eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
در سینه هامان زخم صدها بغض پنهانی ست چشمانمان از این مصیبت ابر بارانی ست ای بادهای هرزه در فکر کفن باشید حال و هوای شهرمان بدجور طوفانی ست از پشت گرچه بازهم خنجر زدید اما این شهر این خانه پر از ست این خانه از اهل وفا خالی نخواهد شد این شهر این خانه پر از یار خراسانی ست آری عزاداریم اما غرق امیدیم آری پس از این روزهای سخت آسانی ست آری پس از این، غنچه بسیار می روید صد ها گل قاسم در این گلزار می‌روید یاران ما را بی هوا کشتن کجا زیباست این‌گونه جنگیدن مرام بچه ترسوهاست ای گرگ ها مرد نبرد تن به تن باشید شیر آمده آماده جان باختن باشید چشم عدالت روز و شب در انتظار ماست هیهات من الذله تا آخر شعار ماست ما‌ نان ز دست خصم‌ پیغمبر نمیگیریم ما مرد میدانیم در بستر نمیمیریم با دوستان خویش کارونیم و اروندیم با دشمنان خویش البرز و دماوندیم باید ببینی در رگ ما خون آرش را در چشمهامان غیرت صدها سیاوش را ما یک به یک از نسل خون از نسل شمشیریم وقتش بیاید انتقامی سخت میگیریم از ایستادن آسمان خسته نخواهد شد راهی که با خون باز شد بسته نخواهد شد ای آسمان خونخواهی هابیل نزدیک است شبهای نابودی اسرائیل نزدیک است از آبرو تا جان مرید امر جانانیم ای گاوهای شیرده ما شیر میدانیم در راه میهن لشکر آماده بسیار است سرباز جان بر کف چو حاجی زاده بسیار است غیرت شرف عزت بزرگی ارمغان ماست پایش بیفتد باز موشک گفتمان ماست بر طبل خوشحالی شیطان ها نمی کوبیم با یک خطا سرباز هامان را نمی کوبیم حالا ببین سروی شده امروز این لاله گرچه پر از زخم است این مرد چهل ساله ... دست علی و فاطمه پشت و پناه ماست این خانه خالی نیست صاحبخانه اش زهراست زهرا همانی که سرود جان نثاری خواند تا آخرین لحظه فقط پای ولایت ماند ای حضرت خورشید هنگام ظهور توست درمان این ظلمت فقط مهتاب نور توست من شک ندارم شهرمان آباد خواهد شد من مطمئنم قدس هم آزاد خواهد شد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
‌ ما با مسیر عاشقی معنا گرفتیم این رزق را از حضرت زهرا (س) گرفتیم ما از زُلال کوثر و آیینه خواندیم وقتی دعای ندبه هر آدینه خواندیم در کشور مهدی (عج) به فرمان ولایت با گام دوّم همقدم تا بی نهایت در معرکه با روح و جان خویش رفتیم ما مرد هر میدان و نسل پیشرفتیم دشمن نمی خواهد که ما پیروز باشیم می خواست مشغول غم دیروز باشیم دیروز در شیراز مردم را ترور کرد جیب خودش را از دلار جنگ پُر کرد همراه کرده با خودش هر جاهلی را دارد به سر رویای جنگ داخلی را ما انقلابی های روح الله (ره) هستیم ما از تحرّک هایتان آگاه هستیم دیروز خاک سیستان دریای خون شد امروز فتنه شکل جنگی از جنون شد اینبار ایذه ، آه ، شهرستان مظلوم داغی به روی قلب خوزستان مظلوم جان هنر ، جان ِ جهان ، نصف جهان سوخت در بین آتش کوچه های اصفهان سوخت دشمن گرفته در میان مُشت ، خنجر مثل همیشه می زند از پُشت ، خنجر ما پیروان راه سرخ انقلابیم سایه نشیین ساحَت سبز حجابیم در انتظار یالثارات قیامیم شمشیر صبریم و به فکر انتقامیم وقتش رسیده تا دگر ، دور از مُماشات پایان بگیرد فصل سرد اغتشاشات آزادی ما در مسیر عزّت ماست زهرای مرضیه پناه نهضت ماست این خانه اصلاً خانه ی طفلان زهراست جمهوری اسلامی ایران زهراست بمب رسانه علت این ناخوشی ها سودی نخواهد داشت این کودک کشی ها ما هم به برخی از مسائل نقد داریم ما هم به مسئولان کاهل نقد داریم ما عُقده ای نه ، بلکه اهل گفتگوییم امروز ما با داعشی ها روبروییم این هرج و مرج جامعه کار یهود است پشت تمام فتنه ها آل سُعود است این فتنه اوّل در میان کوچه ها بود زخم طنابی روی دست مرتضی بود فتنه گذر کرد از میان کوچه ها رفت خنحر شد و تا قتلگاه کربلا رفت وقتی امام جامعه بی همصدا شد خنجر به روی حنجر آمد ، سر جُدا شد هیهات اگر کرببلا تکرار گردد هیهات اگر این خیمه بی سردار گردد دنیای ما بعد از ظهور شخص قائم(عج) پُر می شود با لشکری از حاج قاسم وقتش رسیده ذکر یا حیدر بگیریم تا انتقام سیلی مادر بگیریم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بسم الله الرحمن الرحیم امام زمان(عج) به دنبالت به صحرا بی قرارم مطاعی بهر دیدارت ندارم اگر دروازه دل را گشایم تو را در قلب خود پیدا نمایم دل من ، در پی دلدار بوده به سوی یار زیبا پر گشوده بیا ای آشنای هر شب ما که ذکر تو بود بر این لب ما بیابان را ز اشکم پاک کردم گریبان را ز هجرت چاک کردم به سوی آسمان دست نیاز است دل من در پی ماه حجاز است بیا بر سائل خود کن نظاره ز هجر تو گریبان کرده پاره الهی من غلام رو سیاهم به درگاه تو من غرق گناهم به سوی آسمان باشد نگاهم بود خاک مدینه قبله گاهم بیا ای یوسف زهرای اطهر که زهرا بین در گردیده پر پر به مجنون روی زیبایت نشان ده نشانی از وجود آسمان ده این دل سودا زده غوغا کند در میان میکده آوا کند در دو عالم مستی من روی تو گشته(مجنون)سائل آن کوی تو @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
و شیطان چه دارد؟ هیاهو هیاهو هجوم صداها، از این سو از آن سو به نعره، به نفرت، به طعنه، به تهمت صداها سه‌شعبه، صداها دو پهلو دمیده به گوسالۀ سامری باز به آواز فتنه، به آوای جادو نه جای تأمل نه تاب تحمل هیاهو هیاهو، هیاهو هیاهو به بانگ مناره قسم هیچ و پوچ است الم‌شنگۀ این همه برج و بارو بگوشی؟ صدای شهیدان می‌آید که روشن شود جبهه‌های فرارو سراپا خروشم، برادر بگوشم بخوان از حسین و رجزنامۀ او بخوان از «مِنَ المؤمنينَ رِجالٌ» بخوان‌ «رَبُّنَا الله ثُّمَ اسْتَقامُوا» صدا شو، رسا شو، از آن خدا شو در این های‌وهوها، هُوَ الحق هُوَ الهُو @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دستِ ما گير كه در ورطه یِ غم می‌اُفتيم يادِ ما باش كه ما يادِ تو كم می‌اُفتيم بايد اينجا بنشينيم كه ما را بخرند گريه كن گريه وگرنه زِ قلم می‌اُفتيم لطفِ چشمانِ تَرِ مادرمان بود اگر كه درِ خانه‌یِ اربابِ كَرَم می‌اُفتيم ريشه‌یِ ما همه در خاكِ حسينيه‌یِ  توست دستِ ما نيست اگر پایِ علم می‌اُفتيم می‌زنيم آنقدر از عشق بر اين سينه كه باز مثل گيسویِ تو بر شانه‌یِ هم می‌اُفتيم   تا نفس هست حسين است حسين است حسين حق بده پيشِ تو هر نيم قدم می‌اُفتيم   مادر اُفتاد زمين تا كه نيافتيم از پا تا بگوييم فقط بينِ حرم می‌اُفتيم   تا شنيديم كه بر رویِ كمر دست گذاشت در ورودیِ حرم با قدِ خَم می‌اُفتيم   ما كه يك عمر در اين داغ كبودت شده‌ايم عاقبت در قدمت مطمئنم می‌اُفتيم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بسم الله الرحمن الرحیم   دگر میخانه جای هر کسی نیست   که این مستی، از آن مستانگی نیست  می من ،  از  شراب عشق  باشد    الهی   این گلاب   عشق   باشد  به  عشق  یار خود ، سر می گذارم  می مستانگی  در دست  دارم   دل من ،  بهر تو ،  گردیده شیدا   شدم آواره   اندر کوه صحرا   به سوی قبله ام ره می سپارم  که  آید   از ره  آن  زیبا  نگارم  الا  ای چرخ هستی ، محورتو  جمال   عرشیان  در باور   تو   دلم  خواهد  که  شیدائی  نماید   علی(ع) در را  به روی من گشاید   میان   میکده   دل  پر گرفته   سراغ  از ،   ساقی  کوثر گرفته  گل   زنبق   بُود   وصف  کمالت  گل   لاله   بُوَد   شرح  جمالت   دلم  مشتاق   روی   یار  باشد   فلک  زائر   به   کوی   یار باشد ز عشقت سینه هامان ، چاک گردد غروب   غم  ،  ز دلها  پاک گردد  دل آواره ام  ،  اَندر   جنون است   به یاد روی تو ،  در موج خون است   الا  ای  حضرت عشقم  نظر کن  شبی  سوی  دل زارم  سفر کن  شود  مجنون  به دیدار  تو خندان  گُل عشق و صفایی ، ای علی (ع) جان @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
یاعلی نقش جمال تو کشیدن چه خوش است مددی، هو، ز لب عرش، شنیدن چه خوش است کفتره گوشه نشین لب بام نجفم یاعلی درحرمت شوق پریدن چه خوش است آمده حضرت جبریل و حرم می خواهد بوسه اش بر کف ایوان تو دیدن چه خوش است زبیابان نجف سمت حرم خواهم رفت همهٔ راه جنون وار دویدن چه خوش است سنگ درّ نجفش شوروشعف دادمرا نقش یا فاطمه گر داشت، خریدن چه خوش است چو سرشتند ملائک گل آدم گفتند حیدرا،از دَم تو روح دمیدن چه خوش است جای جای حرمت جای قدوم زهراست دم در تا به ضریح، حال خزیدن چه خوش است دست برسینه کناره حرمت حضرت خضر هر کجا حبّ علی بود، رمیدن چه خوش است یاعلی،کاش که (مجنون) به طوافت برسد زائری گفت نجف ،به که شدیداً چه خوش است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اولین نقش دو عالم یا علیست اهل عالم اسم اعظم یا علیست بر لب حور و ملک نام خداست بعد حق نام علی مرتضی است بر تر از ادراک هایی یاعلی پاک تر از پاک های یا علی بر تر از اوهام ها نامت علی می کنم مستی من از جامت علی آیت عظمای حق باشد علی جلوه ی سیمای حق باشد علی یا علی شمشیر فتح خیبری تو امیر المو منینی حیدری مدح تو از درک ما با لا تر است وسف تو از هرچه گویم برتر است عشق رب العالمین باشد علی پیشوای مسلمین باشد علی دلبر مایی دلم مدیون توست این دل دریاییم جیهون توست شد خدا مفتون رویت یا علی عالمین مجنون کویت یا علی کل عالم در یدفرمان توست رزق میکاییل در دستان توست بر درت دل خاکساری می کند تا قیامت بی قراری میکند عرشیان مشتاق آن بویت علی آسمان وابسته بر مویت علی کیست آن که جلوه ی نور جلیست ساقی بزو الست مولا علیست تو نخستین نقش دنیای علی بر همه دنیا تو مولای علی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
زهـــرا کــه عـنایتش به دنیا برسد بــاشد که به فــریاد دل ما برسد یا رب سببی ساز که در روز جزا پرونده ما بــه دست زهرا برسد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعله ور شد! آتشی افتاد بر بنیانِ ما بشکند دستی که توهین کرد بر قرانِ ما سخت بیزارم از آنکه در نقاب و با نفاق میفروشد دوست را بر دشمنِ ارزانِ ما همنوا شد با شیاطین بر علیه هموطن خواست تا آتش بگیرد ذره ذره جانِ ما حتم دارم دشمنِ بی ریشه! این هرزه علف هست در جریانِ خشم و هیبتِ طوفانِ ما کور خوانده! ضربه را هر قدر مهلک تر کُند- -میشود از قبل بهتر وحدت و ایمانِ ما کوریِ چشم تمام فتنه و تحریم ها لحظه ای آجر نخواهد شد به قرآن نانِ ما میرسد در چشم هامان اشکِ حیران؛ سرزده میشود هر لحظه داغِ تازه ای مهمانِ ما ‌می نشیند در عزا نصفِ جهان در اصفهان سوگواری ميکند در ایذه خوزستانِ ما خنجر از جنس ِ ترور در دستِ نحس شمرهاست کلُ أرضٍ کربلا يعنی همین ایرانِ ما ثبت شد آغازمان با «أشهدُ أنّ علی(ع)»... با شهادت بسته پیمان لحظهٔ پایانِ ما! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا دیده در ماه رخت چشم علی روی خدا چشمِ چشمِ حقـی و بـازوی بازوی خدا منطقت وحی و زبان تو سخن‌گوی خدا سینـه‌ات مخـزن اسـرارِ هـوالهوی خدا خـلقتت آینـۀ خُلـق خــدا، خوی خدا سوَرِ، کوثـر و یاسین محمّد، رویت لیلۀ القدر خدا، سایه‌ای از گیسویت مصطفـی شیفتـۀ وجهۀ ربانی تو نورهـا هاله‌ای از طلعت نورانی تو ملک و جن و بشـر گرم ثناخوانی تو آسمان گوشه‌ای از سفرۀ مهمانی تو روح جبریـل امین مرغ گلستانی تو وحی پرواز کنـد وقت سخن‌رانی تو نگـه نافـذ چشم تو مسیحای علی است راز هر موی تو یک لیلۀ احیای علی است خالـق عزّوجـلّ مــدح تــو را می‌گوید پــدر از بـاغ جنـان عطر تو را می‌بوید کوثر از اشک سحرگاه تـو رخ می‌شوید عصمت از چار طرف راه تـو را می‌پوید خلد، خـاک در سلمـان تـو را می‌بوید از قدم‌‌هــای کنیـز تــو ملک می‌روید بـال جبریـل امیـن فرش ره زائر توست دو جهان گمشده در تربت بی‌حائر توست دفتـر مـدح تـو قـرآن رسول الله است مهـر تــو پایـۀ ایمـان رسول الله است دامنت بـاغ دو ریحـان رسول الله است سینۀ پـاک تـو رضوان رسول الله است صـورتت سـورۀ فرقـان رسول الله است جان تو جان علی، جان رسول الله است برتـر از دانـش و ادارک و ثنـای همه‌ای تو همان فاطمه‌ای فاطمه‌ای فاطمه‌ای" طایـر قلـۀ عـرشی و زمیــن منزل توست عقـل کـل زائر کاشانۀ خشت و گل توست ناقه‌ات رفـرف و آغـوش خدا محمل توست وسعت باغ جنان گوشه‌ای از محفل توست تو در آغوش خدایـی و خدا در دل توست تـا ابـد ذریّـۀ ختـم رسـل، حاصل توست کوثـر رحمتـی و ساقی تو دست علی است بودِ تو، بود علی، هستیِ تو هست علی است پدرانـم همــه خــاک قــدم دو پسرت پسرانـم همــه تـا روزِ جـزا خاک درت پدرت گفت: به قربان تو دختـر، پدرت! مـادرت عصمـتِ ذاتِ احــدِ دادگـرت دخترت زینب کبراست- حسینِ دگرت تو: صدف، نسلِ علی تا صف محشر: گهرت نور و فرقانی و طاهایی و یاسین علی مهر تو دین علی، مشی تو آئین علی جز تو یا فاطمه بر ختم رسل کوثر کیست؟ بضعــه و مـام دو ریحـانۀ پیغمبر کیست؟ دختـری را که پدر گفته به او مادر، کیست؟ با علی همدم و هم پایه و هم سنگر کیست؟ حامـی دست خـدا، دخت پدرپرور کیست؟ بین دشمن تک و تنها سپر حیدر، کیست؟ تو سراپا علی استی و علی زهرایی است نـه علی، بلکه خدای ازلی زهرایی است نوح تـوحیـد در امـواج خطر کیست؟- تویی روح مابیــن دو پهلوی پــدر کیست؟- تویی اُمِّ دیــن، اُمِّ کتـاب، اُمِّ بشــر کیست؟- تویی مطلع‌الفجرِ دو شمس و دو قمر کیست؟- تویی بهتریـن یـار علـی در پس در، کیست؟- تویی به علـی بازو و شمشیـر و سپر کیست؟- تویی بهتـرین یـار علـی یار علی یار علی! تا صف حشر به هر عصر، طرفدار علی! هـر کــه از قبـر نهـان تـو نشانی می‌خواست گفتمش در دل تو، در دل من، در دل ماست بس کـه پیداست، به چشم دگران ناپیداست نه مدینــه، همـه‌جا تربــتِ پــاکِ زهراست فاش گویم: حـرمِ فاطمـه، آغــوش خداست حال می‌پرسم: آنجا که خدا نیست، کجاست؟ چــارْ دیوارِ بهشت دل ما حائر توست تو همان وجه خدایی و خدا زائر توست تو کجا؟ این همه رنج و غم و آزار کجا؟ تـو کجـا؟ نالـه بین در و دیوار کجا؟ بضعـۀ احمد و دود و شــرر نار کجا؟ روی حـور و ستمِ دیـوِ ستمکار کجا؟ مخزن سرِّ حق و صدْمۀ مسمار کجا؟ گل بی‌خار؟ کجا نیشِ سرِ خار کجا؟ از در سوختــۀ خانه تو معلوم است به خدایی خداوند، علی مظلوم است شـده نزدیـک بـه آتش بکشـم دنیا را گوییــا می‌نگـرم ایــن ستـمِ عظما را کـه فلانی بـه فلان گفـت: بزَن زهرا را آن که سوزانـد بـه آتش، حرمِ طاها را کشت بـا کشتـن نامـوس خدا، مولا را زد چو بر باب ولایت به جسارت، پا را لگدی زد به در و سوخت روان همه را کشت یـک سوم سادات بنی فاطمه را نـه فقـط دسـت عـدو بیت تـو را آتش زد دست شیطان به همه هست خدا آتش زد بــه دل سوختـه اهـل ولا آتش زد به خدا بر حرمِ کـرب و بلا آتش زد تا صفِ حشر به قلب شهدا آتش زد بال جبریل امین را ز جفـا آتش زد زین شرر تا صف محشر دل عالم سوزد پای این آتش دل، سینۀ «میثم» سوزد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته هاجر و آسیه و حوا و مریم ساخته از ازل بیت الاحرام کعبه ، بیت الفاطمه است کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته آخر پیغمبری بابای زهرا بودن است نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته فاطمه حق و مع الحقش علی مرتضی ست حق ولایت را میان این دو توأم ساخته پیش زهرا ذوالفقارش سر فرود آورده است علتش این بوده که شمشیر را خم ساخته فاطمه وقتی که پای شوهرش آمد وسط لشگری را با جلال خویش در هم ساخته دم نمی آرد؛ مبادا همسرش غمگین شود فاطمه در شعله ها هم سوخته، هم ساخته گرچه او مقداد و عمار و ابوذر داشت؛ نه آخرش از یک عجم سلمانِ محرم ساخته نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته نیم دیگر را خود زهرا محرم ساخته فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته وصله های چادرش دیروز زحمت داشته تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته روز محشر ریشه های چادری که سوخته مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته هر زمان در روضه مادر صدایش می کنی کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته @Shoaraye_aeinimadhankermanshah