eitaa logo
پاتوق بچه شیعه ها
2.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
80 فایل
نکات ناب اخلاقی و اعتقادی ارتباط با مدیر کانال @alihasanvand
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺چگونه قفل واردات واکسن با کلید واکسن ایرانی گشوده شد؟ 🔹این روزها برخی افراد و چهره ها تحت تاثیر هجمه طراحی شده رسانه ای علیه واکسن های ایرانی مدام در حال تکرار مباحث و موضوعاتی هستند که نه تنها کمکی به کنترل وضعیت بحرانی برخاسته از موج پنجم کرونا نمی کند که موجب دلسردی مجموعه هایی می شود که از آغاز شکل گیری بحران کرونا با سعی و کوشش مستمر به دنبال تولید داروهای مورد نیاز و همچنین تولید واکسن کرونا رفته اند. 🔹یکی از ادعاهای دروغ و هدفمند تکرار این سخن بوده است که متوليان تولیدکننده واکسن برای رسیدن به اهداف اقتصادی خود مانع از واردات واکسن شده و با این اقدام جان هزاران تن از مردم ایران را فدای اهداف اقتصادی خود کرده اند. برخی از این افراد که اهداف خاص سیاسی و بعضا اقتصادی خود را دنبال می کنند با متصل کردن این عبارات به واژگانی چون مافیای دارو سعی دارند تا اهداف خود را به پیش برند. 🔹در مورد این ادعا باید توجه داشت هیچ کدام از مجموعه های تولیدکننده واکسن ایرانی قدرت و توانایی این را نداشته و ندارند تا حتی اگر بخواهند در مقابل خواست عمومی و نهادهای متولی سلامت کشور بایستند و مانع از واردات واکسن شوند. 🔹عجیب این جاست که چرا این افراد هیچ اشاره ای به تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران نمی کنند که مانع از واردات اقلام دارویی به کشور شده است؟ 🔹اما نکته ای که لازم است به آن توجه جدی شود عدم توفیق نهادهای خصوصی و دولتی در مسیر واردات واکسن تا زمان اعلام رسمی موفقیت دو واکسن ایرانی بود. اتفاق جالب توجه در این مسیر اعلام رفع ممنوعیت واردات واکسن کرونا به ایران از سوی ایالات متحده همزمان با خبر موفقیت و کسب مجوز واکسن های ایرانی بود. لازم است در این زمینه به سخنان جناب آقای روحانی در آخرین جلسه ای که به همراه اعضای دولت خود با رهبری داشتند اشاره کرد. آقای روحانی در این جلسه اظهار داشتند که تنها زمانی مسیر واردات واکسن گشوده شد که تولید واکسن های ایرانی شروع شد. 🔹به بیان دیگر تولید واکسن ایرانی نه تنها آغاز یک مسیر ملی برای مبارزه اساسی با امواج سهمناک کرونا بوده که موجب راهگشایی برای واردات واکسن شده و این درست در نقطه مقابل آن چیزی است که سعی می شود در جامعه ایران علیه تولیدکنندگان واکسن ایرانی القا شود. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگران کوفه بس مشغول کارند خرما فروش عجب یک شبه خنجر فروش شد😭 صلی الله علیک یا اباعبدالله •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک حدیث بشنویم از زبان یکی از وزیران سابق بهداشت و درمان کشور حدیث جالب و خطرناکی است😉 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
📢 روز اول محرم، روز مخصوص دعا برای فرزنددار شدن است. 💠 استادمیرباقری: ◀️ «امام رضا علیه‌السلام به ريان‌بن‌شبيب فرمودند که در روز اول محرم حضرت زکريا دعا کردند و دعايشان مستجاب شد. [إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ لِزَكَرِيَّا... .] ◀️ تلقي من اين است که اگر کسي از اين جنس خواسته‌ها دارد و مي‌خواهد نسلش آباد و در خدمت سيدالشهدا باشد و مي‌خواهد امکاناتش در خدمت سيدالشهدا باشد و توفيق خدمت‌گزاري به ساحت مقدس حضرت و تأسي به حضرت را در برنامه‌هايش داشته باشد، راهش اين است که روز اول محرم  بگيرد و کند که ان‌شاء‌الله اين دعا در  مستجاب می‌شود. هر دعايي وقتی دارد و بهار اين دعا در روز اول محرم است. ◀️ اگر کسي شهادت مي‌خواهد يا نسل پاک و آبادي مي‌خواهد که در مسير سيدالشهدا باشد و امکانات و مالش مي‌خواهد در مسير سيدالشهدا باشد از بيانات وجود مقدس امام رضا ارواحنا فداه اينطور مي‌فهمم که حضرت مي‌فرمايند روز اول محرم را روزه بگيريد و دعا کنيد دعاي شما هم مستجاب مي‌شود. اين يعني اول محرم فرصت اين‌طور درخواست‌ها و اجابت اين‌طور دعاهاست؛ فرصت اول محرم يک باب خاصي به شهادت سيدالشهدا باز مي‌شود که از اين باب مي‌شود وارد شد و اجابت بشود.