34 جامع الکلیات -بیان ششم -نکات ۷۰ تا ۸۰ توحید از دریچه نفس -تجلی وشناخت -نزول و ابعادعلم حضوری -حب ذات نفس -ظهور و بطون نفس.mp3
40.96M
🔸 جلسه ٣۴
📌 شرح #جامع_الکلیات
🔻بیان ششم
- نکات ۷۰ تا ٧٢ و ٧۶ تا ۸۰ از کتاب «توحید از دریچه انسان شناسی»
۷۰ - تجلی و شناخت
۷١ - نزول علم حضوری نفس
۷٢- ابعاد علم حضوری نفس
۷۶ - حب نفس ناطقه به خود
۷۷ - نفس ناطقه سمت و جهت ندارد
۷۸ - تناسب کمالات نفس با قوا
۷۹ - عدم تجافی در نفس ناطقه
۸۰ - ظهور و بطون نفس
- محدوده درس: تا آخر صفحه ١١٣
🔸
🔸مستندات مورد اشاره جلسه ٣۴👇
🌐 eitaa.com/shia_erfan/1372
🔸
✅ کانال عرفان شیعی
🔸 @Shia_erfan
🔸 کتاب توحید از دریچه انسان شناسی
🔻 اثر استاد مهدی خدابنده
https://mehrabanketab.ir/cms/mehr_one.jsp?ct=توحید%20%از%20%دریچه%20%انسان%20%شناسی&id=2474
🌐 PDF: eitaa.com/shia_erfan/1342
🔸
🔸 کتاب توحید از دریچه انسان شناسی، ص ۷۰ تا ۸۵
🔻 نکات شماره ۷۰ تا ٧٢، و ٧۶ تا ۸۰ :
🔸
🔻70- نفس تا وقتي در مقام خفاء و بطون قرار دارد. شناخته نميشود، رمز تجلّي، شناخت است. وقتي نفس از مقام ذات، تنزّل ميكند. و به بدن و قوا ظهور ميكند. ميتوانيم ويژگيها و كمالات مكنون و مستور او را در آينه قوا و بدن ببينيم. اين نمونهاي است براي شناخت حضرت دوست، زيرا حق هم تا وقتي در مقام خفاء و بطون باشد. كمالات و افعال و اوصافاش شناخته نميشود. سرّ تجلّي، ارائه است.
«كنت كنزاً مخفياً»
در اين روايت خداوند ميفرمايد: «من گنج مخفي هستم، عالم را آفريديم تا شناخته شوم»
با قراردادن كمالاتاش در مظاهر راه شناخت خود را باز كرد. پس عالم هستي، هويت ارائه كمالات حق را دارد. هر قدر گستردگي عالم بيشتر شناخته شود. سعه حق بيشتر كشف ميشود. هر مخلوقي شأني از شئون حق است، هر موجودي بيانگر صفتي از صفات حق است.
«سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق»
🔸
🔻71- چون انسان حضوراً خود را مييابد. و به طور بديهي به خود عالم است. هيچ موقع در وجود خود شك نميكند. هميشه ميداند كه هست. خطا در شناخت خود ندارد. در بودن خود يقين دارد. و در اينكه خودش، خودش است هم نظر يقيني دارد. احساس دروني از خود دارد. كه، اين حس باطني، وجداني است. و براي اينكه اين احساس معنوي را به ديگران انتقال دهد. از الفاظ كمك ميگيرد. و از وجود خود، از حضور خود تعبير به من، اَنَا و ... ميكند.
در واقع در اينجا يك واقعيّت را حضوراً يافت و در مقام ديگر آن را به لفظ و عبارت تبديل كرد. اوّل معنا را يافت. خود را كشف كرد. بعد نياز به يك قالب ظاهري به نام لفظ داشت. تا حسّ معنوي خود را در آن مظهر، ظهور دهد.
