🏴 #به_وقت_روضه ⬛️ فلسفه عاشورا از زبان استاد شهید مرتضی مطهری

نیزه میرفت و برمیگشت💔😭😭 کربلایۍحسین طاھرۍ #عاشورا #روضه_سنگین🥀

🔊#پادکست | ندبه‌های حضرت زینب سلام الله علیها در روز #عاشورا 🎙حجت الاسلام والمسلمین عالی #محرم

غریب و دلشکسته کجا میری با این نگاه خسته کجا میری غم تو دلم نشسته کجا میری راه گلوم رو بسته کجا میری...؟ 😭 نرو نرو نرو بخاطر دلم نرو جــــدایی ســــخته... ▪️گوش کنید بسوزید برای دل خواهر ارباب

📱مجموعه‌استوری #عاشورا #محرم #امام_حسین علیه‌السلام ظهر عاشورا

تصویر سازی عاشورا.... ناحیه مقدسه: تُدِيرُ طَرَفاً خَفِيّاً إلى رَحْلِكَ وَبَيْتِكَ... آقا وقتی توی گودال بودن، با گوشه چشم به خیمه ها نگاه میکردن😭😭😭 السَّلامُ عَلى مَن هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ... وَسُبِيَ أهْلُكَ كَالعَبِيدِ، وَصُفِّدُوا فِي الحَدِيْدِ، فَوقَ أقْتَابِ المطِيَّاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ حَرُّ الهَاجِرَات، يُسَاقُونَ فِي البَرَارِي وَالفَلَوَاتِ، أيْدِيهُمُ مَغْلُولَةٌ إِلَى الأعْنَاقِ، يُطَافُ بِهِم فِي الأسْوَاقِ....

🏴 #پادکست #عاشورا #محرم ♨️دعای فرج در روز #عاشورا 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.

🔳 #روضه #ترکی #عاشورا #محرم 🌴روضه قتلگاه ... 🌴امان او وقتیدن الله که شمر بی ایمان 🎤زنده یاد #محمد_باقر_منصوری

🔳 #روضه #عاشورا #محرم 🌴روضه ظهر عاشورا 🌴مصونم، بیمه ام، منصوب دربار حسینم من 🎤حاج #منصور_ارضی

بازنشر|🎥نماهنگ انیمیشنی وداع 🔳▪️▫️خرابه جای خوبی نیست ... 🎙با صدای سید مجید بنی فاطمه🗣 🏴وداع اباعبدالله الحسین(ع) در ظهر عاشورا با اهل خیمه🚩

مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اكبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: «لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم ... . 😭😭😭😭😭😭 📚كتاب گلواژه های روضه. •┈┈••✾❀🍃⚫️🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat

🎥 افتادم تو قتلگاه، یومّا یومّا یومّا

#مقتل_خوانی 🔵 #حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی ⚫️ #ظهر_عاشورا

یک لحظه تو خیمه گام یک لحظھ تو قتلگام...! ° #ظهرعاشورا🖤 حاج‌محمود کریمی