سلام علیکم،
عرض ادب و احترام محضر دوستان عزیز🙏🙏🙏
📖با:« #قصه_شب » در خدمت شمام
✍این داستان: حسابدار وظیفه شناس
🔺اما وقتیکه حواله را بدست «عبدالله ابن ارقم» خزینه دار دادند،
🤔دید این پولها زیاد است و #تجاوزی به بیت المال و اموال مسلمین میباشد از دادن پولها امتناع و خود داری کرد.
🖊وقتی که #عثمان از جریان با اطلاع شد سخت ناراحت گشت و به خزینه دار اعتراض کرد
💠و گفت: تو خزینه داره ما هستی چرا از انجام فرمان ما خودداری نمودی؟!⁉️
👳♂«عبدالله ابن ارقم» گفت:
تو مراخزینه دار مسلمانان کرده ای وخزینه دار تو #غلام تو است که باید مطیع محض و غلام حلقه بگوش تو باشد
👈👈و هر دستوری به او دادی هرچند برخلاف باشد ناگزیر است عملی نماید،
🖊اما من هرگز چنین نیستم.
بخدا قسم (چون میخواهی مرا در خیانت خود شریک نمائی) دیگر از طرف تو متصدی بیت المال نخواهم بود.🔺🔺🔺
👳♂عبدالله چون دید وضع موجود و عمل خود سرانه #عثمان و اغراض خصوصی و دلخواه او در مورد بیت المال کم کم او را در هلاکت و زبانهای اخروی معنوی قرار میدهد
⛔️ از پست خزینه داری استعفا داد ⛔️
🗝🔑و کلیدهای #بیت_المال را برداشت و به منبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آویزان کرد ////
🔸 #عثمان هم چون میدانست #عبدالله_ابن_ارقم صددرصد گوش به فرمان و غلام حلقه بگوش نیست
♦️ از استعفای او و تحویل کلیدها 🔑خیلی خوشحال شد و کلیدهارا به غلام خصوصی خویش داد
و او را خزینه دار بیت المال کرد.////
🔷 #عثمان چون از استعفای #عبدالله_ابن_ارقم از قم بسیار مسرور شده بود
مبلغ سیصدهزار درهم 💰💰💰💰
به عنوان قدردانی از #عبدالله و برای تحویل دادن بیت المال، برای وی فرستاد.
❌ #عبدالله هم چون مردی با ایمان بود و حقی برای خود در آن پولها نمی دانست پولها را رد کرد و گفت:
«من احتیاجی به این پولها ندارم من استعفا ندادم که عثمان پاداشی به من بدهد. »
📗سفینة البحار صفحه۱۲۲.
⚠️به راستی لا به لای مردمان #دنیا_پرست و بی دین و یا لااقل ضعیف الایمان چه افراد با ایمانی پیدا میشوند:
💰 پول و ریاستی که گاهی برای بدست آوردن آن سرو دست میشکنند و حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند
❌ که شاید دستشان به پاره تخته ای بند بشود و اگر چیزی از آن را بدست آوردند برای نگهداری آن همه گونه فعالیت را میکنند،