اين يك قاعده است كه، هر حقيقتي را انسان اوّل به علم حضوري و انكشاف دروني مييابد. بعد آن را در يك مرحله و مرتبه ضعيفتر به وسيله قوّه عاقله در مرحله عقل به مفهوم تبديل ميكند.
به بيان دقيقتر از آن حقيقت كه معلوم با لذّات ماست. مفهومسازي ميكنيم. تا بتوانيم با مرزبندي وتفكيك مفهومي ابعاد آن را مرور كنيم. و باز در يك مرتبه نازلتر از آن واقعيّت قلبي، صورت مثالي انشاء ميكنيم. يعني؛ آن واقعيّت، خود را در مقام مثال متّصل ما به شكل جلوه مثالي درميآورد. و ما از آن صورت، پيام ميگيريم.
باز در آخرين مرحله تنزل، از آن مقام معنوي، لفظ و عبارت ميسازيم. هر قدر از درجات عاليّه به نازله ميآئيم. از وحدت و بساطت و شدّت وجود كاسته ميشود. به هر حال آنچه در آخر با آن برخورد ميكنيم. تعبير من و لفظ نفس است. كه اين لفظ آيت و حكايتگر از يك حسّ غريب از خود است.
خداوند هم ابتدا علم حضوري به خود دارد. و تمام شئون حق براي حق معلوم و منكشف است. وهيچ كمالي و درجهاي از حق براي او مجهول و مبهم و مغفول نيست. زيرا خودش نزد خودش حضور همهجانبه و ظهور تام دارد. و غيبت از خود ندارد. بعد از علم به خود، آن شناخت از خود در قالب الفاظ و عبارات قرآني كه از طريق وحي به قلب پيامبر اسلام (ص) القاء شده است. بيان ميشود و حضرت حق خود را با تعابير متنوّع توصيف ميكند. خود، خودش را معرفي ميكند. البتّه تمام حقائق را بيان نميكند.
قابل توجّه است كه الفاظ در حدّ خود ظرفيت قبول معاني را دارند. و محدوديت مقام خود را دارند. در هر حال الفاظ و عبارات مجاري و معابر براي بيان علم دروناند.
🔸
72- نفس ناطقه داراي علم حضوري است. و اين علم حضورياش مراتب و ابعاد دارد كه در هر مرتبهاي، درجهاي از حضور را دارد. درجهاي از حضور معلوم، درجهاي از علم، درجهاي از توجّه نفس به معلوم، كه اين علوم حضوري نفس عبارتند از :
علم به خود، علم به حق، علم به قواي ادراكي، علم به قواي تحريكي، علم به بدن خود، علم به افعال خود، علم به انفعالات خود، علم به اينكه هست. علم به اينكه خودش، خودش است. علم به صفات و ويژگيهاي اخلاقي خود، تمام اين موارد به علم حضوري است. ولي علم حضوري نفس به خود بر تمام موارد ديگر تقدّم دارد. و در واقع آن علم حضوري به خود مبدأ و منشأ علوم حضوري ديگر است.
البته نفس هر امري را ابتداء به علم حضوري درك ميكند. و ميتواند آنرا به وسيله قوا صورت بدهد. و يا از آن مفهوم كلّي مجرّد بسازد. اما تا نفس علم حضوري به حق نداشته باشد. علم حضوري به خود نميتواند داشته باشد. چون عين ربط حضوري و ربط وجودي به حق است. و تكويناً تناسب و سنخيّت با حق دارد. و تا خود را درك نكند به قوا و افعال خود آگاه نميشود.
علاوه بر اين مطالب كه نفس ابعاد علم حضوري دارد. متعلّق علم حضوري او متعدّد است. علم حضوري او تشكيكي هم هست. يعني قابل شدّت و ضعف است. اين علم حضوري قابل وسعتدادن و عمق بخشيدن است. در رابطه با علم حق نيز ميتوان گفت : كه، حق علم حضوري تفصيلي به خود دارد. و در عين علم حضوري تفصيلي، علم اجمالي دارد. علم به اسماءالله دارد.