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عباس کجاست تا ببینید بر خواهر او چه‌ها گذشته شعر خوانی بسیار زیبا با موضوع عاشورا در محضر رهبر انقلاب •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
⭕️ بیانیه اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل، پیرو اقدام شیطنت‌آمیز و بی‌ادبانه سفرای انگلیس و روسیه که بامداد امروز در مقابل سفارت روسیه در تهران قرائت شد: (چند روز قبل سفیر روسیه در ایران با رئیس جدید نمایندگی دیپلماتیک انگلیس در ایران در راه پله تاریخی، جایی که کنفرانس تهران سال ۱۹۴۳ در آن برگزار شد، کنفرانس که نماد بی توجهی به استقلال و حاکمیت ملی مردم ایران بوده است به شکل معناداری عکس یادگاری گرفته اند و منتشر کرده اند. بیانیه انجمن دانشجویان مستقل در این‌باره زیبا بود که تقدیم میشود) بسم الله الرحمن الرحیم اکنون ۸۰ سال از زمانی که شرق و غرب عالم، وقیحانه اتحادشان برای تجزیه ایران را به تصویر میکشیدند، می‌گذرد. اکنون ورق معادلات به لطف خدا برگشته است. ما محمدرضاشاه، مترسک دست نشانده آمریکا را بیرون کردیم، ‌از آن بالاتر ابر قدرتتان خود آمریکا را هم بیرون کردیم. امروز درحالی که مردان مقاومت، سودای اخراج آمریکا از منطقه را در سر میپرورانند، و شما هم به جای خالی‌اش معترفید، به چه غره شده اید؟ روباه پیر مدعی بودی که آفتاب از سرزمینت غروب نمیکند اما این ما بودیم که کلید خاموشی ات را زدیم. اکنون که با ۱۹۴۳ خاطره بازی میکنی، ۲۰۱۹ را هم به خاطر بیاور، به خاطر بیاور که چگونه پوتین های مردان سرزمین مان، بر گردن کلفتت نشست، و هیچ غلطی نتوانستی بکنی، به خاطر بیاور کشتی ات را در خلیج فارس، به خاطر بیاور که چگونه ۸ سال برای نابودی ایران دنیا را بسیج کردید اما ایران همچنان ایران ماند. درحالی که ما همچنان ایرانیم، شما هر روز آب میروید. آن سرزمینی که آفتاب بر آن غروب نمیکرد، اکنون جز تکه پاره هایی به جان هم افتاده، چیزی از آن باقی نمانده است. و اما تو که خودت را ابرقدرت شرق میدانی؛ آن که آن روز بر روی صندلی به جای تو نشسته بود، شوروی بود، که سرنوشتش را امام مان پیش بینی کرد و درحالی که تو از هم فروپاشیدی، ما همچنان ایران مانده ایم. جای خالی آمریکا گواه خوبی است برای آنکه نشان دهیم اگر بخواهیم هر کمونیست و لیبرال دیگری را هم تف کنیم، این کار را خواهیم کرد و آبی از آب در عالم تکان نخواهد خورد. ما جوانان انقلابی و مجاهد این سرزمین، این ادابازی رسانه ای را به شدت محکوم میکنیم. و از وزارت خارجه مقتدر جمهوری اسلامی ایران میخواهیم تا سفرای روسیه و انگلیس را احضار و آنها را ملزم به عذرخواهی رسمی کند. در غیر این صورت ما جواب این بی احترامی را جز در خالی کردن دو صندلی دیگر و اخراج سفرای بی ادب انگلستان و روسیه نمیبینیم و آماده ایم تا قدرت این اقدام را به مسئولان نظام اسلامی تزریق کنیم. وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ والسلام •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
وتر موتور ( این عبارت که در زیارت عاشورا آمده به معنای "تنهای رها شده" و اشاره به شدت غربت اباعبدالله در کربلا دارد😥😭) وقتی که من به تجارت به صنعت به علم و طبابت ویا فقه و اصول خودم مشغول باشم فقط و فقط خودم را بخواهم و پفک، شیرینی و لباس رنگارنگ و هوسهای بچه‌هایم را، خوب معلوم است که ولی محصور می‌شود و تنها می‌ماند و معلوم است که وتر موتور می گردد... مرحوم علی صفایی کتاب وارثان عاشورا ص ۲۷۱ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
