در زیر سم اسب...
چه می ماند از این جسم...؟
چیزی که به جا ماند ز قاسم اثرش بود
در خیمه نشستند پریشان که بیاید
چیزی که از او زودتر آمد خبرش بود...!
🖤😭
ساعتی از اوج گرفتن قاسم نگذشته،
بیتابیِ عبدالله را به زینب سپردهای و
هنوز به این می اندیشی که تو
چطور رفتنِ قاسم را تاب آوردهای؟! 😭
یکی انگار قلبت را محکم نگه داشته بود،
وقتی نعلهای تازه بر پیکر سیزده سالهات میتاختند.
به دیشب میاندیشی که قاسم
در برابر چشمهای پرسشگرِ عمو گفته بود
شهادت براش از عسل شیرینتر است.
این جمله را همین پسرِ سیزدهساله تو گفته بود
که پایش به رکاب نمیرسید😭
که زره برایش بزرگ بود.
قاسم حالا نوشیده بود
جامِ شیرینتر از عسلش را.
اصلاً این دو تا پسرها از اولش هم
هواییِ عمو بودند. همین است که عبدالله
دستهای زینب را رها کرده و
خودش را به معرکه رسانده
و دستش را سپرِ عمو کرده.
صدای «واامّاه»ش را شنیدی؟
تو را صدا میزنَد😭
قلبت را دوباره کسی محکم نگه داشته
که از هم نپاشد.
حسن(ع) است لابد که جرعهجرعه
حلمش را به تو مینوشانَد.
آرام شدهای. تمام شد.
قاسم و عبدالله رفتند.😭
سندهای روسپیدیِ تو هم امضایشان را گرفتند.
توی دلِ تو حالا فقط انتظار پیوستن
به حسن و پسرهاش مانده.
وه که چه عزیز و خواستنی بودند
آن پدر و پسرهاش.
سلام مادرِ قاسم! سلام مادرِ عبدالله.
سلام بر باغبانی که گلهای حسنیش
را با رنگ و بویِ حسینی پرورید.
#مریم_روستا
🏴 @shirintarinzekr 🏴
هدایت شده از رقیه بانو💛
آرام در آغوش بگیرش ارباب
فرزند کریم است، تنش پُرِ تیر است
💔 #یا_حضرت_قاسم😭
🏴 @shirintarinzekr 🏴
هدایت شده از رقیه بانو💛
4_473160900434461976.mp3
18.71M
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
آه فدای غیرت تو قاسم... (زمزمه) #حاج_میثم_مطیعی #شب_ششم_محرم 🏴 🏴 @shirintarinzekr 🏴
برا تنهاییت بمیرم حسین جانم😭😭😭😭😭😭😭
شد حسن تیغ کشید،ارزق همانجا شد دو تا
نعره زد عباس، ای جانم بقربان حسن(ع)
تو رجز خواندی و دشمن به خودش میلرزد
بس که در خون تو از شیر جمل ریخته است
به جرم گفتن احلی من العسل قاسم
شبیه موم عسل خانه خانهات کردند...
😭😭😭😭😭
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
به جرم گفتن احلی من العسل قاسم شبیه موم عسل خانه خانهات کردند... 😭😭😭😭😭
تصور کنید فقط یعنی چی؟؟؟ 😭😭😭