eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
#عاشقانه_مذهبی #امین_هانیه ادامه قسمت 37 بخش سوم خواستم حرف بزنم ڪہ عاطفہ انگشت اشارہ ش رو گرفت
قسمت38 بهار ڪش و قوسے بہ بدنش داد و خمیازہ ڪشید! نگاهم رو دوختم بہ پنجرہ ے ڪلاس! مغزم داشت منفجر مے شد،امین چرا بازے مے ڪرد؟! چرا نمیذاشت همہ چیز تموم بشہ؟! صداش پیچید توے سرم:همیشہ دوستت داشتم! صداے بهار باعث شد از فڪر بیرون بیام:خواهر هانیہ خواهر،بہ گوشے خواهر؟! بے حوصلہ برگشتم سمتش،ڪیفم رو برداشتم و گفتم:پاشو بریم! همہ چیز رو براش تعریف ڪردہ بودم،بدون حرف از ڪلاس خارج شدیم،وارد حیاط شدیم،بهار گفت:هانیہ اصلا بهش فڪرنڪن،طرف خُلہ بابا! خواست ادامہ بدہ ڪہ ساڪت شد و بہ جایے خیرہ شد،رد نگاهش رو گرفتم،سهیلے با عصا ڪنار ورودے دانشگاہ ایستادہ بود و پسرها دورش رو گرفتہ بودن! بهار با تعجب گفت:این چرا با این پاش اومدہ اینجا؟! نگاهے بہ بهار انداختم و گفتم:ڪلا این تو این شد،بہ ما چہ دلش خواستہ بیاد! رسیدیم جلوے ورودے،حواسش بہ ما نبود،از دانشگاہ خارج شدیم،رسیدیم نزدیڪ خیابون اصلے ڪہ بهار گفت:سلام استاد،بهترید؟ با تعجب پشتم رو نگاہ ڪردم،سهیلے همونطور ڪہ ڪنار برادر ڪوچیڪترش با عصا مے اومد گفت:سلام ممنون شڪر خدا! بهار با آرنجش زد تو پهلوم و گفت:استاد هستنا! آروم نفسم رو بیرون دادم و سلام ڪردم،سهیلے سر بہ زیر جوابم رو داد! صداے بوق ماشینے توجهم رو جلب ڪرد،بہ ماشین نگاہ ڪردم،خیلے آشنا بود،انقدر آشنا ڪہ حتم پیدا ڪردم ماشین امینِ! لبم رو بہ دندون گرفتم و اخم ڪردم،سہ ماہ از مرگ مریم میگذشت این ڪارهاے امین عادے نبود! اون پسر سر بہ زیر چندسال پیش نبود! بهار بدون توجہ بہ قیافہ ے من رو بہ سهیلے گفت:استاد چرا با این پا اومدید آخہ؟ سهیلے همونطور ڪہ با عصا میرفت لبخندے زد و گفت:گفتم یڪم هوا بخورم! بهار باز گفت:از تهران تا قم براے هوا خورے؟! از صورت سهیلے مشخص بود علاقہ اے بہ جواب دادن ندارہ اما جواب داد:یڪم ڪار داشتم! صداے بوق ماشین دوبارہ بلند شد،توجهے نڪردم،در سمت رانندہ باز شد و امین پیادہ شد. جدے نگاهش رو دوخت بہ سهیلے! بهار نگاهے بہ امین انداخت و گفت:استاد فڪرڪنم اون آقا با شما ڪار دارن! سهیلے سرش رو بلند ڪرد و زل زد بہ امین! با تعجب گفت:نہ من نمیشناسمشون! خواستم خودم رو از اون گیر و داد نجات بدم ڪہ امین اجازہ نداد:خانم هدایتے! سهیلے متعجب بہ امین خیرہ شد،بهار با ڪنجڪاوے گفت:هانیہ میشناسیش؟ سرم رو تڪون دادم و آروم گفتم:امینِ! بهار با دهن باز زل زد بهم،بے تفاوت گفتم:تابلو بازے درنیار! برگشتم سمت امین،چادرم رو ڪمے جلو ڪشیدم و با قدم هاے محڪم بہ سمتش رفتم ایستادم رو بہ روش خواستم هرچے لایقش بود رو بهش بگم،زل زدم بہ دڪمہ هاے پیرهن مشڪیش خواستم حرف بزنم ڪہ عاطفہ از ماشین پیادہ شد! با تعجب گفتم:عاطفہ! ڪلافہ دستے بہ چادرش ڪہ ڪثیف بود ڪشید و گفت:دوساعتہ بوق و تبل و دهل میزنیم چرا نمیاے؟ نگاهم رو از امین گرفتم و گفتم:اِم..اِم...