🔍 جهانگیری: اگر با #فساد به موقع برخورد میشد، امروز به دغدغه عمومی ملت تبدیل نشده بود ✍ دقیقاً وقتی قرار میشود با نزدیکان‌تان برخورد شود تا حد اعلام #جنگ پیش میروید! بستگی داره کیو رو بگیرند😏 اگه همون اول برادر شما و ریس جمهور محترم رو اعدام میکردن مملکت اینجوری نمیشد @shirmard80

با این نرخ دلار همه بازار سهام باید برن بالا حالا برخی سهام ارزش بنیادین دارن بیشتر میرن بالا و برخی از بنیاد ضعیف تر ی برخوردارند کمتر صعود خواهند کرد بیاموزیم اخلاق را از این قدیمی های بازار و اخلاق صنفی را رعایت کنیم و هوای هم صنفی ها رو داشته باشیم @shirmard80

انصاف بازاری چرا اخلاق و انصاف در بازار کمرنگ شده است؟ سال 60 دیپلم گرفتم و شوق دانشگاه را داشتم اما انقلاب فرهنگی باعث توقف فعالیت دانشگاه‌ها شد.برخی دوستان توصیه کردند تا دانشگاه‌ها دوباره آغاز به کار کنند، بهتر است به کاری مشغول شوی. اولین جایی که به ذهنم ‌رسید حجره مرحوم پدرم بود اما راستش ترجیح دادم کاری مستقل از ایشان دست و پا کنم. پدرم ساختمان چند طبقه‌ای در میدان ژاندارمری کرمان داشتند كه قبل از تولد من ساخته بودند. من و برادرم به ذهنمان رسید با برداشتن برخی دیوارها و ایجاد چند تغییر می‌توان آنجا را به یك فضای تجاری خوب تبدیل كرداز پدر اجازه گرفتیم و چند مغازه احداث کردیم. وقتی مغازه‌ها آماده شد تصمیم گرفتیم دو مغازه را به فروش وسایل کودک اختصاص دهیم. آن روزها به گمانم چنین فروشگاهی در کرمان دایر نبود و پیش خودمان گفتیم احتمال موفقیت این کار زیاد است. پیش مرحوم پدرم رفتیم تا اجازه بگیریم. پذیرفتند اما گفتند مغازه را به شرطی می‌دهم که کرایه‌اش را بپردازید. راستش متعجب شدیم و اعتراض کردیم. گفتند؛ هر چیزی حساب و کتاب خودش را دارد،درست نیست مغازه را رایگان در اختیارتان بگذارم و سهمی به خواهر و برادرانتان ندهم. می‌دانستیم چانه زنی بی‌فایده است و این جزو اصول ایشان است و از تصمیم خود منصرف نمی‌شوند.پرسیدم چقدر باید اجاره بدهیم؟ گفتند: بابت دو باب مغازه باید دو هزار تومان در ماه بپردازید. پذیرفتیم و شروع به کار کردیم. یک ساعت فروشی و مدتی بعد فروشگاه لوازم خانگی و بعدها فروشگاه شیشه و کریستال هم کنار مغازه ما شروع به کار کردند. کم کم کاسبی‌مان رونق گرفت اما کسب و کار ساعت فروش خوب نمی‌چرخید. یک روز پدرم و ساعت فروش را مشغول صحبت دیدم. پدرم که رفتند،ساعت فروش خوشحال و خندان آمد و شروع کرد به تعریف و تمجید از پدرم. گفت: برای پدرت توضیح دادم که شرایطم سخت است و احتمالا ناچار شوم مغازه را تعطیل کنم.پدرت گفتند؛ لازم نیست این کار را بکنی، چندماهی کم تر کرایه بده تا وضعت بهتر شود. ته دلم زرنگی‌اش را تحسین کردم و دوباره یاد سخت گیری پدرم افتادم.انتظار داشتم از من اجاره نگیرند تا کمی شرایطم بهتر شود. چند روزی گذشت تا این که پدرم را دیدم.گفتم؛ شنیدم اجاره مغازه همسایه را کم کرده‌اید.چه می شود اگر اجاره من را هم کم کنید؟ گفتند نه، اجاره شما همان دو هزار تومان است. گفتم چه دلیلی دارد؟ مگر من پسر شما نیستم؟ چرا اجاره ساعت فروش را کم کردید اما حاضر نیستید اجاره من را کم کنید؟ به صراحت گفتند؛ اگر نمی‌خواهی و به دردت نمی‌خورد مغازه را خالی کن، برایش مشتری دارم. گفتم؛ اگر با این قیمت‌ها اجاره می‌کنند چرا از ساعت فروش این مبلغ را نمی‌گیرید؟ گفتند؛ اگر اینقدر ناراحتی که داری علیه همسایه ات صحبت می‌کنی، بنشین تا برایت توضیح دهم. دقیقا به خاطر دارم ؛ آن شب برای این‌که بگویند در بازار، همسایه باید هوای همسایه‌اش را داشته باشد، خاطره‌ای از مادرم تعریف کردند. گفتند؛قدیم‌ها در راسته بازار، دو حجره روبروی هم بودند که هردو پارچه می‌فروختند. معروف بود که این دو، مشتریان خود را به همدیگر تعارف می‌کنند. یعنی اگر یکی از آنها میدید همچراغی‌اش فروش کمتری داشته،مشتریانش را به سمت او می‌فرستاد. یک بار مادرتان برای خرید پارچه به یکی از این دو پارچه فروش مراجعه می‌کند،پارچه‌ای را انتخاب کرده و از فروشنده می‌خواهند چند متر قیچی کند. بزاز که می‌داند همچراغی‌اش امروز کمتر مشتری داشته،مادرتان را به حجره او می‌فرستند. مادرتان می‌گویند شما که از همین پارچه دارید چرا باید از مغازه روبه‌رو بگیرم؟ مرد بزاز می‌گوید؛ حقیقت این است که همچراغم از صبح تا الان فروش کمی داشته اما من به قدر روزی‌ام فروخته‌ام. به این ترتب مادرتان به حجره رو به رو مراجعه می‌‌کند و از او پارچه می‌خرد. آن روز مرحوم پدرم من را به این دلیل که به همچراغم حسادت کردم، شماتت کردند. خواستند بگویند رعایت همچراغی و هم صنفی و از همه مهم‌تر منصفانه عمل کردن در بازار یک اصل خدشه ناپذیر است.اینها نشانه این است که بازاریان قدیم خیلی به اخلاق کسب وکار پایبند بودند. اعتقاد داشتند باید هوای همچراغ و همکار را داشت و باید دسته‌جمعی پیشرفت کرد. اعتقاد جدی داشتند که بازاری که در آن اخلاق و انصاف رعایت شود، با خیر و برکت‌تر است. این روزها حتما این جمله را زیاد شنیده‌اید که می‌گویند؛ پول‌ها خیر و برکت ندارد. قطعا اگر این جمله را به یک بازاری قدیمی مثل پدرم بگویید، خواهد گفت؛ بی‌برکتی پول، نتیجه پشت کردن بازاری به اخلاق و انصاف است. ☑️حالا شده حکایت این روزهای بازار بورس الان اونهاییکه پترویی در سبد دارن خودرویی ها رو میکوبند تا بازار به طرف پترویی و فولادی بره و اونهاییکه خودرویی در سبد دارن پتروشیمی ها و فولادی ها رو میکوبند که شاید بازار به سمت خودرویی ها بره با با دوستان ما همه در یک کشتی نشسته ایم

