نازنین زهرا زارعی:
سند شهادت حضرت زهرا به دست خلیفه ی اول و دوم در روایات اهل سنت ( اول )
ابوبکر عبدالله بن محمد بن ابیشیبه، شیخ و استاد بخاری، در کتاب المصنف، میگوید:
🔺 «آنگاه که بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای ابوبکر بیعت میگرفتند. علی (علیهالسّلام) و زبیر برای مشورت در این امر نزد فاطمه (سلاماللهعلیها) دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفت و شد میکردند.
🔺 عمر بن خطاب با خبر گردید و به نزد فاطمه (سلاماللهعلیها) آمد و گفت: ای دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)! به خدا در نزد ما کسی از پدرت محبوبتر نیست و پس از او محبوبترین تویی!! و به خدا قسم این امر مرا مانع نمیشود که اگر آنان نزد تو جمع شوند، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند.
🔺 اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه (سلاماللهعلیها) بیرون شد، علی (علیهالسّلام) و ... به خانه برگشتند. پس فاطمه (سلاماللهعلیها) گفت: میدانید که عمر نزد من آمد، و به خدا قسم یاد کرده اگر شما (بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید) به خانه برگردید خانه را با شما آتش میزند؟ و به خدا قسم که او به سوگندش عمل خواهد کرد».
(( عبداللَّه بن محمد بن ابیشیبه، ابوبکر، کتاب المصنف، ج۷، ص۴۳۲، حدیث۳۷۰۴۵، کتاب الفتن. ))
سند شهادت حضرت زهرا به دست خلیفه ی اول و دوم در روایات اهل سنت ( دوم )
🔹 بلاذری، محدث بزرگ اهل سنت، در کتاب «انساب الاشراف» این رویداد تاریخی را اینچنین نقل می کند:
🔺 خلیفه ی اول به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند؛ ولی علی علیه السلام از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی!؟ عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!».
🔺 ابو عبید، قاسم بن سلام در کتاب الأموال که مورد اعتماد فقهای اهل سنت است، می نویسد:
🔹 «عبد الرحمن بن عوف می گوید: در بیماری ابو بکر برای عیادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوی زیاد گفت: ای کاش سه چیز را که انجام داده ام، انجام نمی دادم، ای کاش سه چیز را که انجام نداده ام، انجام می دادم. همچنین آرزو می کنم سه چیز را از پیامبر سؤال می کردم؛ یکی از آن سه چیزی که انجام داده ام و آرزو می کنم ای کاش انجام نمی دادم این است که: «وددت أنی لم أکشف بیت فاطمة و ترکته و إن أغلق علی الحرب؛ ای کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمی گشودم و آن را به حال خود وامی گذاشتم، هرچند برای جنگ بسته شده بود».
الأموال؛ ص ۱۴۴، عقد الفرید، ج ۴، ص ۹۳ .
آقای مدّاح، آقای منبری، آقای هیئتی!
خواندن روضهی در و دیوار در این ایّام، واجب است؛😭
امّا کافی نیست...
باید بگویی چه شد که دشمن جرأت کرد،
چنین جسارتی به دختر پیامبر
(صل الله علیه وآله وسلم ) روا دارد؟!
باید بگویی که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)،
چهل شب به همراه امیرالمؤمنین(عليهالسلام) و حسنین(عليهالسلام)،
در خانهی مهاجرین و انصار رفت و از آنها خواست که حق را بگویند!
تا به آنچه در روز غدیر دیده بودند عمل کنند؛
تا سکوتشان را بشکنند و با بیطرفی، دشمن را یاری نکنند...
🍃امّا چه شد؟!
جز چهار پنج نفر،
بقیه پای کار نیامدند
و در لانههایشان خزیدند...
پس جرأت نانجیبها،
از بیجرأتی خواص بود،
از بیجرأتی کسانی بود که غدیر را دیدند،
اما سکوت کردند!
این چنین شد که زور لگد دشمن قوت گرفت
و دخت نبی را اینچنین بین در و دیوار... بگذریم!
آری گریه کن پای این روضهها،
امّا بدان که در این بزم،
جایی برای «بیطرفی» نیست...
ا
🥀