خب... امین جدے گفت:لابد فڪر ڪردن من تنهام! عاطفہ چشم غرہ اے بہ امین رفت و گفت:من خواستم بیایم دنبالت،این امینم ڪہ بے ڪار گفتم یہ ڪارے ڪنہ! دوبارہ بہ چادرش نگاہ ڪرد و گفت:امین این چہ رانندگیہ آخہ همچین ترمز ڪردے خودم پخش ماشین شدم ڪہ هیچ،ذرت مڪزیڪے تمام ریخت رو چادرم! بهار سرفہ اے ڪرد و نگاهم ڪرد،با عاطفہ احوال پرسے ڪرد و سریع رفت! خواستم سوار ماشین بشم ڪہ امین گفت:این آقا با شما ڪارے دارن؟ سرم رو برگردوندم،منظورش سهیلے بود ڪہ جور خاصے نگاهمون میڪرد! سریع نگاهش رو دزدید،نمیخواستم سهیلے فڪر بد ڪنہ بہ عاطفہ گفتم:الان میام! عاطفہ گفت:قبلا ندیدہ بودمش؟! همونطور ڪہ بہ سمت سهیلے میرفتم گفتم:موقع خرید محضر! آهانے گفت،بہ سمت سهیلے رفتم،با نزدیڪ شدن من برادر سهیلے سر بہ زیر عقب رفت! خیلے خجالتے بود! سهیلے نگاهے بهش انداخت و گفت:امیررضا هیولا دیدے؟! خندہ م گرفت،بے توجہ بہ من ادامہ داد:بیا بریم دیگہ! سرفہ اے ڪردم و گفتم:استاد بفرمایید برسونیمتون! میدونستم قبول نمیڪنہ،میخواستم بفهمہ امین ڪسے ڪہ فڪر میڪنہ نیست،شاید هم میتونست باشہ! زل زد بہ پایین چادرم:ممنون وسیلہ هست! سرش رو آورد بالا و زل زد بہ امین! یڪ قدم اومد جلو! _مثل اینڪہ اون آقا خوششون نمیاد با من صحبت ڪنید!خدانگهدار خواهر! خواهر رو غلیظ گفت،برادرش اومد ڪنارش و راہ افتادن! پوزخندے زدم و گفتم:خدانگهدار برادر! ایستاد،برنگشت سمتم،دوبارہ راہ افتاد! * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه دکتر سعید عزیزی به زوجینی که باهم ارتباط عاطفی خوبی ندارند... ‌‎ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: از بانویی که با کودک خود روی سکوی قهرمانی رفت، تشکر می‌کنم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | رهبر انقلاب، صبح امروز: رژیم صهیونیستی در حادثه ضربه فنی شد •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ای عشق مجسم 🔸ای چشمه‌ی زمزم 🔸حک شده اسمت با یه نوری روی قلبم❤️ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
4_5976423743726030712.mp3
11.8M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مدال‌آوران و قهرمانان ورزش کشور. ۱۴۰۲/۹/۱ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
52.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مدال‌آوران و قهرمانان ورزش کشور. ۱۴۰۲/۹/۱ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 ولادمیر پوتین تو مصاحبش گفت، ایران به حدی از قدرت نظامی رسیده که رژیم‌صهیونیستی از ترس ایران جرأت نابودی حماس را نداره و قدرت اول خاورمیانه است، هم موشکی هم دریاییپ.ن: ماهم وزیر خارجه داشتیم(ظریف) که می‌گفت آمریکا با یه موشک کل سیستم دفاعی ایران رو از کار میندازه😂😂 | •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برخی از انقلابی‌ها چگونه ریزش پیدا خواهند کرد⁉️ | •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
🔰 | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان ورزشی و مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پارا آسیایی ۱۴۰۲/۰۹/۰۱ 💠تشکر و قدردانی از تلاشگران عرصه ورزش کشور ☑️حقیقتاً بنده موظف میدانم خودم را که تشکر کنم از: ❇️همه‌ ورزشکاران و تلاشگران عرصه‌ ورزش ❇️مدال‌آوران عرصه ورزش ❇️بانوان ورزشکار ◀️از بانویی که با حجاب کامل، پرچم این دوره از ورزشهای آسیایی را حمل کرد و در مقابل یک دنیا هویت و شخصیت زن ایرانی را نشان داد ◀️از بانویی که با کودک نوزاد خودش، در آغوش، رفت روی سکو و مدالش را گرفت 🔺این در دنیا به معنای احترام گذاشتن زن به نقش خانواده و نقش مادری است ❇️ورزشکارانی که حاشیه‌های ارزشی را به ورزشِ خودشان افزودند ◀️سجده کردند روی زمین بعد از پیروزی، دستشان را به دعا بلند کردند در وسط میدان ورزشی ◀️پرچم را بوسیدند، روی پرچم سجده کردند ❇️تیم ملّی‌ای که به نشانه‌ دفاع از مظلوم، با چفیه وارد زمین شد ❇️ورزشکارهایی که هر کدام به نحوی در حمایت از فلسطین موضع گرفتند ◀️مدالشان را به کودکان غزه و شهدای بیمارستان اهدا کردند ❇️ورزشکارانی که از رویارویی با طرف صهیونیست خودداری کردند 👌🏼حقانیت اینها امروز بیشتر از همیشه آشکار میشود 📌این کارها چهره‌ی برجسته و شاخص و دارای منطق و دارای اعتماد به نفْس از ملّت ایران را در مقابل چشمهای صدها میلیون مردمِ تماشاگرِ ورزش نشان میدهد، ملّت ایران را معرّفی میکند. ➕تلاش شما و موفّقیّت شما دل ملّت را شاد میکند 🙏از این جهت هم من تشکر میکنم. 💠سخنی با مسئولان ورزش 🔖ما با مسئولان بین‌المللی ورزش خیلی حرف داریم، به آنها خیلی ایراد داریم؛ روزی باید به این ایرادها عادلانه رسیدگی بشود. 💢میگویند «ورزش سیاسی نیست»، اما آن وقتی که احتیاج دارند ورزش را سیاسی کنند، به بدترین شکل ورزش را سیاسی میکنند. 📍به یک بهانه‌ای یک کشور را از شرکت در همه‌ آوردگاه‌های ورزشیِ بین‌المللی محروم میکنند؛ چرا؟ [چون] شما فلان جا جنگ کردید؛ ⭕️اما همانها پنج هزار کودک شهید را در غزه ندیده میگیرند! 👈رشوه‌ها بماند، فسادها بماند، ناداوری‌ها بماند، مافیاهای ورزشی دنیا بماند 🔖امّا مسئولان خودمان که‌ با آنها حرفهای زیادی داریم 💪ایران قوی باید ورزش قوی داشته باشد 🌟قوّت ورزش به چیست؟ 1️⃣اتخاذ تدابیر درست در: ✅انتخاب مربی ✅ترکیب تیم‌های ملی در همه‌ رشته‌ها ✅مراقبت جدی از بُروز آفت در ورزش ⭕️آفت یعنی: ❌فساد اقتصادی ❌تشکیل مافیاهای ورزشی در داخل ❌آفتهای اخلاقی برای ورزشکاران پاکیزه و پاک‌دامن ما 2️⃣برنامه‌ریزی برای رفع مشکلات قدیمی ورزش کشور 📌«مشکلات قدیمی» یعنی سؤالهای بی‌پاسخ: ⁉️نقش دولت در ورزش چقدر است؟ ⁉️دولت چه اندازه در ورزش یا در تیم‌های ورزشی دخالت کند؟ 🔺مسئله‌ خصوصی‌سازی، مسئله‌ قراردادهای ورزشی، مسئله‌ مربی خارجی و امثال اینها 👆اینها باید برنامه‌ریزی بشود؛ یک برنامه‌ریزی مبتنی بر اساس اصول حرفه‌ای ورزش. 3️⃣رسیدگی به وضع زندگی ورزشکاران ♦️باید کاری کنند که ورزشکاران ما در یک سطح قابل قبولی بتوانند اطمینان خاطری برای زندگی داشته باشند. 4️⃣نشست‌وبرخاست صمیمانه با ورزشکاران همه رشته‌های ورزشی ♦️بنشینند، حرفهایشان را بشنوند، دردِدل‌هایشان را بشنوند، درخواست‌هایشان را بشنوند و پاسخگو باشند. 💠چند جمله خطاب به ورزشکاران 📍رفتار شما 📍حرکات شما 📍گفتار شما 📍نوع زندگی شما ◀️که چهره‌ ورزشی هستید، غالباً برای بسیاری از جوانها الگو میشود ♦️این مسئولیّتِ شما را سنگین میکند. 