eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 ‍#بادبرمیخیزد #قسمت_168 ✍ #میم_مشکات راحله میدانست سیاوش دوست ندارد راحله بفهمد اما حس کرد ل
* 💞﷽💞 ‍ - چه دو راهی سیاوش من? سیاوش که دنبال دست های راحله میگشت و بعد از کمی جستجو پیدایشان کرد گفت: -تو راحی، تو! اگه بخوام نگهت دارم آیندت با یکی مث من تباه میشه و اگه بخوام از خودم برونمت دلم رو چکار کنم? من بدون تو یک روزم دووم نمیارم و تو با من همه زندگیت از بین میره... نمیدونم چکار کنم راحله، نمیدونم سیاوش این را گفت، دست های راحله را بوسید و به تلخی گریست. و این بند دل راحله بود که پاره میشد با این اشک های جاری از چشمان سیاوش! چشم هایی که وقتی گریان میشد رنگشان تیره تر میشد. این مرد گریان، درمانده و مستاصل همان سیاوش مغرور و شاداب او بود? باورش سخت بود. چطور باید آرامش میکرد؟خودش هم بغض کرده بود با دیدن این اشک ها... با دیدن این حال با خودش فکر کرد آدم ها، حتی اگر مرد باشند، یک وقت هایی نیاز دارند دست نوازشی روی سرشان بنشیند و آغوشی باشد که پناهشان شود و حالا سیاوش به این پناه نیاز داشت. در این تاریکی شب و تیرگی دیدگان، خجالت ها پنهان میشد و غرور ها مخفی شده بود که سیاوش سفره دل را باز کرده بود. باید پا میگذاشت روی همه ی باورهایی که میگویند مردها محکمند و نیاز به پناهگاه ندارند. آغوشش را باز کرد و این مرد را که از غصه و نگرانی، چون عقابی زخم خورده میلرزید، در آغوش کشید. سر روی شانه اش گذاشت و با دست کمرش را نوازش کرد تا آرامش کند. چند دقیقه بعد، سیاوش کمی آرامتر شد. راحله پرسید: -گفتی از روز دوم همه چیز یادت اومد؟ -تقریبا! - پس صحنه تصادف هم رو هم یادت بود؟ - این تنها چیزی بود که از لحظه اول یادم بود. راحله خودش را عقب کشید و همان طور که نگاهش را در صورت سیاوش می چرخاند گفت: -اون لحظه ای که تصمیم گرفتی من رو از تصادف نجات بدی یادته؟ اون لحظه به چی فکر میکردی؟ به اینکه چه بلایی ممکنه سرت بیاد یا اینکه جونت به خطر می افته؟ - نه، اصلا! - اگه فرصت کافی برای فکر کردن داشتی و این تنها راه نجات من بود باز هم همین انتخاب رو میکردی؟ -حتما! -چرا؟ -چون دوستت داشتم و میخواستم بهت کمک کنم... - و بابت این کاری که کردی پشیمونی؟ -اصلا راحله...چرا اینو میپرسی؟ راحله لبخندی زد، صورت سیاوش را میان دست هایش گرفت و گفت: - پس حالا حال منو می فهمی... بهم حق بده که الان برای کمک به تو کنارت بمونم.... برای من این مهمه که چطوری به تو کمک کنم، اینکه در آینده چی پیش بیاد مهم نیست. هرگز هم پشیمون نمیشم چون منم دوست دارم! سیاوش چند لحظه ای ساکت ماند، بعد کم کم لبخندی روی لبش آمد. چقدر آرام شده بود. کاش زودتر حرف زده بود. کاش زودتر از فکر هایی که آزارش میداد پرده برمیداشت! چرا فراموش کرده بود که این دختر خوب بلد است آرامش کند? راحله ادامه داد: -دیگه هیچ وقت این فکر هارو به ذهنت راه نده چون اون وقت به من و علاقه م توهین کردی! کمکش کرد تا دراز بکشد، پتو را رویش کشید. خم شد و چشم های سیاوش را بوسید: -یادت باشه میتونی همیشه حرفهات رو به من بزنی! راحله برگشت توی تخت خودش و سیاوش همان طور که دست هایش را زیر سرش میگذاشت و با چشمان بی فروغش به سقف خیره میشد گفت: - تو بهترین اتفاق زندگی منی راحی! راحله لبخندی زد و به کله قند بزرگی بزرگی فکر کرد که در دلش آب میشد از شنیدن این جمله.... چند دقیقه ای گذشته بود که صدای خر خر کوتاه سیاوش بلند شد. صدایی که نشان میداد سیاوش، بعد از مدتها، به خواب آرامی رفته است... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا داروی به آفریقا نرسید؟ ⁉️ وقتی می‌گیم دقیقا از چه چیزی صحبت می‌کنیم؟! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 خواهش می‌کنم ازدواج ها را آسان کنید... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
38.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« ایلشن وقته مزارین..‌ » • مدّاح: - مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) ● •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠بیانات امام خامنه ای 🎥 ▫️فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها) ▪️ ائمه (علیهم السلام) برای مسائل گوناگون خود، مراجعه می کردند به مصحف فاطمه... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ» نه، (واقع این است که) ما حقّ را برای آن‌ها آوردیم؛ و آنان دروغ می‌گویند! تفسیر: سرانجام، به عنوان یک جمع بندى و نتیجه گیرى فشرده و کوتاه، مى فرماید: نه سِحر است، نه جادو و نه چیز دیگر، بلکه ما حق را براى آن‌ها آوردیم و روشن ساختیم و آن‌ها دروغ مى گویند (بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ). در بیان حقایق، از ناحیه ما و پیامبران ما کوتاهى نشده است، مقصر خود شما هستید که چشم روى هم گذارده و راه انحراف پیش گرفته و لجوجانه و سرسختانه به آن ادامه مى دهند. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۰ سوره‌ مبارکه مؤمنون) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : مدالی که خداوند به حضرت زهرا (سلام الله علیها) عطا کرد •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضیا با ازدواج می کنند. 🟣 عروس‌ها حساسیت را از مادرشوهرشان کم کنند . ✅حس دلسوزی فقط برای مادر شما نیست، نباید برای مادرشوهر گارد بگیرید. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat