🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که به سید اتمی منطقه معروف بود
🍃🌹🍃
🔻#سیدمصطفی_صادقی در سال ۱۳۹۴ عزم جهاد و از پدر کسب اجازه کرد ولی پدر راضی نمیشد. به همین خاطر دختر شش ساله شهید پیش پدر بزرگ وساطت کرد. او به پدربزرگ گفت که بابا مصطفی برای رفتن به سوریه نذر کرده و از خانه در اسلامشهر تا قم پیاده رفته است و به من گفته که به جز او دیگر پسری ندارید و همین حساسیت باعث شده رضایت ندهید. بابا از من خواست بیایم و واسطه شوم. پدر شهید هم که اصرارها و صحبتهای نوه را میشنود، قبول کرده و رضایت میدهد که سید مصطفی مدافع حرم حضرت زینب (س) شود.
🔹به سیدمصطفی در منطقه، سید اتمی میگفتند. مصطفی مسئول پشتیبانی و لجستیک بوده و مهمات به دست بچهها میرسانده است، روز شهادت مصطفی مهماتها را میرساند و همکارش از او میخواهد سریع از محل دور شود گویا گروه تروریستی النصره به بچهها مسلط بودند. سیدمصطفی سمت ماشین میرود، اما نمیتواند بچهها را در آن شرایط تنها بگذارد. در هنگام جابجایی نیروها به پشت خط بیسیم سید میافتد، تا خم میشود که بیسیم را بردارد، دو ترکش به ایشان اصابت میکند. سید هم همانجا میافتد.
🔺تروریستها منطقه را گرفتند و نیروها نتوانستند پیکرها را به عقب بیاورند. دو سه هفته بعد که منطقه به دست نیروهای خودی افتاد، برای بازگرداندن پیکرها رفتند، اما پیکر سید مصطفی را پیدا نکردند.
#معرفی_شهید | #شهید_مدافع_حرم
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که در آخرین سفر خود میدانست قرار است به شهادت برسد
🍃🌹🍃
🔸مادر شهید صادق حاجيانی نقل میکند: " شهید از بی عدالتیها، ناامنی، اعتیاد جوانان و نوجوانان و سایر مشكلات و مسائل اجتماعی رنج میبرد و تا این كه یك روز گفت: مادر جان، من فكر کردهام و میخواهم به نیروی انتظامی بپیوندم و دوشادوش دیگر همرزمان خود با ناامنیها و مفسدان، قاچاقچیان مواد مخدر و سایر مفاسد اجتماعی مبارز نمایم."
🔹این مادر شهید در ادامه میگوید: " هنگامی كه صادق در بندر ماهشهر خدمت میکرد، هر زمان كه به مرخصی میآمد، هنگام رفتن یك خداحافظی ساده میکرد، اما یادم نمیرود ۲۰ روز قبل از شهادتش به مرخصی آمد، وقتی قصد رفتن داشت، نزد من آمد گویی به او الهام شده بود، مرتب تكرار میکرد كه مادر حلالم كن، چون به دریا میروم و احتمال زیاد شهید میشوم. و این آخرین سفر من است، مرا ببخشید و حلالم كنید. همان طور شد و به آرزویش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد."
#معرفی_شهید | #شهید_مدافع_وطن
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | در تابوتم را باز کنید و به تمامی مردم نشانم دهید که ببینند چیزی از این دنیا نمیبرم...
▪️◾️▪️
🔻بسیجی شهید علیرضا مذهب شناس ششم اسفند ۱۳۴۳، در تهران چشم به جهان گشود... تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
🔸هجدهم مرداد ۱۳۶۲، در قلاویزان بر اثر اصابت ترکش به گردن توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. پدرش رضا نیز شهید شده است.
✅ فرازهایی از #وصیت_نامه این شهید عزیز
🔹شما خواهران حزب الله گوش به فرمان امام باشید و امام را تنها نگذارید و کاری زینبی کنید چون که ما رفتیم و کاری حسینی کردیم.
🔺جنازه ام را به محل بیاورید و در تابوتم را باز کنید و لباس هایم را مرتب کنید و وصیت نامه ام را بالای سرم بخوانید و به تمامی مردم نشانم دهید که ببینند چیزی از این دنیا نمیبرم و با افتخار و سرافرازی و سربلندی به دیدار سالار شهیدان میروم
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #دفاع_مقدس
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که با لب تشنه از دنیا رفت
🍃🌹🍃
🔻مادر شهید مهدی بیات میگوید: " پسرم به زاهدان رفت که یکساله برگردد اما دو سالی در آنجا بود. سال دوم وقتی ایام عید و تعطیلات رسید و همه به خانههایشان برمیگشتند، تصمیم گرفت به جای یکی از دوستانش که زن و بچه داشت، بماند. به ما تلفنی گفت: من جای دوستم میمانم تا او بتواند به زن و بچهاش سر بزند و پیش آنها باشد. روزی که کارش تمام شده بود و قرار بود به تهران بازگردد، یک عملیاتی پیش آمد. در عملیاتی که پیش از عزیمتش به تهران پیش آمد و در آن حضور داشت، به شهادت رسید."
🔹این مادر شهید به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید اشاره کرد و بیان میکند: " مهدی با مرام و معرفت و مؤدب بود. با لب تشنه از دنیا رفت. مهدی همیشه وقتی از دانشگاه به خانه برمیگشت یک شاخه گل در دستش داشت که برای من گرفته بود. وقتی میرسید اول دست من را میبوسید و بعد یک جای خاص در خانه برای شاخه گلش داشت که آن را آنجا میگذاشت و میگفت بضاعت یک دانشجو در حد همین شاخه گل است. ۱۰ سال از شهادتش میگذرد ولی من هنوز هم جای گل او در خانه را با یک گل مصنوعی نشان کرده و یادش را زنده میکنم."
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_مدافع_وطن
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | خاطرات سردار سلیمانی درباره شهید محمد حسین یوسف الهی
🍃🌹🍃
🔻سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی اینچنین گفته است: " هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر ۸ دست به حمله شیمیایی میزند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید.
🔹شجاعتی که محمدحسین یوسف الهی و چند نفر از بچههای اطلاعات عملیات در والفجر ۳ از خودشان نشان دادند فراموش شدنی نیست. عملیات ناموفق بود و لشکر منطقه را خالی کرده بود. فقط بچههای اطلاعات که حدود هشت نفر میشدند در شیار گاوی بالای تکبیران مستقر بودند. وقتی عراق پاتک کرد نوک حمله خود را به سمت شیار گاوی قرار داد. محمدحسین این هشت نفر را در خطی به طول هفتصد متر چید و در مقابل دشمن ایستاد. او میدانست که اگر این خط سقوط کند شهر مهران در خطر است. این هشت نفر طوری مقابل دشمن ایستادند که عراقیها فکر کردند شیار گاوی پر از نیرو است بالاخره بچهها آن قدر مقاومت کردند تا بعد از دو سه ساعت نیروهای کمکی رسیدند و عراقیها را مجبور به عقب نشینی کردند آن روز اگر محمدحسین و نیروهایش چنین رشادتی از خود نشان نمیدادند قطعا مهران سقوط میکرد و دوباره به دست عراقیها میافتاد.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | نخبهای که دست راست شهید همت بود
🍃🌹🍃
🔻شهید محمدرضا کارور از نخبههای دفاع مقدس که در بیشتر عملیاتها همراه شهید همت بود و او را دست راست شهید همت لقب داده بودند. هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: " با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست."
🔺مادر شهید کارور در خاطرات خود نقل میکند: " شهید همت در بحبوحه عملیات خیبر با او تماس گرفته و این مادر را دلداری داده و به او قول داده که تا پیکر فرزندش را پیدا نکند از منطقه بازنخواهد گشت. این در حالی است که هنوز پیکر این شهید پیدا نشده و جزو مفقودالاثرهاست! با این وجود شهید همت به قول خود عمل کرد، زیرا به فاصله چند روز پس از شهادت کارور، او نیز به آرزوی خود یعنی شهادت رسید."
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_دفاع_مقدس