفاوت با همه بود .
بعضی از اوقات مسافرانی در کوچه هشت متری معصومیه در محله نوبهار قم دیده میشدند که پلاک منازل را نگاه می کردند و آهسته آهسته جلو می آمدند وقتی به پلاک خاصی می رسیدند با تردید زنگ را می زدند.
منزل مشهد حسین ؟ ( اهل محل از قدیم ، آقاجون رامش حسین خطاب می کردند . )
بفرمایید!
مش حسین تشریف دارند ؟
داخل مغازه هستند کمی جلوتر.
با ناباوری جلو میرفتند و به داخل مغازه سرک می کشیدند .
وقتی چهره نورانی آقاجون را میدیدند فریاد شوق در می آوردند و به سوی ایشان میرفتند و معانقه گرمی با ایشان انجام میدادند و میگفتند :
مش حسین به خدا قسم خودت بودی که بخوابم آمدی و آدرس منزلت را دادی.
آقا جون هم با لبخند ملیحی از آنها به گرمی پذیرایی میکرد ، بعد هم صحبت و درد و دل و ...
وقتی ماجرا را از یکی از آنها میپرسیدی می گفت :
من مشکلی در زندگی داشتم.
متوسل به امام زمان علیه السلام شدم تا گره از کار پیچیده ام باز کند.
یک شب پیرمردی را درخواب دیدم که به من گفت :
اگر میخواهی مشکلت حل شود باید بروی به شهر قم نزد مش حسین ( اقا جون هیچ وقت نمی گفت من؛ مردم را همیشه به آستان بوسی حضرت معصومه و زیارت جمکران می فرستاد و تاکید میکرد که یک وقت گمان نکنید من بودم که این کار را برای شما انجام دادم. ) و آدرس منزل ایشان را در خواب به من داد .
از خواب بیدار شدم آدرس را روی برگه ای نوشتم . وسیله سفر را مهیا کردم و راه افتادم ، طبق همان آدرس آمدم و اکنون میبینم پیرمردی که آن شب او را در خواب دیدم مین مش حسین است ....
🔹طی الارض
دوستی میگفت :
چند دقیقهای بیشتر از وارد شدنم به مغازه آقاجون نگذشته بود که زنگ تلفن به صدا درآمد .
ایشان گوشی را برداشت ، کنجکاوی من باعث شد با دقت به مکالمه دوطرف گوش کنم .
کسی از آن سوی خط گفت:
آقا جون از کجا رفتید؟
من چند دقیه ای رفتم به آشپزخانه تا برای پذیرایی از شما چای بیاورم.
ایشان فرمود :
میهمانی در راه داشتم که از راه دور آمده بود و قصد دیدن مرا داشت .سزاوار نبود با در بسته روبرو میشد و برمی گشت.
من که بدون اطلاع قبلی به شهر مقدس قم آمده بودم ، بسیار تعجب کردم و با تعجب از ایشان پرسیدم :
تلفن از کجا بود ؟
فرمود از شهر اراک!
@shia5t
معرفی کربلایی حسین تا به زر (آقا جون ) ،شهر #قم :
قسمت سوم :
🔹هزینه خرید مزار
وقتی خبر رحلت آقاجون به من رسید با تعدادی از دوستان گرد هم آمدیم تا برای مراسم تدفین و ترحیم و ... ، برنامهریزی کنیم .
ابتدا قرار شد محل مناسبی برای دفن ایشان تهیه کنیم . چند جا پیشنهاد شد. از همه آنها بازدید کردیم. بعضی از مقبره ها از شهر دور بود و برای خانواده و مریدان ایشان زحمت زیادی ایجاد می کرد.
بعضی از مقبره ها هم از قیمت بسیار گرانی برخوردار بود .
بالاخره مزاری که هم به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام نزدیک است ، هم به مسجد مقدس جمکران یعنی در کنار امامزاده ابراهیم ( مقبره امامزاده ابراهیم واقع در خیابان روحانی روبروی گلزار شهدا و مقبره علی ابن جعفر علیه السلام قرار دارد و همچنین محل دفن پسرعموی ایشان نیز هست ، پسر عمویشان از اولیای الهی و تشرف یافتگان به محضر مبارک امام زمان علیه السلام هستند ) تهیه شد .
بعد از هماهنگی های لازم ، وقتی محل دفن و قیمت خرید مزار را به اطلاع همسر مکرمه ایشان رساندیم فرمود :
آقاجون قبل از وفات ، به من اطلاع داده بود که در حساب بانکی اش فلان مبلغ سپرده دارد .
عجیب این که ان مبلغ دقیقا برابر بود با قیمت مزاری که برایشان تهیه شد ؛ نه یک ریال کمتر نه یک ریال بیشتر...
🔹 سفارش به رعایت عدالت در رفتار
در کتاب های تاریخی آمده است رسول خدا هر وقت برای اصحاب سخنرانی می کرد می فرمودند ، نگاه مهربان و نورانی اش را متوجه همه می کرد و نور نگاهش را بین همه تقسیم میکرد .
آقاجون نیز می فرمود :
وقتی به تبلیغ میروی بعد از سخنرانی که از منبر پایین میآی ، عدهای از مردم از روابط عمومی بالایی برخوردارند و روحیه اجتماعی آنها بالاتر از دیگران است برای صحبت کردن با شما پا فرا میگذارند و به سوی شما میآیند اما عدهای احتمال دارد به هر دلیلی از شما خجالت بکشند.
ممکن است کسی به خاطر فقط ، ظاهر نامناسب ، ناراحتی و ... ، از جمع دوری کنند و در انزوا بمانند .
اینجا شما باید به طرف آنها بروید و با آنها چند جمله صحبت کنید ، این کار آنها را خوشحال میکند و باعث میشود احساس رضایت و اعتماد به نفس به آنها دست بدهد.
@shia5t
معرفی کربلایی حسین تا به زر (آقا جون ) ،شهر #قم :
قسمت چهارم :
📚معرفی کتابی در مورد ایشان :
کتاب آقا جون ، در مورد شرح احوالات ایشان می باشد ، که توسط انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان عج، منتشر شده است ، علاقمندان به اشنایی بیشتر با این عارف گمنام ، میتوانند به این کتاب مراجعه کنند...
نویسنده کتاب خود ، از طریق مرحوم حاج اسماعیل دولابی ، با مرحوم تابه زر اشنا شده اند...
@shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
📚کتاب آقا جون @shia5t
🔻نکته :
برای تهیه کتاب اقا جون به صورت پستی ،
میتوانید با شماره ی زیر ، در شهر ورامین تماس بگیرید :
انتشارات علمی و فرهنگی صاحب الزمان علیه السلام
09127913656
@shia5t
معرفی مرحوم ملا مهدی قلمباز ، استان #خوزستان شهر #دزفول :
ملا مهدی قلمباز ، از اهل معرفت و عرفان گمنام شهرستان دزفول بودند ، ایشان همچنین از کاسبان خوشنام دزفول بودند...
🔹حکایاتی از عبد صالح خدا ، مرحوم ملا مهدی قلمباز :
🔻گره گشا
دو نفر که معلوم است اهل دزفول نیستند دارند در بدر دنبال ملامهدی می گردند. از چند نفری سوال می کنند ، اما کسی او را نمی شناسد . تا می رسند توی خیابان امام خمینی. یک نفر که ملامهدی را می شناسد آدرس خانه او را به شان می دهد. اما کنجکاوانه قضیه را دنبال می کند و می فهمد که اینها از اصفهان آمده اند. برای یکیشان مشکلی پیش آمده و در خواب دیده است که شخصی به او گفته است اگر می خواهد مشکلش حل شود به دزفول برود و سراغ فردی به نام ملامهدی را بگیرد. گفته است که او از یاوران امام عصر(عج) است .
🔻20 تومان هم سنگی دارد
نخود کیلویی 200 تومان است. زن 20 تومنی را که دارد توی دستش مچاله می شود ، به ملامهدی نشان می دهد و می گوید : « می شود 20 تومان به من نخود بدهی؟». ملامهدی سرش را بالا می آورد و می گوید : «خواهرم ، چرا خواسته ات را اینگونه مطرح می کنی؟ بگو 20 تومان نخود بده. 20 تومان هم برای خودش یک سنگ ترازو دارد». با لبخند 100 گرم نخود وزن می کند و به زن می دهد.
🔻به من ظلم نکن
زن پس از خرید منتظر است بقیه پولش را بگیرد. ملامهدی دارد دنبال پول خرد می گردد تا بقیه پولش را بدهد. زن عجله دارد و بدون اینکه نیاز به کبریت داشته باشد، می گوید:«باقی پولم را کبریت بده» و در کمال تعجب ملا مهدی می گوید :«نه خواهرم تو کبریت نمی خواهی. الان بقیه پولت را می دهم» . با هر مشقتی پول خرد جور می کند و به زن می دهد و می گوید :«حالا اگر کبریت می خواهی پول بده به تو کبریت بدهم » و زن می گوید نیاز ندارم. ملا مهدی می گوید : «دیدی گفتم کبریت نمی خواهی، چرا می خواستی در حق من ظلم روا کنی؟ و به جای پولت به اجبار جنس دیگری ببری»
🔻عدالت
وزن پاکتی را که درآن جنس می ریزد محاسبه می کند. یک پاکت مثل همان در کفه ای که وزنه ها را قرار می دهد می گذارد تا وزن پاکت هم محاسبه شده باشد. به قول دزفولی ها قضای پاکت را هم می گیرد.
سنگ و چوب نمی فروشم.
نخود و لوبیا و عدس و . . را پاک می کند و سنگ و کاه و چوب را ازشان جدا می کند برای فروختن. می گوید من پول نخود و لوبیا می گیرم. حق ندارم سنگ و چوب به مردم بفروشم.
🔻کم فروشی
بسته های ماکارونی 900 گرمی را قبل از فروختن وزن می کند. اگر بسته ماکارونی وزنش از 900 گرم کمتر باشد، یک بسته پلمب را باز می کند و از ماکارونی های آن می گذارد روی بسته ای که وزنش 900 گرم نیست. می گوید : کارخانه کم فروشی کرده است ، من که نباید این کار را بکنم.
📌برای اشنایی بیشتر با این مرد الهی و کسب اطلاعات بیشتر در مورد ایشان و همچنین گوش دادن به نصایح ایشان به صورت صوتی ، میتوانید به لینک های زیر مراجعه فرمایید :
https://www.farsnews.com/news/13910203000763/%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%DA%AF%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%87%DB%8C%DA%86-%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D8%B5%D9%88%D9%81%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%D9%82-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA--%D8%B9%DA%A9%D8%B3
http://shahidsalehnejad.blogfa.com/post/60
@shia5t