#حدیث_روایت
🌼 امام علی(ع):
🌼گنج هاى روزى در وسعت
اخلاق نهفته است...
هر كس بد اخلاق باشد،
روزى اش تنگ مى شود..
🌼آدم بد اخلاق بسيار خطا میكند
و زندگى اش تلخ میشود..
📚غررالحكم،ح ۸۰۲۳ و۱۶۰۴
✨امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
کسی که ده مرتبه "یا الله" بگوید، به او خطاب شود:
لبیک بندهی من! حاجتت را بخواه تا اجابت کنم.
📚وسائل الشیعه. ج۷. ص۸۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅دو کار بدون زحمت ولی با اجر زیاد
🔰#استاد_مجتهدی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/shiayanali
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❤️بوسه پیامبر اکرم(ص)❤️
🔸مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی از علماء مشهد بود ، که در کتاب شریفش فرمود : یکی از زهّاد و پرهیزگاران می فرمود : من با خودم عهد کردم که هر شب قبل از خوابیدن به اندازه ی معینی بر محمد و آل محمد (ص) صلوات بفرستم.
یک شب یک عده از رفقا و دوستان به اتاق و حجره ام آمدند ، با اینکه حجره ام شلوغ بود و تا دیر وقت طول کشید و خسته بودم ولی مثل هرشب صلوات هایم را فرستادم و بعد خوابیدم. خواب دیدم ، آقا رسول الله (ص) وارد حجره شدند و از تشریف فرمائی وجود مقدس حضرت در و دیوار منور شده بود. به سوی من تشریف آورند و فرمودند:
کجاست آن دهانی که بر من صلوات می فرستاد؟ می خواهم ببوسم . من خجالت کشیدم که بگویم من . چون لیاقتی در خودم نمی دیدم ، ولی آنقدر آقا رسول الله (ص) بزرگوار بودند که صورت مبارک را جلو آوردند و به صورت من بوسه زدند. از شدت خوشحالی از خواب پریدم بطوری که همه ی دوستان و رفقا از خواب بیدار شدند.
*چه فایده! برو پیش همسرت*
🔺روزی یک بنده خدایی آمد و بین علما نشست، گفت: آقا! ذکری، دستوری به من بده. والد [مرحوم سیدهاشم حداد] این طور بود که اگر کسی می آمد باطنش را می خواند که چگونه است؛ ظرفیتش چقدر است. ظاهرا آن شخص با خانمش بی احترامی و بدخلقی می کرد. والد خیلی ناراحت شد و گفت: برو. آمدی این جا، می خواهی ذکر و دستور از من بگیری؟ چه فایده! برو پیش همسرت و به او احترام کن؛ رعایت او را بکن. این دست ما امانت است، خیانت و اذیت نکن؛ مثلا ظهر رفتی دیدی غذا تمام شده، حق نداری عصبانی شوی؛ حق نداری مثلا بگویی برای من آب بیاور. اصلا و ابدا. شما برو و این را درست کن.
🔹این بنده خدا مشکلش را فهمید و رفت پیش خانمش. بعد از سه روز آمد و گفت: آقا! دستش را گرفتم و گفتم مرا ببخش. والد گفت: حالا این درست است.
به نقل از سیدعبدالامیر حداد، (فرزند مرحوم سیدهاشم حداد)
━━━◈❖✿❖◈━━━━━━◈❖✿❖
🌹🌹🌹حدیث 3011
چگونه به ما نیکی و ترحم کنند
1202 - وَ قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِىّ عليه السلام: اَحْسِنْ يُحْسَنْ إِلَيْكَ، إِرْحَمْ تُرحَمْ، فَقُلْ خَيْراً تُذْكَرْ بِخَيْرٍ، وَصِلْ رَحِمَكَ يَزِيدُ اللَّهُ فِى عُمُرِكِ.
نيكى كن تا بتو نيكى كنند، رحم كن تا بتو رحم كنند، سخن بخير بگوى تا بخير ياد شوى، و بخويشاوندانت به پيوند، كه خداوند عمرت را زياد مى كند.
کتاب احادیث الطلاب ص 371
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ داستان کوتاه
🌷 پیامبر و حق طلبکار
یکی از یهودیان مدینه، چند دینار پول از پیغمبر(ص) طلبکار بود. روزي در بین راه چشـمش به رسول خدا (ص) افتاد. طلب خود را از حضرت خواست. پیامبر اسلام با خوشرویی فرمود: اکنون پول ندارم تا بدهی تو را بپردازم.
یهودي قانع نشد و گفت: من از تو جدا نمی شوم تا اینکه طلبم را از تو بگیرم.
پیغمبر(ص) با خونسردي گفت: من هم همین جا می نشینم تا ببینم چه می شود.
وقت نماز ظهر فرا رسید. حضرت همان جا نماز ظهر را خواند و او همچنان طلبش را از پیغمبر(ص) می خواست. نماز عصـر، مغرب، عشا و صـبح را نیز با یارانش در همان جا به جا آورد، بدون این که از وي تقاضاي مهلت کند یا با وي تندي و بدخلقی نماید.
لکن برخی از صـحابه آن حضـرت که از سرسـختی و سـماجت آن مرد یهودی سـخت عصـبانی شـده بودنـد او را تهدیـد می کردند و بر او نهیب می زدند.
هنگامی که رسول خدا (ص) متوجه آنان شد، خیره به آنها نگریست و گفت: با او چه کار دارید؟
گفتند: یا رسول الله! این یهودي مدتی است که براي چند دینار شما را بازداشت کرده و دست از شما برنمی دارد، می خواهیم او را ادب کنیم.
فرمود: خداوند مرا نفرسـتاده تا به چنین افرادي که با ما قرارداد ذمه بسته اند و در پناه ما زندگی می کنند یا به هر کس دیگر ظلم کنم. او از من طلبش را می خواهد شما نباید او را اذیت کنید.
این بازداشت همین طور ادامه یافت تا روز به نیمه رسید. مرد یهودي که پیغمبر را چنین دید، به شدت تحت تاثیر اخلاق آن حضـرت قرار گرفت و مسلمان شد و گفت: اشهد ان لا اله الا االله و اشهد ان محمدا رسول الله.
سپس گفت: من به شـکرانه نعمت هـدایت، سـهمی از مال خود را در راه خـدا دادم. به خدا سوگند! این کار را من براي آن انجام دادم که شما را از روي نشانه هایی که در تورات ثبت است بشناسم. من در تورات خوانـده ام: پیغمبري به نام محمـد بن عبدالله ظهور خواهد کرد که در مکه به دنیا آمده و به مدینه مهاجرت خواهد نمود. و نشانه اش این است که تندخو و سخت گیر نیست. دهان به فحش و دشنام نمی گشاید و از سخن هرزه و زشت به دور است. اکنون من تمام آنچه را که در تورات خوانده ام در شما یافتم.
پس از آن، بار دیگر به یگانگی خداوند و رسالت آن حضرت شهادت داد و گفت: من ثروت زیادي دارم، همه را در اختیار شما قرار می دهم که طبق دستور خداوند به مصرف برسانید و حقوق خدا و مستمندان را از آن پرداخت نمایید.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 25
🍀🍀🍀حدیث 3010
فقط آداب و رسوم اسلامی یاد بدهید
1201 - قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِىّ عليه السلام: لا تُقَسِّروُا أَوْلادَكُمْ عَلى آدابِكُمْ، فَاِنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ لِزَمانٍ غَيْرِ زَمانِكُمْ.
آداب و رسوم (غلط) خويش را به فرزندانتان تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى، غير از زمان شما آفريده شده اند.
کتاب احادیث الطلاب ص 371
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥رابطه جنسی برخی حیوانات مخفی است🔥
آزادی جنسیت در انسان یعنی پست تر از حیوانات
زنان و دختران هرزه برای رسیدن به هدف خود، ابتدا روسری را بهانه می کنند بتدریج کوتاه شدن دامن ها و پوشیدن پیراهن رکابی که معمولا مخصوص اتاق خواب است .
آیا پسر تازه به تکلیف رسیده ۱۶ ساله ما می تواند در راه رفتن به دبیرستان چشم خود را ببندد ؟
آیا این پسر در دبیرستان فکرش به کتاب خواهد بود؟
آنوقت دانش آموز درس خوان چه معنی خواهد داشت.
اولیاء دلشان خوش است که پسر دبیرستانی دارند و احتمالا چند سال دیگر دانشجو ولی نهایت جوانی دارد ترک تحصیل کرده و لاابالی.
علتش بی تفاوتی من و توی پدر یا مادری است که زبان تذکر نداریم و دستور خداوند، تحت عنوان امر به معروف را فراموش کردیم (سوره حج/۴۱).
چند نکته:
۱- محرم و نامحرمی در برخی خانه ها اصلا رعایت نمی شود مثل پسرعمو با دختر عمو یا پسرخاله با دخترخاله دقیقا خلاف دستور خدا در (سوره نساء/۲۳) خداوند متعال دقیقا توضیح داده.
۲- حریم خانواده باید رعایت شود غیرت برخی مردان رطوبتی شده و ناموس برای برخی ها کمرنگ.
در این ویدیو غیرت شیرنر را مشاهده می کنید، که چگونه از حریم خود دفاع می کند.
۳- مرد بی غیرت با زنش از منزل خارج شده، که زنش هفت قلم آرایش کرده و با لباسهای تنگ و...😡
۴- مرد و زن لباسهای هم هستند وقتی زنی هرزه شد، مردش نمی تواند متقی باشد و عکسش هم درست است.
زنان پرهیزگار بسختی می توانند مردان لاقید را تحمل کنند.
همچنین مردان متقی نمی توانند زنان هرزه که خود را با پوشش زننده در عام، ملی اعلام کرده تحمل کنند.
همه این هرزگی ها تیشه به ریشه خانواده زدن است
هدایت شده از خبر فوری و مهم ☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر برنجت شپشک زد با این روش از بین ببرشون🕷🍚
https://eitaa.com/khabarenaab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَىٰ ﴿۴۵﴾
🔸 موسی و هارون عرض کردند: بارالها، میترسیم که فرعون بیدرنگ بر ما ظلم و عقوبت کند یا بر کفر و سرکشی خود بیفزاید.
🔅 قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ ﴿۴۶﴾
🔸 خدا فرمود: هیچ نترسید که من با شمایم (و همه گفتار و رفتار شما را با او) میشنوم و میبینم.
💭 سوره: طه
#لطیفه😁
حیف نون لب دریا نشسته بود ، هی میگفت #ماشالا ماشالا،👏😎
ازش پرسیدن چرا هی میگی ماشالا؟😳
میگه : #پسرم نیم ساعت رفته زیرآب هنوز بالانیامده
🌷🌷🌹🌹🌷🌹🌹🌷
#احکامشرعی🌷🌹🌷🌹
🔹شرایط تکلیف (#انجامواجبات و #ترکمحرمات)
1_#عقـل (پس بر دیوانه چیزی واجب نیست.)
2_#قدرت (مثلا کسیکه توانایی روزهگرفتن نداره روزه بر او واجب نیست)
3_#بلـوغ: پسر یا دختری که نشانههای #بلوغ را ندارد بر او تکلیفی نیست❌
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇نشانههای بلـوغ در پسران: 🧑🏻👱🏽♂
1⃣#روییدن موى خشن زیر شکم (بالاى #عورت)
2⃣#خروج منى(چه درخواب و چه در بیدارى)
3⃣#کامل شدن 15سال قمرى
(به سال شمسى حدوداً 14سال و 6ماه
و 20روز میباشد)
❗️روییدن مو در سینه و زیر بغل و #درشتشدن صدا و مانند اینها در پسران، نشانه بالغ شدن، نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌺🌸❤️🌸🌺
👇نشانههاى #بلـوغ در دختران 👩🏻👩🏻🔧
1⃣#كامل شدن 9سالقمرى
(به سال شمسی 8سال و 8ماه
و 25روز) می باشد.
2⃣#بيرون آمدن منى
3⃣#روييدن موى درشت زیر شکم
(بالاى عورت)
‼️هر #دختر یا #پسری که یکی از این نشانهها رو داشت، به بلوغ رسیده
و باید به تکالیف شرعی عمل کند.
(انجام واجبات و ترک محرمات)
احکام
احکام شیرین
✨﷽✨
✍شیخ عباس #قمی(ره) در کتاب سیر المنازل، مقامات العلیه داستانی نقل می کند: عابدی بود که در کوه های لبنان عبادت می کرد و هر شب از عالم غیب برای او افطاری آماد می شد
تا اینکه شبی برای او افطاری نیامد و این شخص عابد از کوه پایین آمد و در خانه "گبری" رفت و در آن جا هم سگی زندگی می کرد؛
عابد از "گبر" تقاضای نان نمود و آن گبر کافر سه قرص نان به او داد، سگ به دنبال عابد آمد و عابد یکی از سه قرص نان را به او داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و ناچار قرص دوم نان را هم به سگ داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و بالاخره عابد عصبانی و شد و گفت: تو چقدر بی حیا هستی؟! من از صاحب تو سه قرص نان گرفته ام و دو تای آن را به تو داده ام ولی باز هم تو مرا رها نمی کنی؟!
سگ بصدا درآمد و گفت: تو بی حیا هستی، من سالها بر در خانه این گبر بوده ام و خیلی وقت ها به من غذا نداد ولی با وجود این او را رها نکردم ولی تو یک شب بی غذا ماندی از پای کوه آمدی در خانه گبر؟!
سه داستان آموزنده
لقمان حکیم به فرزندش می گفت:
فرزندم! پیش از تو مردم برای فرزندانشان اموالی گرد آوردند. ولی نه، اموال ماند و نه فرزندان آنها
الان تو بنده مزدوری هستی. دستور داده اند کار بکنی و از بابت کار کردنت مزد بگیری! بنابراین کارت را به خوبی انجام بده و اجرت بگیر!
در این دنیا مانند گوسفند مباش که میان سبزه زار مشغول چریدن است تا فربه شود و زمان مرگش هنگام فربهی اوست. بلکه دنیا را مانند پل روی نهری حساب کن که از آن گذشته و آن را ترک می کنی که دیگر به سوی آن برنمی گردی...
بدان چون فردای قیامت در برابر خداوند توانا بایستی از چهار چیز سوأل می شود:
1. جوانیت را در چه راهی تمام کردی و از بین بردی؟
2. عمرت را در چه راهی به پایان رسانید و نابود نمودی؟
3. مالت را از چه راهی به دست آوردی؟
4.و در چه راهی خرج کردی؟
فرزندم! آماده آن مرحله باش و خود را برای پاسخگویی حاضر کن!
داستان دوم
در بنی اسرائیل مردی بود اولادی نداشت. خیلی مایل بود خداوند به او فرزندی عنایت کند. سی سال دعا کرد به نتیجه نرسید وقتی که دید خداوند دعای او را مستجاب نمی کند، گفت: خدایا! دور از منی، دعایم را نمی شنوی؟ یا نزدیک به منی ولی دعایم را مستجاب نمی کنی؟
کسی به خوابش آمد و به او گفت:
سی سال خدا را با لبان بد و هرزه، و قلب سرکش و ناپاک و نیت نادرست خواندی دعایت مستجاب نشد، اینک زبانت را از گناه بازدار و قبلت را از آلودگی پاک کن! با نیت راست دعا کن! تا دعایت مستجاب گردد.
مرد از خواب بیدار شد و به دستورات او عمل کرد با زبان و دل پاک خدا را خواند، خداوند هم دعایش را مستجاب نمود، خواسته او بر آورده شد و خداوند به او فرزندی عنایت کرد.
داستان سوم
در بنی اسرائیل مردی بود، دو دختر داشت. یکی از آنها را به کشاورز و دیگری را به کوزه گر شوهر داده بود.
روزی به دیدار آنها حرکت نمود، اول منزل دختری که زن کشاورز بود رفت، احوال او را پرسید. دختر گفت:
پدر جان! همسرم زراعت فراوان کاشته، اگر باران بیاید وضع ما از همه بنی اسرائیل بهتر می شود.
از منزل او به خانه دختر دومی رفت و از او نیز احوال پرسید. در جواب گفت:
پدر جان! همسرم کوزه زیادی ساخته، اگر خداوند مدتی باران نفرستد تا کوزه ها خشک شود وضع ما از همه خوب تر می شود.
مرد از منزل دخترش بیرون آمد، عرض کرد:
خدایا من که صلاح آنها را نمی دانم، تو خودت هر چه صلاح است، بکن!