زیارت عاشورا با صوت زیبای علی فانی هدیه به پیشگاه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام 🖤 @shirintarinzekr 🖤

بغض عمو درون گلو بی صدا شکست باران سنگ بود و سبو بی صدا شکست او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او بی صدا شکست 🕊 #سیدحمید_رضا_برقعی 🏴 @shirintarinzekr 🏴

🎙 روضه ی حضرت قاسم (ع) #حمید_علیمی 🏴 @shirintarinzekr 🏴

#احلی_من_العسل... ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت امام خامنه ای 🏴 @shirintarinzekr 🏴

صوت ۱۶ دقیقه روضه حضرت قاسم(علیه السلام) حسن خلج 🏴 @shirintarinzekr 🏴

با اسب به روی بدنش افتادند با کینه ی بابا حسنش، افتادند... آنقدر عسل گفت که در آخر کار با نیزه به جانِ دهنش افتادند...😭😭😭😭😭

در زیر سم اسب... چه می ماند از این جسم...؟ چیزی که به جا ماند ز قاسم اثرش بود در خیمه نشستند پریشان که بیاید چیزی که از او زودتر آمد خبرش بود...! 🖤😭

ساعتی از اوج گرفتن قاسم نگذشته، بی‌تابیِ عبدالله را به زینب سپرده‌ای و هنوز به این می اندیشی که تو چطور رفتنِ قاسم را تاب آورده‌ای؟! 😭 یکی انگار قلبت را محکم نگه داشته بود، وقتی نعل‌های تازه بر پیکر سیزده ساله‌ات می‌تاختند. به دیشب می‌اندیشی که قاسم در برابر چشم‌های پرسش‌گرِ عمو گفته بود شهادت براش از عسل شیرین‌تر است. این جمله را همین پسرِ سیزده‌ساله تو گفته بود که پایش به رکاب نمی‌رسید😭 که زره برایش بزرگ بود. قاسم حالا نوشیده بود جامِ شیرین‌تر از عسلش را. اصلاً این دو تا پسرها از اولش هم هواییِ عمو بودند. همین است که عبدالله دست‌های زینب را رها کرده و خودش را به معرکه رسانده و دستش را سپرِ عمو کرده. صدای «واامّاه»ش را شنیدی؟ تو را صدا می‌زنَد😭 قلبت را دوباره کسی محکم نگه داشته که از هم نپاشد. حسن(ع) است لابد که جرعه‌جرعه حلم‌ش را به تو می‌نوشانَد. آرام شده‌ای. تمام شد. قاسم و عبدالله رفتند.😭 سندهای روسپیدیِ تو هم امضایشان را گرفتند. توی دلِ تو حالا فقط انتظار پیوستن به حسن و پسرهاش مانده. وه که چه عزیز و خواستنی بودند آن پدر و پسرهاش. سلام مادرِ قاسم! سلام مادرِ عبدالله. سلام بر باغبانی که گل‌های حسنی‌ش را با رنگ و بویِ حسینی پرورید. #مریم_روستا 🏴 @shirintarinzekr 🏴