👈هرچه محبوبیّتتان، توانایی‌تان، مطرح بودنتان بالاتر برود، ♻️تکالیفی هم به همان مناسبت بر دوش شما از ناحیه‌ی پروردگار می‌آید ⭕️شهرت و مورد توجّه قرار گرفتن، انسان را در معرض برخی لغزشها قرار میدهد که باید به این کاملاً توجّه کنید. ❇️هم قدرت بدنی را، هم این عزم و اراده را خدا به شما داده؛ خب از خدا باید سپاسگزاری کنید. 💠درباره مسئله فلسطین 📌رژیم صهیونیستی در حادثه‌ی «طوفان الاقصیٰ» ضربه‌فنّی شد 👈تا امروز هم نتوانسته‌اند خودشان را از زیر بار فشار و ننگی که این شکست بر آنها وارد کرده خارج کنند. 🔥بله، قدرت‌نمایی میکنند، امّا کجا؟ 🏥در بیمارستان مریضهای غزّه 🏫در مدرسه‌ غزّه 🏘️روی سر مردم بی‌پناه غزّه! 🔺این، مثل آن است که یک ورزشکاری در میدان شکست بخورد، ♻️بعد برای تلافی آن شکست، ❗️به طرف‌دارهای تیم مقابل حمله کند، به آنها فحّاشی کند و آنها را کتک بزند! 👈آن باخت سنگین رژیم صهیونیستی با این بمبارانها جبران نخواهد شد و این‌جور بمبارانها عمر این رژیم غاصب را کوتاه‌تر خواهد کرد. 🍀من هم که غالباً دعا میکنم همه‌ جوانها را، همه‌ ورزشکارها را؛ بخصوص شماها را ان‌شاءاللّه دعای مخصوص خواهم کرد و همیشه هم دعا میکنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یعنی: در اوج بمباران حتی اگر خون خودت و عزیزانت ریخته و خانه و کاشانه ات نابود شود روسری خونی ات را سفت بچسبی. | •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
‌ #عاشقانه_مذهبی #امین_هانیه قسمت38 بهار ڪش و قوسے بہ بدنش داد و خمیازہ ڪشید! نگاهم رو دوختم بہ پ
قسمت 39 بخش یکم ڪلید رو انداختم داخل قفل و چرخوندم،در رو بستم و از حیاط رد شدم،چادرم رو درآوردم داشتم گرہ روسریم رو باز میڪردم ڪہ دیدم خالہ فاطمہ و مادرم ڪنار هم نشستن،خالہ فاطمہ صحبت مے ڪرد،مادرم ساڪت اخم ڪردہ بود! با تعجب نگاهشون ڪردم و گفتم:سلام بر بانوان عزیز! خالہ فاطمہ نگاهے بہ من انداخت و با لبخند بلند شد،رفتم بہ سمتش و باهاش دست دادم،مادرم زل زد بهم،رنگ نگاهش جور خاصے بود،رنگ نگرانے و خشم! نتونستم طاقت بیارم پرسیدم:چیزے شدہ؟ خالہ فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:بشین عزیزم! ڪنجڪاو شدم،روسریم رو انداختم روے شونہ هام! خالہ فاطمہ نگاهے بہ مادرم انداخت و گفت:هانیہ جون میخوام یہ چیزے بگم لطفا تا آخرش گوش بدہ و قضاوت نڪن! سرم رو بہ نشونہ مثبت تڪون دادم. _خانوادہ ے مریم اصرار دارن امین ازدواج ڪنہ! اخم هام رفت توے هم،حدس زدم! ادامہ داد:مام همینو میخوایم،خدا مریم رو رحمت ڪنہ هنوز باورم نمیشہ دختر بہ اون گلے زیر خاڪہ! آهے ڪشید:اما امین زندہ س حق زندگے دارہ،چند نفر رو بهش معرفے ڪردیم اما قبول نڪرد میگہ ازدواج نمیڪنم،ڪلے باهاش صحبت ڪردم تا اینڪہ دیشب گفت باید با هانیہ حرف بزنم! دستم رو فشرد:بہ خدا ڪلے سرزنشش ڪردم حرص خوردم حتے ڪم موندہ بود بزنم تو گوشش! اما بچہ م مظلوم چیزے نگفت صبح گفت مامان مرگہ امین برو از خالہ ناهید اینا اجازہ بگیر با هانیہ حرف بزنم! خواستگارے و این حرفا نہ هیچوقت بہ خودم همچین اجازہ اے نمیدم ولے باید باهاش حرف بزنم! با شرمندگے ادامہ داد:مرگشو قسم نمیداد بهش فڪرم نمیڪردم چہ برسہ بهتون