شستان امروز هم بسیار عالی عملکرد @shirmard80

امروز وارد شیران شدم با این حجم معاملات و عدم رشد این سهم بنیادین در گروه باید صعودش رو شروع کنه @shirmard80

ولساپا در این قیمتها فقط بخرید و بندازید یه گوشه نگاه هم نکنید این سهم به یکباره تمام عقب افتاده گی رو جبران خواهد کرد شک نکنید @shirmard80

ولساپا و صدور مجوز انتشار اوراق مشارکت @shirmard80

#ولساپا آگهی دعوت به مجمع عمومی عادی بطور فوق العاده شرکت ليزينگ رايان سايپا الف- زمان و محل برگزاری مجمع عمومی : از کلیه سهامداران ، وکیل یا قائم مقام قانونی صاحب سهم و همچنین نماینده یا نمایندگان اشخاص حقوقی دعوت میگردد تا در جلسه مجمع عمومی این شرکت که در ساعت 09:00 روز دوشنبه مورخ 1397/06/12 درمحل سالن همايش بين المللي هتل المپيک واقع در اتوبان تهران -کرج ، ضلع غربي مجموعه ورزشي آزادي - بلوار دهکده - جنب درب اصلي هتل المپيک برگزار میگردد حضور بهم رسانند. ب– دستور جلسه : استماع گزارش هیئت‌ مدیره و بازرس قانونی. تصویب صورت‌های مالی سال (دوره) مالی منتهی به 1396/12/29 انتخاب حسابرس و بازرس قانونی انتخاب روزنامة کثیر‌الانتشار انتخاب اعضای هیئت‌مدیره تعیین حق حضور اعضای غیر موظف هیئت مدیره تعیین پاداش هیئت مدیره @shirmard80

اینم از ولساپا دیروز عرض شد بخرید و بندازید یه گوشه و نگاه هم نکنید مثل سمگا @shirmard80

دو سهامدار حقوقی به سهامداران درصدی اضافه شدند @shirmard80

میخوای خودرویی بخری بجاش ولساپا بخر که هم بنیادیه هم یه مجمع پیش رو داریم که سود تقسیم میکنه حداقل 10 تومن که ولساپا برات درمیاد 110 تومن حداقل جای رشد تا 2500 ریال رو داره @shirmard80

به جای ژن خوب ، فکر خوب داشته باشیم - راه حلی برای ایران خشک و کم آب امسال کمبود آب در مناطق زیادی از ایران به حد بسیار بحرانی رسید که حتی آب آشامیدنی هم حکم کیمیا را پیدا کرد!! مسولین مادام العمر و دارای ژن خوب ما هم که بحران بی آبی تا حد زیادی نتیجه ندانم کاری و تصمیمات یکشبه گذشته آنها است، بجای حل مشکل آب، صحبت از غیر قابل سکونت شدن فلات ایران و مرگ ایران میکنند ! اینها تا وقتی که منابع فراوان در دستشان بود، آنرا هدر داده و با ساخت سدهای بی رویه، مجوزهای بی رویه حفر چاه های عمیق ،خشکاندن دریاچه ها، ..... ( این لیست ندانم کاری و اهمال کاری انتهایی ندارد !!! ) زمینه خشک شدن و نابودی فلات ایران را فراهم کردند !! حالا هم که منابع تمام شده و به بحران رسیده ایم، بجای فکر کردن و یافتن راه حل، یا کشورهای همسایه را به ابر دزدی محکوم میکنند و یا میگویند ظرف ۴۰ سال آینده ایران به علت بی آبی خالی از سکنه خواهد شد!!! ( اینهم از اوج درخشش و راه حل خلاقانه ژنهای خوب !!) با دانش اندک خود و با کمی مطالعه درمنابع ژاپنی، به طرح خام نسبتا مناسبی برای حل بخشی از مشکلات مناطق خشک ایران رسیده ام که در شکل زیر بصورت ساده ارایه شده است. خشک شدن به معنای آفتاب بیشتر است که این میتواند به فرصتی برای تولید برق از انرژی خورشیدی تبدیل شود و با ترکیب آن با پیلهای سوخت هیدورژن ، نه تنها میتوان تولید انرژی پایداری در تمام ۲۴ ساعت شبانه روز را داشت بلکه میتوان آب تولید کرد !!!! بله آبی خالصتر از آب کوههای آلپ !!!! با کمک ماژولهای سری شده پیلهای سوخت هیدروژن، میتوان آب و انرژی برق را بدون هیچ آلودگی همزمان با هم تولید کرد !! میتوان کل این تاسیسات را در زیر زمین احداث کرد تا مشکل نگهداری هیدروژن کمتر شود و شهرهای آینده در مناطق خشک ایران، میتواند ترکیبی از بخشهای رو زمینی و زیر زمینی برای بهینه سازی در مصرف انرژی و آب باشد!! این پیلهای سوختی در ساده ترین و ارزانترین حالتی که در خودروهای میرای تویوتا استفاده میشود، توان حداکثر تولید انرژی ۱۱۷ کیلو وات را دارد که با میانگین ۸ ساعت استفاده در روز میتواند علاوه بر تولید حداقل ۵۰۰ کیلو وات ساعت انرژی در روز ( میانگی مصرف هر خانواده ایرانی در سال ۵۰۰۰ کیلو وات ساعت انرژی است )، تا ۴۰ لیتر آب داغ قابل مصرف را تولید کرد!! میتوان با یک پیل سوختی کوچک ۵۷ کیلوگرمی استفاده شده در خودروی میرای تویوتا، مصرف برق ۳۰ تا ۴۰ خانوار را تامین کرد و ورودی آن تنها ۴ کیلوگرم هیدروژن است که در منابع غنی گاز ما بوفور وجود دارد و هم اکنون خروجی بلا استفاده صنایع پتروشیمی است. در این طرح، گاز در ابتدا به محصولات پتروشیمی ( که آنهم را میتوان صادر کرد) و هیدروژن تبدیل شده و سپس هیدروژن در پیلهای برای تولید انرژی پایدار و آب استفاده میشود. ( طرحی بدون آلودگی و اتلاف!!) البته این طرح مشکلات و پیچیدگی های مهندسی زیادی دارد ولی اینهمه دانشگاه و موسسه تحقیقاتی در ایران برای چیست و کی و کجا باید دردی از جامعه را برطرف بکند! کشورهای پیشرفته ای مانند ژاپن بدلیل اینکه مشکلی بنام آب و خشکی ندارند سراغ این طرحها نرفته اند و این یک فرصت بزرگ و طلایی برای ما است !!! در صورت اقتصادی کردن و بهینه سازی تولید و استفاده ازپیلهای سوخت هیدروژن، میتوان به عنوان یک محصول ایرانی ، این تکنولوژی را به بسیاری از کشورهای دنیا صادر کرد و ثروت و اشتغال و افتخار را بهمراه آورد!!! دكتر حسين تهراني @shirmard80