كه همان علم به قواي خود است. علم به اعيان ثابته دارد. كه معلوم بالذّات اويند، علم به مظاهر دارد. كه افعال اويند. به هر حال از علم حضوري نفس به خود و قوا و افعال خود متوجّه علم حق به نحوه حضوري ميشويم.
🔸
🔻76- نفس ناطقه در درون خود كمالات و قوائي را مشاهده ميكند. يكي از اصيلترين خصلتهاي انسان از جهت بعد فطري و روحي حبّ ذات نفس است. اصولاً جائي كه كمال و معنا باشد محبّت و علاقه نيز هست. هر حبّي به يك كمال تعلّق ميگيرد.
نفس به خود علاقه و تعلّق ميورزد. چون در خود كمالاتي را مشاهده ميكند. حبّ علم دارد. چون علم كمال است. حبّ قدرت دارد. چون قدرت كمالي براي خود است. حبّ جمال دارد. زيرا جمال نيز يك كمال براي انسان است. حبّ بقاء دارد. چون بقاء هم يك كمال است. و همه اين كمالات را براي خود ميخواهد. اگر به بدن هم تعلّق و علاقه دارد. چون آثار كمال و آثار خود را در بدن مشاهده ميكند.
و از طرفي حبّ اظهار كمال نيز دارد. ميخواهد اين كمالات مخفي را به ظهور برساند. لذا بدن ميسازد. قوائي را ميآفريند، تا مظاهر نفس باشند. پس هدف نفس ناطقه معرفي خود است.
بر اين مبناء تا حقائق مستور در نفس ظاهر نشوند. نفس شناخته نميشود، خداوند هم حبّ ذات دارد. حبّ كمال دارد. و خودش كمال مطلق است. پس حبّ كمال مطلق دارد. در نتيجه حبّ خود دارد. و بيشتر از همه، حبّ ذات خود را دارد. زيرا هم تمام كمالات را دارد. هم هر كمالي را به طور نامحدود دارد. يكي از آن كمالات بقاء است. يكي ديگر ظهور است.
حبّ ظهور براي ارائه خود، براي شناساندن به ديگران است. زيرا ميخواهد ديگران هم از نعمت كمال بهرهمند شود. پس عالم را آفريد تا مظاهر كمال او شوند. اين حبّ ذاتي الهي در تمام مظاهر ساري و جاري است. يعني؛ او به هر مظهري علاقه دارد زيرا كمالات خود را به طور تفصيل در آن مشاهده ميكند. پس «كنت كنزاً مخفياً ...».
نتيجه اينكه همانطور كه نفس ناطقه بر مبناء حبّ ذاتي تمام كارهاي خود را تنظيم ميكند. و حبّ نفس در تمام افعال او نقش دارد. محبّت الهي هم سراسر عالم را فراگرفته است.
و از طرفي اينكه حق این را هم در هر مظهري ايجاد كرد. كه آنها نيز هم خودشان را دوست داشته باشند. و هم هر مظهري به كمال مطلق محبّت بورزد. و اين حبّ تكويني جاري در مظاهر الهي سرّي است. در آنها كه همگي را به سوي حق جذب ميكند. و جذبه حق است با اين جذبه هر موجودي شائق به سوي اوست. كه، اين محبّت در قالب اطاعت تكويني ظهور ميكند. پس همه خلائق خضوع تكويني در برابر حق دارند.
🔸
🔻 77- نفس ناطقة مجرّد از مادّه واحكام عالم طبيعت است. از جمله مجرّد از مكان و مقدار و جهت و سمت و سو است. جهت و سمت مربوط به موجودي است. كه، مكان و مقدار ذاتي آن باشد. مانند اجسام كه هر جسمي در مكان مشخّصي با ابعاد مقداري مشخّصي حضور داشته باشد. و چون سمت و سو دارد. قابل رؤيت با چشم و قابل اشاره با حواس است، به همين جهت نفس در بدن جاي مشخّصي ندارد زيرا حدّ مقدار و حدّ طول و عرض و عمق ندارد. پس وقتي در بدن حاضر باشد. همه جا را احاطه ميكند. و همه جا هست، وقتي امتداد مكاني ندارد. فضاي خاص مادّي را در برنميگيرد.
خداوند عين تجرّد است. پس منزّه از تمام عوارض خلقي است. منزّه از جواهر و اعراض است. و مكان، مقدار و زمان و جهات ندارد. بنابراين نميتوان گفت : كه، پائين عوالم، يا فوق عوالم، يا ابتدا و انتهاء عالم ماده قرار گرفته است. پائين و بالا، فوق وتحت، راست و چپ و شمال و جنوب، شرق و غرب اوصاف مكان و موجود مادي است. و لازمه همه اين تعابير مكان و جهت است.
قرآن هم ميفرمايد: «ولله المشرق و المغرب» ، تمام مشرق و مغربها و مكانها و زمانها از آن خدا است. نميگويد در مشارق و مغارب است. يعني؛ در جهت قرار نگرفته است، و درجايديگر ميفرمايد : «اينما تولوا فثم وجه الله» هر جا نظر كنيد. وجه او را ميبيند.
يعني؛ جلوههاي او را نه خوداو را، در مكان، جلوههاي او حضور دارند. هر چند مكان نيز جلوه اوست، پس او با تمام مكانها و در تمام زمانها حضور دارد ولي مكانمند و زمانمند نيست، پس همانطوركه در رابطه با نفس ناطقه ميگوئيم.
در جهت خاصّي از بدن نيست، در عضو خاصي نيست، پائين بدن، بالاي بدن، متّصل به بدن، سمت راست و چپ بدن نميباشد.
خداوند هم سمت و جهت خاصّي در عوالم ندارد، با همه آنهاست بدون آنكه در جهت آنها باشد. «و هو معكم اينما كنتم» نفس هم با همه قوا و اعضاء هست. ولي در يك جهت و يا در تمام جهات مادّي نيست، برتر از جهات است.
كلمه فوق و علي هم كه در آيات قرآن براي خداوند آمده است. احاطه معنوي را ميرساند نه موقعيّت مكاني را مانند آيه : «الرحمن علي العرش استوي» و آيه «يدالله فوق ايديهم» . اگرخداوند در مكان مشخّص و جهت معيّن باشد. او را در مكان و زمان و مظهر خاص خلاصه و محدود كردهايم. و اين برخلاف حضور لايتناهي اوست. كه قبلاً اثبات شد. همه جا وجه او و مظاهر او حضور دارد.
علاوه بر اينكه همه جا خود او حضور دارد. در رابطه بانكته اوّل كهحضور وجه الله باشد. همان آيه «فأينما تُولَوا فثم وجه الله» مورد استناد است. ولي در مورد نكته دوم كه خودش همه جا حاضر است. «هو الذي في السماء اِله و في الارض اله» موردنظر است.
نكته لطيف آيه اوّل تعبيــر وجه الله و نكته دوّم آيه دوّم تعبير هو ميباشد. هر جا نظر كنيم حضور و ظهور اوست. نظر ما هم حضور و ظهور اوست. «اَنا عند ظن عبدي» اين روايت بسيار مهم ميفرمايد : من، ظن بندهام را هم احاطه كردهام و عنديّت با قواي شما هم دارم. يعني؛ در باطن شما هم حاضرام بدون اينكه جهات داشته باشم، ظاهر ما كه بدن باشد. جهت مشخّص مكاني دارد. ولي باطن ما در جهت خاصّي نيست.
🔸
🔻 78- هر واقعيّتي كه نفس ناطقه درك ميكند، و هر كمالي كه از خارج دريافت ميكند. وقتي بيواسطه به فوائد و دل ميرسد؛ حدّ و رنگ و شكلي ندارد. وقتي در اطوار نفس تنزّل ميكند. در هر درجه و طور نفساني حد خاص آن مرتبه را ميگيرد. به شكل خاص ظاهر ميشود.
يعني فيض در هر مرحله به تناسب آن مقام از اطلاق خارج ميشود و حكم خاص واندازه خاص به خود مي گيرد. در مرحلهاي به شكل مفهوم كلّيه، در مقاماي به شكل معاني جزئيّه، در مرحلهاي به شكل صور مقداريّه جزئيّه، و در مرحله آخر به شكل ابعاد جسماني ظاهر ميشود. پس اصل كمالي كه به نفس ميرسد. رنگ و حدّ و قالب خاص ندارد. مراتب نفس آن كمال را متطابق با خود دريافت ميكند. و از وحدت و لطافت و نزاهت خارج ميكنند.
كمالات و فيوضاتي هم كه از خداوند صادر ميشود. به طور اطلاق نازل ميشود. مظاهر عالم متناسب با قابليّت خود و مقام خود، آن فيض اطلاقي را محدود و مقيّد دريافت ميكنند. و هر قدر آن فيض به درجات نازلتر، ميرسد محدودتر و كثيرتر ميشود.
پس تناسبي ميان نزول فيض حق و قابليّت مظهر وجود دارد. كه، هر مظهر به اندازه خود، فيض حق را دريافت ميكند، و اين كثرات و حدود از ناحيه خود مظاهر است. كه حدّ و قيد خود را به فيض حق ميدهند.
يعني؛ فيض حق در مقام هر مظهري، حدّ خاص آن مظهر را ميگيرد. خود ذات حق نازل نميشود. بلكه فيض واحد او سراسري و فراگير است. همانطوركه اصل نفس هيچ وقت تنزّل ندارد. جلوات نفس در هر موتني به شكلي جلوه ميكنند. و حدّ خاص آن مقام را به خود ميگيرند.
🔸
🔻 79- هر فيض و كمالي كه از نفس ناطقه بخواهد. به مرتبه نازلتر تا حس و بدن برسد. بايد به ترتيب از عقل نزول كند. تا سرانجام در جسم ظهور كند، اين فيض در هر مرحله نفس به شكلّ خاصي ظهور دارد، ظهور مفهومي، ظهور مثالي با ابعاد و مقادير و تصاوير و ظهور حسّي و بدني.
اگر با توجّه نظر كنيم. ميبينيم كه رسيدن فيض از نفس به بدن به شكل تجلّي ميباشد. نه تجافي و در طيّ مراحل نزولي تجافي امكان ندارد. يعني؛ تا فيض به صورت مفهوم عقلاني نازل نشود. به صورت خيالي، متمثّل نميشود. و تا جلوه مثالي پيدا نكند. به جسمانيّت ظهور نميكند. در برگشت هم هر فيضي و هر ادراكي بايد از حس شروع شود. بعد به خيال و عقل و در انتهاء به قلب برسد.
همانطوركه در سير نزولي و صعودي نفس ناطقه قاعده به تجلّي است. نه تجافي، هر كمالي هم كه از مبدأ كل هستي بخواهد تنزّل كند تا به طبيعت، بايد عالم عقل و برزخ را به ترتيب طي كند. يعني؛ تجافي در قوس صعود و نزول محال است. و فيض حق به ترتيب از عوالم عاليّه شروع ميشود. و در هر عالم جلوه خاص خود را پيدا ميكند، تا به عالم طبيعت برسد.
🔸
🔻 80- نفس ناطقه دو حالت خفاء و ظهور دارد. هنگامي كه در مقام خفاء و بطون باشد. تمام قواي ادراكي و تحريكي مستور و مخفي خواهد بود. و هيچ شناختي حاصل نميشود. زيرا ظهور و ارائه، عامل شناخت است. هنگامي كه نفس به قوا تجلّي ميكند. و در تمام قوا حاضر ميشود. آثار حضور در قوا همان ادراك و فعّال بودن است. كه در بدن ظهور ميكند. نفس در يك توجّه، به بطون خود نظر دارد. لذا خود را حس ميكند. و در يك توجّه به قوا نظر دارد. و از باطن خود غافل است. در رابطه با خداوند هم ظهور و بطون مطرح است. حق در يك مقام فقط هست. كه اين مقام هويّت است.
قبل از آفريدن عوالم در مقام بطون بود. خواست كه شناخته شود. موجودات را آفريد. در اينجا از بطون به مرحله ظهور تنزّل كرد. در مرحله ايجاد مظاهر، چون كمالات مستور خود را به طور تام و گسترده در مظاهر قرار داد. راه شناخت خود را باز كرد. البّته اين شناخت در حدّ اسماء و صفات الهي است. در حدّ افعال و كمالات عيني است. و ذات حق براي هميشه مستور و كنز مخفي خواهد ماند. ذات حق مجهول مطلق است. كنه ذات حق را فقط خودش ميشناسد. بنابراين باطن حق براي خود حق عين انكشاف است. چون حق عين حضور براي خود است. عين ظهور براي خود خواهد بود. و در روايت قدسي آمده است، كه : «خلقت الخلق لكي اعرف» كه، اشاره به فلسفه خلقت آفرينش ميكند. يعني؛ شناخت توحيد و يقين به توحيد عاليترين هدف خلقت انسان است.
🔸
🔸با ورودی دادن این👆 تصویر در سایت جستجوی تصویر PimEyes.com که جستجویش را بر اساس تشخیص چهره انجام میده، نتایجش شد تصویر زیر👇
PimEyes.com جستجوی بر اساس تصویر چهره .png
2.24M
نتایج سایت جستجویِ تصویر چهره👆
🌐 PimEyes.com
⚠️ البته با آیپی ایران کار نمیکنه و نیاز به ویپیان داره.
🔻 سایت دیگر
🌐 https://facecheck.id
Pim Eyes
face check
Search by image 2 .png
610.1K
🔸افزونه مرورگر کروم (ویندوز) Search by Image
🔻برای جستجوی بر اساس عکس در 8 موتور جستجوی معروف (و 40 موتور جستجوی عکس دیگر که در تنظیمات افزونه قابل فعالسازی هستند)
📌 Search by Image
🌐 https://chrome.google.com/webstore/detail/search-by-image/cnojnbdhbhnkbcieeekonklommdnndci
🔸
🔻نمونه برخی موتورهای جستجوگر مشهور با ورودی تصویر (بجای متن)، برای جستجو بر اساس تصویر، در این افزونه کروم:
📌Reverse Image Search Engines
١. tineye.com ,
٢. images.google.com ,
٣. images.yandex.com ,
۴. images.bing.com ,
۵. image.baidu.com ,
۶. ShutterStock.com ,
۷. Stock.Adobe.com ,
۸. Alamy.com ,
۹. Pintrest.com ,
١٠. PimEyes.com Face Search Engine ,
١١. Enterpix.app/search/visual , ...
🔸
🔻 این نحوه جستجو بر اساس تصویر با این افزونه، به روزنامه نگاران و محققان کمک میکند تا صحت تصاویر را تأیید کنند، و نیز به شناسایی اطلاعات نادرست در رسانههای اجتماعی کمک میکند (در خبرهای تصویری و حتی با اسکرینشات گرفتن از فیلمها و جستجوی آنها برای یافتن منبع اصلی و اولیهی انتشار آن فیلم یا عکس).
🔻همچنین برای یافتن نسخههای بزرگتر و کاملتر تصاویر (با جزئیات بیشتر)، و نیز یافتن نسخههای با کیفیت بالاتر از تصاویر کمک میکند.
🔻جستجو بر اساس تصویر همچنین در میان عکاسان محبوب است و به هنرمندان کمک می کند تا نحوه اشتراک گذاری آثارشان در وب را کشف کنند.
🔸