بگم! پوفے ڪردم و بلند شدم،همونطور ڪہ بہ سمت طبقہ دوم میرفتم گفتم:از پدرم اجازہ میگیرم! مادرم با حرص گفت:هانیہ! با لبخند برگشتم سمتش:جانہ هانیہ! چیزے نگفت،خشمگین نگاهم ڪرد،بغضم گرفت! حس عجیبے بود بعد از پنج سال! چیزے ڪہ پنج سال پیش میخواستم ممڪن بود اتفاق بیوفتہ! آروم گفتم:مامان جونم من هانیہ ے شونزدہ سالہ نیستم اما باید بعضے چیزا رو بدونم تا هانیہ پنج سال پیش رو ڪامل خاڪ ڪنم! خالہ فاطمہ با ناراحتے نگاهش رو بہ مبل رو بہ روییش دوخت،پس میدونست! نفسے ڪشیدم و رفتم طبقہ دوم! رسیدم جلوے در اتاق،دستگیرہ ے در رو گرفتم یادم افتاد خیلے وقتہ اتاق من و شهریار جا بہ جا شدہ! زل زدم بہ دستم،چند لحظہ ایستادم،دستگیرہ رو فشار دادم * ادامه.دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ای من فدای چشمات 🔸آقا منو نگاه کن 🔸منو صدا کن (علیه السّلام) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
‌ #عاشقانه_مذهبی #امین_هانیه قسمت 39 بخش یکم ڪلید رو انداختم داخل قفل و چرخوندم،در رو بستم و از ح
قسمت 39 بخش دوم در باز شد! وارد اتاق شدم،نگاهم رو دور اتاق چرخوندم زیر لب گفتم:خدایا ڪمڪم ڪن،از دلم خبر دارے! دلم با امین نبود اما بعضے اتفاق ها اون حس قدیمے رو برمے گردوند مثل اتفاق امروز! نگاهم افتاد بہ پنجرہ،روسریم رو سر ڪردم و نزدیڪ پنجرہ شدم! چندسال بود از پشت این پنجرہ بیرون رو نگاہ نڪردہ بودم؟! بیشتر از پنج سال،شاید پونصد سال! زل زدم بہ حیاطشون،مثل قدیم! لبخند زدم،دهنم تلخ شدہ بود گذشتہ مزہ ے شیرینے ندارہ! داشت تو حیاط با هستے بازے میڪرد،یادم افتاد یڪ بار خواب دیدہ بودم پشت پنجرہ ام و امین دارہ با دخترمون بازے میڪنہ،با هستے نہ! با دخترمون! من هم از پشت پنجرہ تماشاشون میڪنم! چشم هام رو بستم،هانیہ تو ڪہ ضعیف نیستے،هستے؟! احساسات بچگونہ ت ڪہ بر نمے گردہ،بزرگ شدے! چشم هام رو باز ڪردم،موهاے هستے رو بو مے ڪرد و میبوسید،خواستم از ڪنار پنجرہ برم ڪہ سرش رو آورد بالا! نگاہ هامون بهم دوختہ شد،برقشون بہ هم برخورد ڪرد،برق خاطرہ! منفجر شدن! ... * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید عباس محمدرعد در کنار حاج قاسم که دیشب به شهادت رسید •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
Reza Narimani - Dore Hossin Mehmanie.mp3
13.36M
این‌ ساعت‌ و این‌ ثانیه ... دورِ حسیـن مهمانیه ... 🚩{بانوای‌سیدرضانریمانی} •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي» و کارم را برایم آسان گردان! (سوره مبارکه طه/ آیه ۲۶) تفسیر: و از آنجا که این راه، مشکلات فراوانى دارد که جز به لطف خدا گشوده نمى شود، موسی علیه‌السلام در مرحله دوم از خدا تقاضا کرد: کارها را بر او آسان گرداند و مشکلات را از سر راهش بردارد، عرض کرد: کار مرا آسان گردان (وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۶ سوره‌ مبارکه طه) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
🔸 مستحبات رکوع در نماز •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : انسان و عبور از منازل ششگانه •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat