#مدافعان_سلامت
#چارپاره
یه ساعته که از اذون گذشته
هنوز هم روزشو وا نکرده
دستای مهربون این فرشته
نبض مریضشو رها نکرده
.
شبيه چند شبه گذشته بايد
سرد بنوشه چاى افطارشو
چشمشو بسته رو خودش ببینه
گرمی خنده های بيمارشو
.
شايد ندونيد ولى اين پرستار
سه ماهه که مادرشو ندیده
سخته بگم يه مدته كه هرشب
فقط صدای بچه شو شنیده
.
رضايت خدا كه باشه ديگه
سفره عشقه افطارى سادش
پر ميزنه كبوتر خيالش
دم اذون كنار خونوادش
.
دم اذونا یاد سال قبله
زنده میشه دوباره خاطراتش
خونه همین ساعتا پر میشه از
عطر گلاب و زعفرون حیاطش
.
دم اذون با چندتا نون تازه
باز ميشه در و پدر ميرسه
همسايه قديمى كوچشون
با ظرف آش نذرى سر ميرسه
.
زلال ميشه هر دلى مثل آب
چراغ مهربونيا روشنه
فلسفه اصلى ماه خدا
شايد همين كنار هم بودنه
.
دلش براي مجلس مناجات
اگرچه عاشقونه پرميگيره
كنار تخت آخرين مريضش
قرآن جیبی شو به سر ميگيره
.
حس ميكنه حقيقت دعا رو
به يا من اسمه دوا رسيده
قانون دنيا اينه : هركسي كه
گذشته از خودش خدا رو ديده
.
مثل لباس خدمتش سفيده
نامه بندگيش توى قيامت
شونه به شونه همن تو بهشت
مدافعان حرم و سلامت
#محمد_جواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem