eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
# نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه (س) خوش اومدی به دیدنم بابا دیر اومدی بی کفنم بابا سر تو روی دامنم بابا (خوش اومدی تو) داغ تو کرده بابایی پیرم از صورت تو بوسه میگیرم روی تو میبینم و می میرم (خوش اومدی تو) [بابای خوب من حسین جانم(۳) بابا حسین جان]۲ بابا بیا دو چشم خود وا کن سه سالتو بیا تماشا کن رویم ببین و یاد زهرا کن (بابای خوبم) [بابای خوب من حسین جانم(۳) بابا حسین جان] بابا بگو که پیکرت چی شد زیر سُمِ اسبا تنت چی شد واویلتا انگشترت چی شد(برات بمیرم) وقتی که تیر به حنجرت اومد خون از دو چشم خواهرت اومد به من بگو چی به سرت اومد (برات بمیرم) [بابای خوب من حسین جانم(۳) بابا حسین جان] @Shoaraye_aeinikermanshah
بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴ @Shoaraye_aeinikermanshah
تقدیم به شهدای تازه تفحص شده گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را مرور می‌کنم امشب غم تمام جهان را غم عراق و یمن را که شعله‌شعله در آتش غم دمشق پریشان و غزّۀ نگران را دلارهای یهودی، ریال‌های سعودی ببین که برده به غارت چگونه امن و امان را چه کودکان یتیمی که مانده بی‌سر و سامان چه مادران غریبی که برگ‌ریزِ خزان را... صدای ناله و شیون زِ هر کرانه بلند است چگونه خواب ربوده‌ست چشم آدمیان را؟ جهان اگر چه کویر سکوت و بهت و تماشاست در این دیار ببین رودهای در جریان را ببین شکوه و شهامت چگونه ریشه دوانده ببین قیامت قد هزار سرو روان را ببین که عشق حسینی و آرمان خمینی چگونه باز به میدان کشانده پیر و جوان را درود بر شرف و عزت جوانِ دلیری که در هوای حرم نذر می‌کند سر و جان را چگونه دم بزنم از مدافع حرم عشق چگونه وصف کنم آن حماسه‌های عیان را سلام ما به خلیلی و صابری و علی‌دوست به غیرت همدانی که خیره کرده جهان را سلام ما به عزیزی و باغبانی و عطری چه عاشقانه برانگیختند رشک جنان را درود بر تقوی، شاطری و فاطمی‌اطهر که خوانده‌اند «أ وَفَیتُ» به‌لب امام زمان را سلام بر سر اسکندری که بر سر نیزه گرفت از دل هر بی‌قرار تاب و توان را «سری به نیزه بلند است در برابر زینب» خدا کند که نبیند رقیه زخم سِنان را سری که بر سر نیزه رهاست عطر صدایش وَ غرق نور خدا می‌کند کران به کران را و «أی منقلبٍ» می‌رسد به گوش دوباره دمی نمی‌برم از یاد شمرهای زمان را... @Shoaraye_aeinikermanshah
ای عمـوجانم نخواهم نه دگـر آبی بیا مشک آبت را رهاکن، گر که بی تابی بیا ای عموجانم کجایی چون نمی گویی جواب! ساقیا مر کشته گشتی در ره یک قطره آب! گشته بی دست آن علمدار جوان دی نمانده طاقت و تاب و توان برنگشت دیگر به خیمه نوگل ام البنین پرشکسته پرگشوده ساقی عطشان دین وز غم تو دلشکسته بی قرارم ای حسین چشم من در خون نشسته سو ندارم ای حسین برده ای آقا ز من صبر و قرار کن تو رحمی بر من تنها و زار دل بریده از خود و بیگانه ام از تو دارم خانه و کاشانه ام آمدم تا گر کنی دردم دوا در فراقت دل کند هر دم هوا همچو شمعی گشته ام پروانه ات کن نگاهی من شدم دیوانه ات درد هجران کرده با قلبم جفا کن تو لطفی تا رسم کرب و بلا شهرستان دالاهو @Shoaraye_aeinikermanshah
دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن و سالها همه او را نشان دهند دلنازک است دختر و دلگیر میشود اصلا رقیه نه به خدا مرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر میشود دادند جای غسل تیمم تنش...چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر میشود پایش به سوی قبله کشید و به ناز گفت: امشب اگر نیایی پدر دیر میشود... @Shoaraye_aeinikermanshah
تموم دردم دوریه کاردلـم صـبوریه سهمم از ایون و حرم فقـط یه قاب چـوبیه توو این دیار بی کسی حال دلم یه جـوریه میدونم این حال و هوا هــمش از درد دوریـه محکم تو دستامو بگیر نــگاتو از نگــام نگــیر بذار برات گـریه کنـم تا جون دارم یه دل سیر نوکــر این خــونه منـم عاشــق دیــوونه منم سایه ت رو از سرم نگیر زائــر بـی خــونه مـنم چشام به راهِ عراقه گِلگیم از فراقه میخام بیام به کربلات نگات چراغ راهه هیچکی خبرنداره چی به دلم گذشته حرم شده یه رویا آقا دلم شکسته تو که باب النجاتی تو که آب حـیاتی آقا هر لحظه هر دم به فکر این گداتی منو ببر سمت خودت قربون خاک قدمت دارم هوای حرمت جوونیم نذر پرچمت آقای من تاج سرم یه نوکر در به درم بکص تو دستی به سرم چن سالیه منتظرم صدام کنی بیام حرم آره من روم سیاهه اشک و آهم تباهه ولی میدونم ارباب بخشنده گناهه آغوشش تکیه گاهه حسین تنها پناهه آقا حاجت روام کن راهی کربلام کن از این حسرت رهام کن خودت از غم جدام کن از بچگی باهامی رفیق بامرامی دلیل گریه هامی آقا نورچشمامی قرارمون باشه حرم زیربارون قدم قدم بذارم دست روی سرم بگم سلام شاه کرم اسم توه ورد لبم شده رویای هرشبم حرم حرم حرم حرم سینه روضه هاتم آقا من روسیاتم مث همیشه امسال زیر پرچم سیاتم آقاجون روسیاتم محتاج کربلاتم شهرستان دالاهو @Shoaraye_aeinikermanshah
برادر عزیزم، زینب شود فدایت آوردم از مدینه، دو دسته گل برایت هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است خون جگر ز دیده، بر تو روانه کردم گیسوی هر دو را خود با گریه، شانه کردم هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است وقت سفر سفارش نموده شوهر من هدیه به حضرت تو گردد دو گوهر من هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است شکر خدا که امروز، مادر دو شهیدم روز جزا، به نزد فاطمه، روسفیدم هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است عنایتی که امروز به چشم خود ببینم بر سینه‌ام نشیند، داغ دو نازنینم هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است از اوّل این دو تن، را پرورده‌ام برایت تا خون پاک هر دو ریزد، به خاک پایت هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است @Shoaraye_aeinikermanshah
عمر ما رو به زوال است کجایی آقا مرغ دل بی پرو بال است کجایی آقا شیعه را راه نجاتی زِ بلا ممکن نیست استرس با تو ، محال است کجایی آقا خاک بر فرقِ مریدانِ چو من باید کرد همه جا قحطِ رجال است کجایی آقا دیده ای نیست به جزدیدهٔ مولا بیدار روحِ مـا غرق خیـال است کجایی آقا هـر کجا می نگرم جذبِ به دنیـا بـودم قاتلم خوش خط‌وخال است کجایی آقا پُر زِ دردیم و سوالی که ندارد پاسخ پاسخِ هرچه سوال است ، کجایی آقا سفره ها پُر شده از رنگ تجمّل ، امّا به کجا مالِ حلال است ، کجایی آقا جان به قربانِ توای یوسفِ زهراکردن شهدِ شیرینیِ فال است کجایی آقا ♥️اَلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج♥️ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌@Shoaraye_aeinikermanshah
حسین برات یه دنیا غم آوردم گلام رو با خودم آوردم ببخش که هدیه کم آوردم حسین ستاره ی عرش برینم بشنو صدای آتشینم تو دست رد نزن به سینه ام نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نکنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با هم داشتیم،چه طور وقتی نوبت اکبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سخت راضی میشی،حالا که نوبت من شده،نه تو کار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسین گریه کرد. نگاه به قدشون کن ببین مرد نبردند می خوان مثل خود من دور سرت بگردند اونیکه تو باید امشب با زینب بگی اینه،نشست کف خیمه: حسین غریب مادر،حسین غریب مادر….. حسین بذار فدای اکبرت شن غرق به خون برابرت شن تا افتخار خواهرت شن حسین بذار نمک بریزم رو زخم دلاتون حسین قول میدم این گل های زیبام اگه برن از جلو چشمام از خیمه ام بیرون نمیآم حسین همه ذکر و فکر زینب حسینه غصه نخور غریبی فدای نیم نگاهت من و دوتا جوونم اینجا میشیم سپاهت می خوام دو یاس پرپر میون گلزارت شن بذار بلاگردون چشم علمدارت شن یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره،محال ممکن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میکرد،خوب که سیر نگاه میکرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازه خدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینب شروع میکنه گریه کردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابی عبدالله که کنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میاد به راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اکرم،عرضه داشت بابا یا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفت آوره،پیغمبر شروع کرد گریه کردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریک حسینه،این دخترت کربلا میره،اون روزی که حسین کربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نه باباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میکشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهای برهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه کردند،ای حسین……… صلی الله علیک یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله @Shoaraye_aeinikermanshah
01 Meysam Motiee - 3 Saleye Hosseinamo.mp3
2.6M
ساله‌ی حسینم و خرابه خونه‌ی منه اشکای من تنها چراغ آشیونه‌ی منه وای‌، میگن رقیه، بی کس و کاره، میگن رقیه، بابا نداره ولی تو برمیگردی و تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو می گیری (وای بابای خوبم) خوش اومدی بابا ولی چرا لبات وا نمیشه؟ چرا تو چهره تو جای بوسه پیدا نمیشه؟ آه، با لب خونین، منو صدا کن، دلم گرفته، دلم رو وا کن عمه می‌گفت که عاقبت، تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو میگیری (وای بابای خوبم) بابای مهربون من تاول پاهامو ببین تو های و هوی دشمنا عمه‌ی تنهامو ببین وای، بیا بابا جون، که خیلی تنهام، تو رو می خونه، خشکی لبهام تو میرسی با ذوالجناح، تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو می‌گیری (وای بابای خوبم) @Shoaraye_aeinikermanshah
سلام حضرت دارالسلام‌ها زینب سلام جامع جمع امام‌ها زینب شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد حماسه‌ی ابدی  و سلام‌ها زینب سلام ای جگرِ فاطمه  جهادِ علی سلام خواهر صلح و قیام‌ها زینب تمامِ پاسخِ پرسش  برای خلقتِ زن جواب کاملِ این  احترام‌ها زینب چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو چه کس رسیده به شانت کدام‌ها زینب حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...‌  تمام با تو شود  ناتمام‌ها زینب سلام زمزمه  هفت مرتبه سوگند برای دیدن ختم کلام‌ها زینب فقط نه روضه که باید کلام تو برسد پیام داری و باید پیام تو برسد برای خاکِ ترک خورده آب آوردی هزار چشمه به جای سراب آوردی تو از بهشت تو از نور از کنار خدا تو با نهایت عزت حجاب آوردی فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش برای عاطفه‌ی زن جواب آوردی که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است و در کمال شرف انتخاب آوردی تو نقطه چینی و باید ادامه‌ی تو شوند تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی فقط خداست که آرامش تو را فهمید که ایستادی و فصل‌الخطاب آوردی تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی برای عشق دو عالیجناب آوردی وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند خدای من  دو جگرگوشه‌ی حرم رفتند خدا کند نرسد ناله‌های آخرشان خدا کند نرسد دادشان به مادرشان میان خیمه نشسته چسان؟ نمی‌دانم دعا کنید  نبیند وداعِ آخرشان نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش نشسته‌اند  بگِریند پیش دخترشان سوارِ نیزه به دستی بقیه را می‌خواند: زمانش آمده بازی کنیم با سرشان سوارهای حرامی چقدر می‌چرخند که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان که تا نیامده عباس کار خود بکنند که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان جگرخراش بوَد ناله‌های وا اُمّا سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد @Shoaraye_aeinikermanshah
4_5897880036106570042.mp3
7.44M
لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه برات قصه بگم خوابت بگیره بگم از بحر خوبی های حیدر شاید یادت بره این لحظه ها رو شاید بیرون بیای از فکر معجر من هر کاری میکنم آروم نمیشی دلت خونه برات عمه بمیره اگر نازت نکردم سوخته موهات عزیزم میدونم دردت میگیره عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه بمیرم برات هر بار گریه کردی اومد اشکات روی زخمای گونه ات تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی دیگه میشناسمت با این نشونت بیا و سر روی شونه ام بزار که یکم آروم بشه قلب دوتامون بزار دستاتو توی دستای عمه تموم میشه یه روزی این غصه هامون عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه تو اینقدر داد زدی بابا کجایی دیگه توی صدات جوهر نداری همش میری یه کنج آروم میشینی ولی من که میدونم بی قراری شبا از بس که موندی تو گرسنه بمیرم رنگ رخسارت پریده نمیشه باورم که مثل مادر با این سن کمت موهات سپیده چقدر سخته برام وقتی میبینم روی دستای تو رد طناب عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب رنگ صورتت مثل ربابه عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه. شب سوم محرم @Shoaraye_aeinikermanshah