ارباب با وفا... کسانی از یاران اباعبدالله که در میدان جنگ کربلا زمین می افتادند، با یک شوقي سيد الشهداء عليه السلام را صدا می کردند. ولی حر می گفت: من این قدر بیچاره هستم، همین که من را راه داده است به من منت گذاشته است. زمین که افتاد سلام نکرد.(سلام کردن نوعی صدا زدن بود)😭 چشم هایش که بسته بود، یک لحظه دید زیر سرش نرم شد، چشمانش را که باز کرد دید مولای ما وسط میدان رفته و سر او را در آغوش گرفته است. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سکانس ماندگار مرحوم علی سلیمانی در تله تئاتر دروازه ساعات ...می‌خواستم در رکاب یزید شهید شوم. اما دیوانه ها گفتند چون تو دیوانه ای در سپاه یزید جایی نداری این بود که از سپاه یزید جا ماندم... ...سر او دیدن دارد. سری که بار گران بر دوش نباشد تماشایی است. افکنده نیست، افراشته است. بیشتر از هزار سکه بهشتی می‌ارزد😭 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KcRPfO5DDhzAKCxWl4cZOV
پرونده _عمر در حادثه کربلا زمانی که سیدالشهدا علیه‌السلام از مدینه به‌سوی مکه در حرکت بود، عبدالله بن عمر نزد امام رفت و گریه شدیدی کرد و از دشمنی یزیدیان با اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و بیعت مردم با یزید گفت. آن‌گاه امام علیه‌السلام را به و بیعت دعوت نمود و عازم مدینه شد. بعضی شاید درباره‌ی وی بگویند که ایشان فردی فقیه، عابد، زاهد و مقدس، اما قدری ساده‌اندیش و بی‌بصیرت بوده و به همین دلیل سیدالشهدا علیه‌السلام را یاری نکرده است، ‌ اما شواهد تاریخی چیز دیگری را نشان می‌دهد. همین عبدالله‌بن‌عمر در دوره‌ی قبل از سیدالشهدا علیه‌السلام، با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیعت نمی‌کند و می‌گوید دلیل اینکه من با شما بیعت نمی‌کنم این است که تو با اهل قبله و کسانی که نماز می‌خوانند می‌جنگی و لذا شک دارم که با تو بیعت کنم. اما همین فرد با حجاج‌ بن ‌یوسف که فردی خونریز و سفاک بود، بیعت می‌کند. جالب این است زمانی که برای بیعت با حجاج می‌رود، حجاج می‌گوید دست من بند است، با پای من بیعت کن و می‌رود با پای حجاج بیعت می‌کند. حجاج‌بن‌یوسف شخصی سفاک است که طی بیست سال فرمانروایی خود، غیر از کسانی که در جنگ‌ها کشت، دوازده هزار نفر را بعد از دستگیری زیر شکنجه به قتل رساند، گفته شده هنگامی که به درک واصل شد پنجاه هزار مرد و سی هزار زن در زندانش محبوس بودند که از این تعداد شانزده هزار نفر بدون لباس و عریان به سر می‌بردند. وی زنان و مردان را یکجا و در زندان‌های بی‌سقف حبس می‌کرد؛ به‌طوری‌که از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند. بعد عبدالله‌بن‌عمر با چنین آدمی بیعت می‌کند و در زمان بیعت کردن با وی می‌گوید که از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم شنیدم که فرمودند: «من مات و لا إمام له مات میته جاهلیه؛ هرکس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» حجاج هم دراز کشیده بود و گفت با پای من بیعت کن و عبدالله‌بن‌عمر با پای وی بیعت کرد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
اهمیت تلقی مردم از خودشان و دنیا مادام که تلقی مردم از خود و از دنیا دگرگون نشود، تحمل حکومت الهی و علوی را نخواهند داشت... مردم حتی با شهادت اباعبدالله به علی بن الحسین «علیه السلام» روی نیاوردند و با کنار زدن یزید به حکومت علوی نپیوستند، که نان و رفاهی که آنها می‌خواستند به این ولایت سنگین نیاز نداشت. ...تحمل امر و حکومت معصوم، به شهود تمام و یا دل عاشق و مبتلا و ساخته شده نیاز دارد. «ان أمرنا صعب مستصعب لا يحتمله الا ملك مقرب او نبی مرسل او مؤمن امتحن الله قلبه للايمان» ترجمه حدیث: اَمر (شأن و امامت ما) سخت دشوارتر است؛ و کسی نمی تواند (چنان که باید) به آن اقرار کند مگر مَلک مقرّب، یا نبیّ مرسل، یا عبدی که خداوند قلب او را برای ایمان خالص کرده است. حکومتی که هدف و رحمت و بینات و میزان و فرقان را دارد و تمامی نسل ها را در نظر می گیرد و تمامی عوالم را ملاحظه می‌کند، پایه های محکم و دل های استوار را می‌طلبد. ص۳۶ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KcRPfO5DDhzAKCxWl4cZOV
*مقبل کاشانی* شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده. هر وقت سایر افراد کربلا می رفتند اشک حسرت می ریخته و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته. یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا. در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان، قافله رو تاراج میکنند. یک عده از افراد بر میگردند کاشان. یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری. از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده. دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه. همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرّم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن. *مقبل میگه* ؛ با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. *مقبل میگه* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت https://chat.whatsapp.com/KcRPfO5DDhzAKCxWl4cZOV حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش : *کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا* *در خاک و خون طپیده میدان کربلا* *گر چشم روزگار بر او زار میگریست* *خون میگذشت از سر ایوان کربلا* *نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک* *زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا* *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* *خوش داشتند حرمت مهمان کربلا* *بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید* *خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا* *زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد* *فریاد العطش ز بیابان کربلا* - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود : ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . *محتشم ادامه داد :* *روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار* *خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار* - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛ باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده. محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله : *این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست* *وین صید دست و پا زده در خون حسین توست* *این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی* *دود از زمین رسانده به گردون حسین توست* *این ماهی فتاده به دریای خون که هست* *زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست* - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند. و مَلَکی این شعر محتشم را میخواند: *خاموش محتشم که دل سنگ آب شد* *بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد* *خاموش محتشم که از این حرف سوزناک* *مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد* - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت. *مقبل میگوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. *مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع ک