🍃امام خامنه ای:
عظمت کارشهدا این است؛شهدا
از آرزوها و راحتی ها گذشتند...
#شهیدانه🕊
#لبیک_یا_خامنه_ای ♥️
«🙂»
-
بہپاسهَروجبخاڪۍازاینمُـلڪ
چہبسیاراست،آنسرهاکہرفتہ
زمستیبرسرهرقطعہزینخاڪ
خداداندچہافسرهاکہرفتہ💔
#شهیدانه
[پاتوقشهدا••🕊]
[#شهیدانه••🌱]
رسیدنبالاسرش
خونزیادیازشرفتهبود
یکیگفت: آقاسیدزندهای؟
جوابداد:نههنوز
-شهیدسیدمرتضیآوینی🌱
الّلهُــــــمَّعَجِّــــــلْلوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَج
[•🕊]
[#شهیدانه••🌱]
سال آخر دبیرستان ڪه با احمد همڪلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و ڪلاسها را به صورت مشترڪ برگزار ڪنند .
وضع ظاهریشون خوب نبود .
ما به این مسأله اعتراض ڪردیم .
البته خیلی از بچههای ڪلاس هم بدشون نمیومد !
احمد خیلی جدّی و محڪم به معلم ریاضی ڪه این ڪار رو ڪرده بود ، اعتراض ڪرد و گفت : « بچههای مردم به گناه میافتند ...»
معلم ریاضی هم رفته بود دفتر و گفته بود : « اگر رحیمی توی ڪلاس باشه من دیگه درس نمیدم .! »
خلاصه قرار شد احمد این درس رو غیرحضوری بخونه .
اینقدر پشتڪار داشت ڪه همون سال در رشته پزشڪی دانشگاه تهران با رتبه عالی پذیرفتهشد
-شهیدسیداحمدرحیمی🌱
[پاتوقشهدا🕊]
[#شهیدانه🌱]
سوریہکہمیرفت،همیشہساك
ِسفرروهمسرشمےبست . .
توآخرینسفربہهمسرشگفتہبودکہ
ساكروایندفعہخودشمیخوادببندھ!
ساكروسبکبستہبودوحتےقرصهایۍرو
کہبخاطردندوندردشهمیشہهمࢪاھ
داشتتوساكنذاشتہبود!
مۍگفتازشپرسیدم:
قرصهارونمیبرۍ ؟!
گفت:ایندفعہلازمندارم
-شهیدمحمودرضابیضائی🌱
الّلهُــــــمَّعَجِّــــــلْلوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَج
˼هرڪہباخداباشـد˹
هَروقتمۍخواستبـراۍجوانـان
یادِگارۍبِنویسدمینِوشت:
مَنڪاناللہڪاناللهلَه
هرڪہباخُداباشَدخُدابـااوست!
#شهیدمحمدابراهیمهمت
⌝ #شهیدانہ⌞
˼هرڪہباخداباشـد˹
هَروقتمۍخواستبـراۍجوانـان
یادِگارۍبِنویسدمینِوشت:
مَنڪاناللہڪاناللهلَه
هرڪہباخُداباشَدخُدابـااوست!
#شهیدمحمدابراهیمهمت
⌝ #شهیدانہ⌞
یادش بخیر روزایی که می خواستیم از خونه و مادر و پدر و خونواده دل بکنیم و عازم جبهه بشیم
باید حداقل مادره رو آماده می کردیم تا با مقاومت کمتری روبرو می شدیم.
کم کم یاد گرفته بودیم چطور پلوتیک بزنیم تا سنگینی فضا رو کم کنیم☺️
اولش لباسامون رو جمع و جور می کردیم و گوشه ای می ذاشتیم. مادر با شک و تردید نیم نگاهی بهشون مینداخت و می گفت:
- خیر باشه..... نکنه.....
- نه....نه..... چیزی نیست، همینطوری....
فرداش پوتین ها رو واکس میزدیم و گوشه ای می ذاشتیم و....
.... خلاصه دردسری داشتیم و کلی باید استعداد روانشناسیمون رو به کار میگرفتیم تا تو جاده جبهه می افتادیم و نفسی سبک می کردیم.
اصلا یه حکایتی داشتیم😅
#شهیدانه
بچه شوخ طبعی بود
اهل دزفول.😊
تو جبهه فرمانده بود.
موشک خورده بود به خونه شون و همه شهید شده بودند.
یکی رفته بود خبر بده.
کلی در مورد شهادت و فضیلت اون سخنرانی کرده بود.
طرف هم طاقتش طاق شده بود گفته بود: " اصل حرفتو بزن. "
جواب داده بود که: " خونواده ات توی موشک بارون مجروح شده اند.
باید برگردی دزفول. "
- " خوب اول بگو! فکر کردم شهید شدن این جوری حرف می زنی! کار دارم باید بمونم. "
- " راستش زخمی نشدن، شهید شدن. "
- " پس خوش به سعادتشون! حالا دیگر اصلا برنمی گردم! نمی تونم برگردم. "✨
برهم نگشت هیچ وقت . . .✌️
#شهیدانه
یه نکته مهم !
🕊مؤمن جماعت،درهیچ حالی ازخدایش،محبوبش،غافل نمیشود!
حتی میان رختخواب هم که باشد«وَعَلَی جُنوبِهم»
#شهیدانه