#صوت 🔊 کاروان نور 🔸تجلی تام 🔹عشق به جلوه‌گری 🔸کاروان اسرای کربلا 🔹حقایق نوری فنا ناپذیرند. 🔸خاصیت حدیث کسا #کاروان_نور 🆔 @shiravi_sound 🆔 @shiravi_ir

📸 #عکس_نوشت 🔸خدا برای دیدن است. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_pic 🆔 @shiravi_ir

📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 #هزاران_فکر_عمیق نکته 200 🔰در رأس همه‌ی امور، سیر و سلوک الی‌الله قرار دارد و هر کس به ‌تناسب وضع اخلاقی به سمت اسمی از اسم‌های الهی در حال شدن است و بالاخره با خدای خود ملاقات خواهد کرد. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_fekreamigh 🆔 @shiravi_ir

‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️100 📖 #تفسیر_معنوی سوره #یوسف آیه 31 (قسمت سوم) ‌‌🍃فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ ﴿۳۱﴾ ترجمه: هنگامى كه بانوى كاخ گفتارِ مكرآميز آنان را شنيد [براى آنكه به آنان ثابت كند كه در اين رابطه، سخنى نابجا دارند] به مهمانى دعوتشان كرد، و براى آنان تكيه‌گاه آماده نمود و به هر يک از آنان [براى خوردن ميوه] كاردى داد و به يوسف گفت: به مجلس آنان در آى. هنگامى كه او را ديدند به حقيقت در نظرشان بزرگ [و بسيار زيبا] يافتند و [از شدت شگفتى و حيرت به جاى ميوه] دست‌هايشان را بريدند و گفتند: حاشا كه اين بشر باشد! او جز فرشته‌اى بزرگوار نيست. #تکبیر_یوسف پس برون شو بر زليخا و عزيز بر زنان مصر و آن بزم لذيذ باش چون يوسف كه تكبيرت كنند مات رويت گشته تكثيرت كنند قطع دست خويش از دنيا كنند نفس خود از عشق تو گونيا كنند در خموشی همچو يوسف در خروش تا نگردی دلخور از بيع و فروش كی بهشت از جمع يوسف بهتر است تار موی يوسف از آن بهتر است بانگ ما هذا بشر درخورد توست حاش لله داستان فكر توست ذكر يوسف در كنار كيدها نيست الاّ تا بگيرد صيدها ور نباشد خاطر ما را خريد كی فروشد يوسف و بازش خريد قصه‌ ما قصه‌ يوسف شده ناله ما جبرئيلش نی شده می‌دمد بر نای احمد جان ما تا شود هم جان و آب و نان ما همچو آبی كان شود وقت نزول قدر قدر ما و می‌دوزد فضول قصه هم از قصه ما قصه شد آه سردی بود و درد و غصه شد ورنه اين طنازی و اين هيت لک كی سزاوار بهشت است و ملک؟ گر نباشد قصه‌ او قصه‌ام صدر و ذيلش جز نيارد غصه‌ام ما نبوده بس تقاضاها كه بود كو به سطح آرد همه بود و نبود هر چه آمد بر سر يوسف كنون بر سر ما جمله شد با كاف و نون اول از آخر شود پيدا چنان كو پسر اصل و پدر‌ آيد چنان يوسف و يعقوب و مصر و هر چه بود خلق شد از ما و ما و هر چه بود نزد حق اسلام چون دين آمده انبيا هم پيرو اين آمده انبيا را حق از آن در دوخته تا نباشد جان عالم سوخته آن همه شد آنچه شد با انبيا كه اَيْنَ تَذْهَب، در كجا هستی، بيا او چو می‌داند كجا خواهيم رفت در وعيدش می‌دمد صد نار تفت هر چه آيد بر سر جنس بشر حق نمودش در دل خيرالبشر زان سبب آيات حق يک رنگ نيست رنگ حق، جز مرد حق را رنگ نيست الغرض اين قصه، راز زندگی است همچو ديگر قصه‌ها در زندگی است صد زليخا و دو صد يوسف شدند صد هزاران ناف اكنون وا شدند ليک آنی درخور خوبان شوی آنِ ديگر دشمن خوبان شوی لحظه‌ای يعقوب و می‌سوزد دلت لحظه‌ای يک جو نمی‌ارزد گلت روزها و ماه‌ها و سال‌ها در هزاران رنگ و قيل و قال‌ها اين بود يک از هزاران سرّ سرّ كادمی سرّ است و فوق سرّ سرّ ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir

❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 🔎 #پرسمان ✔️پرسمان 100 ❓پرسش نمی‌دانم برای رهایی خودم چه بکنم! گاهی تمامی گذشته و خشونت مادرم، فرق گذاشتن‌ها همه و همه آزارم می‌دهد، فاصله می‌گیرم، دوباره تکرار خاطرات و اذیت‌ شدن‌ها، همین چرخه‌ها آرامشم را از من گرفته‌ است. خواهش می‌کنم راهنمایی کنید. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ✅پاسخ اگر واقعا کمک می‌خواهید و خودر‌أی نیستی به نسخه‌ی زیر عمل کنید. با محارمتان فاصله‌ی مکانی بگیرید. در رابطه با آن‌ها با کسی حرف نزنید. پاسخ‌گوی کسی نباشید. درست مطابق دلتان عمل کنید. به پدر و مادر احترام لفظی خیلی بگذارید اما اصلا به حرفشان حتی یک مورد هم عمل نکنید. دیدارهای کمتر از نیم ساعت داشته‌ باشید حتما کمتر باشد. گاهی تلفنی احوالی‌ بپرسید. اگر غر زدند گوشی را از گوشتان دور بگیرید که نشنوید. در احوال‌پرسی از درد و گرفتاری ایشان سؤال نکنید. #مشاوره #خانواده #اختلاف #رهایی 🆔 @shiravi_ir

#صوت 🔊 کدام دین 🔸دین یعنی قوانین حاکم بر هستی 🔹در دین اکراه نیست. 🔸اتمام حجت محور تبلیغات انبیا است. 🔹تبیین قوانین الهی 🔸آزاد شدن از نفسانیات 🔹مصداق بارز 🔸تذکر در موارد حق الناس #کدام_دین 🆔 @shiravi_sound 🆔 @shiravi_ir

📸 #عکس_نوشت 🔸خداوند همه‌ی خوبی‌ها را برای تو آفریده و برای همه‌ی انسان‌ها هم همین‌طور. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_pic 🆔 @shiravi_ir

📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 #هزاران_فکر_عمیق نکته 201 🔰رتق ‌و فتق امور انسان تنها با دو دست جمال و جلال حق صورت می‌گیرد. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_fekreamigh 🆔 @shiravi_ir

#صوت 🔊 کدام عشق #کدام_عشق 🔸دنیا لعب و لهو است. 🔹عقل 🔸عشق دروغ بزرگ 🔹فراق 🔸احساس 🆔 @shiravi_sound 🆔 @shiravi_ir

📸 #عکس_نوشت 🔸تمام هستی زهرا چنین خلاصه شود که هستی همه را در جنین خلاصه شود ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_pic 🆔 @shiravi_ir

📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 #هزاران_فکر_عمیق نکته 202 🔰چه می‌توان کرد که با همه‌ی توان هم امکان ندارد قدمی حتی کوچک در راه اصلاح نفس برداشت، اما اگر بتوان گام اول را برداشت گام‌های بعدی آسان‌تر خواهد بود. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_fekreamigh 🆔 @shiravi_ir

‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️101 📖 #تفسیر_معنوی سوره #یوسف آیه 31 (قسمت چهارم) ‌‌🍃فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ ﴿۳۱﴾ ترجمه: هنگامى كه بانوى كاخ گفتارِ مكرآميز آنان را شنيد [براى آنكه به آنان ثابت كند كه در اين رابطه، سخنى نابجا دارند] به مهمانى دعوتشان كرد، و براى آنان تكيه‌گاه آماده نمود و به هر يک از آنان [براى خوردن ميوه] كاردى داد و به يوسف گفت: به مجلس آنان در آى. هنگامى كه او را ديدند به حقيقت در نظرشان بزرگ [و بسيار زيبا] يافتند و [از شدت شگفتى و حيرت به جاى ميوه] دست‌هايشان را بريدند و گفتند: حاشا كه اين بشر باشد! او جز فرشته‌اى بزرگوار نيست. #آیات_حق_بی_انتهاست جان هر كس درخور يک آيه‌ای می‌شود آن ‌آيه و تن سايه‌ای آيه‌ها شد جانشين آيه‌ها خانه‌ها شد جانشين خانه‌ها آيه آيه‌ می‌شود جان در نزول گاه فاضل می‌شود گاهی فضول ليک از فضل تو اينجا گفتگوست تا بيابی خويشتن را جستجوست چشم‌ها را سير می‌بايد كنی غنچه‌ی جان پير می‌بايد كنی در جمالت جلوه‌گر بايد شوی درخور تسبيح حق بايد شوی قطع گردی از همه بود و نبود گر نبودی رونقی ديگر نبود رونق بازار و يعقوب و عزيز بر تمام كام‌ها گردی لذيذ شأن تو درخورد حاشا لله است درخور هيأت من الذله است قول ما هذا بشر از آن توست سفره‌ جان باز كن آن نان توست پوست را بايد ز جانت بركنی تا نيفتی از خلايق در كمی بل شوی اِلاّ ملك اِلاّ كريم محرم سرّ خداوند كريم خود حكايت‌ها شوی در گفتگو همچو دُرّی درخور هر جستجو قصد حق جان تو قصه كردن است طوق تقدير است و گردن كردن است گر تو در تقدير خود دخلی كنی سرو ناز خويش را نخلی كنی كی كنندت قصه و خرجت كنند كی در آيات خدا درجت كنند كی شوی چون يوسف و پيری كنی بر دو چشم نفس خود تيری كنی كی كنی شاگرديش بی واسطه آن كه از حق باز ماند قاسطه الغرض آيات حق بی انتهاست منتهای آرزويت انتهاست گاه موسی گردی و هارون شوی گاه بر گرد بت آمون شوی آن قدر گاه است تا گاهت تمام عاقبت صد آيه ماند ناتمام اين و آن گردی و خود را گم كنی سر نهی بر جای و خود را دم كنی آن كه دم گردد به عالم گم شود جنبشش چون جنبشش كژدم شود پس عدو گردد چو كف بر روی آب آن كه بودش از خدا نائب مناب آن كه پيوندش به حق شد راستی كی كجی زايد از او يا كاستی جمله آيات خدا حبل الله است گرچه صورت، صورت نارالله است می شوی آيت به آيت در گرو تا بيفتد آنكه لايق‌تر جلو ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir