eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
205 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیبی و تو شفایی دو چشم گریان را نگاه کن به من و بیمه کن دل و جان را تلاش میکنم از تو دمی جدا نشوم وَگرنَه دور بمانم مسیرِ جانان را چراغِ نوکری اَم تا ابد خموش مباد تو نورِ معرفتی کلبه ی چراغان را "نفَس بده که برایت نفَس نفَس بزنم" هَماره غرقِ نیازیم، آهِ سوزان را به اشکِ نیمه شبی دلخوشیم، کز غمِ تو امید میرسد آخر، دلِ هراسان را بخاطر من و ما نه، بخاطر خوبان ببخش کوهِ گنه را، ببار باران را به هر که چهره نشان داده ای فدایت شد طواف میطلبد قبله گاهِ یاران را بیا به ماهِ کرامت، بحق شاهِ رئوف قبول کن به حریمِ وصال مهمان را دلم برای امامِ غریب، تنگ شده ولی ز شرمِ رخَش، سر نَهَم گریبان را سکوت، وقتِ اهانت به نور جایز نیست روا مباد مماشات، اهل ایمان را دوباره کینه ی مامونِ پَست، گُل کرده دوباره زهر چشانده طبیبِ دوران را ز دشمنِ رضوی، ناسزا بعید نبود چه زشت کرده اهانت شهِ خراسان را حرام زاده ندارد ارادتی به امام حیا و شرم نکردند حیِ سبحان را تمامِ کشورِ ما، مُلکِ ری برای شماست هنوز گندمِ ری، کرده مست عدوان را چه پربهاست ریاست که اِبنِ سعدِ لعین به نیزه برد سرِ سید شهیدان را هنوز جان به تنش بود در تهِ گودال که قصدِ حمله نمودند، جمعِ نسوان را هنوز مانده به جا انتقامِ آن معجر که وحشیانه ربودند از سر دختر
طبیبی و تو شفایی دو چشم گریان را نگاه کن به من و بیمه کن دل و جان را تلاش میکنم از تو دمی جدا نشوم وَگرنَه دور بمانم مسیرِ جانان را چراغِ نوکری اَم تا ابد خموش مباد تو نورِ معرفتی کلبه ی چراغان را "نفَس بده که برایت نفَس نفَس بزنم" هَماره غرقِ نیازیم، آهِ سوزان را به اشکِ نیمه شبی دلخوشیم، کز غمِ تو امید میرسد آخر، دلِ هراسان را بخاطر من و ما نه، بخاطر خوبان ببخش کوهِ گنه را، ببار باران را به هر که چهره نشان داده ای فدایت شد طواف میطلبد قبله گاهِ یاران را بیا به ماهِ کرامت، بحق شاهِ رئوف قبول کن به حریمِ وصال مهمان را دلم برای امامِ غریب، تنگ شده ولی ز شرمِ رخَش، سر نَهَم گریبان را سکوت، وقتِ اهانت به نور جایز نیست روا مباد مماشات، اهل ایمان را دوباره کینه ی مامونِ پَست، گُل کرده دوباره زهر چشانده طبیبِ دوران را ز دشمنِ رضوی، ناسزا بعید نبود چه زشت کرده اهانت شهِ خراسان را حرام زاده ندارد ارادتی به امام حیا و شرم نکردند حیِ سبحان را تمامِ کشورِ ما، مُلکِ ری برای شماست هنوز گندمِ ری، کرده مست عدوان را چه پربهاست ریاست که اِبنِ سعدِ لعین به نیزه برد سرِ سید شهیدان را هنوز جان به تنش بود در تهِ گودال که قصدِ حمله نمودند، جمعِ نسوان را هنوز مانده به جا انتقامِ آن معجر که وحشیانه ربودند از سر دختر
به دلهای غمین صوتی حزین است زبان حالِ زهرا اینچنین است حسینم در مسیر کربلا بود میان راه طوفانی بپا بود بسویش قاصدی آمد شتابان به آهِ دل صدا میزد: حسین جان چو طوفان از دل صحرا گذر کرد صدای ناله ای جلبِ نظر کرد نوای خواهرت از محمل او شنیده میشد از سوز دل او دمادم با نوای نینوایی صدا میزد برادر جان کجایی چرا دیگر نمیبینم جمالت چرا محرومم اینک از وصالت عجیب از این خبر دلها بهم ریخت دلِ دلداه ی زهرا بهم ریخت شتابان در کنار محمل آمد فرود از اسب، در آن منزل آمد به امر حضرتش، طوفان شد آرام به بانو گفت با تکریم و ا‌ِکرام چه شد خواهر که اینسان بیقراری؟ چرا اشکِ تو شد اینگونه جاری در آغوش‌ِ برادر جا گرفت و... زبانِ شِکوه اَش، بالا گرفت و... صدا زد: یاحسین ای نور دیده فقط خواهر دمی رویت ندیده از این طوفان دلم در تاب و تب شد همه عالم به پیشِ دیده شب شد ندیدم ساعتی ماهِ تمامم بخود گفتم که شد کشته امامم خدا را شکر در این دشت و صحرا ترا دیدم دوباره، ماهِ زهرا مشو دور از حرم، ای سرورِ من نگردد سایه اَت کم، از سرِ من □ □ □ ولی دست قضا، غم را رقم زد گلِ زهرا به یک صحرا علَم زد غبارِ غم به صحرا در گرفت و... عدو از ماهِ زهرا، سر گرفت و... زمین گلگون شد از خونِ خدایی غبارِ غم شد و روزِ جدایی زمین و آسمان یکجا بهم ریخت دوباره زینب کبرا بهم ریخت دگر خواهر، برادر را نمیدید عزیزِ جانِ مادر را نمیدید سپاهی بِینشان حائل شد ای وای که روی سینه اَش، قاتل شد ای وای به صدرِ او رسیده پای چکمه نباشد سینه ی او جای چکمه ز خیمه دختِ زهرا میدوید و... به مقتل، خصم خنجر میکشید و... محاسن بود در دستِ حرامی جدا شد از قفا، رَاسِ امامی صدای مادرش پیچید هر سو حسینِ من سرت کو، پیکرت کو "اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرّ نایابت ندادند" "اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسمِ صد چاکت نکردند" @Shoaraye_aeinikermanshah
بوی حزن و غصه و اَندوه و آه میرسد از کاروانی ،بین راه میدهد پیغام ،هر زنگِ جَرَس میشود این قافله ،بی یار و کس پُر شده این همهمه در عالمین میرود تا قتلگاهِ خود، حسین لشگرِ خون خدا در راه بود عالَمی مبهوتِ ثارُالله بود ای فدای غربتِ این کاروان همرهِ او کودک و پیر و جوان خواهری با عزت و با احترام در اَمان از اهل کوفه ، اهل شام شیر مردانِ جوان، با اقتدار گِردِ بانوی حرم پروانه وار نازدانه دختری، بس خنده رو گاه در آغوش بابا ، گه عمو بانویی پیوسته در راز و نیاز در بغل شش ماهه اَش در خوابِ ناز میرود منزل به منزل قافله با صَلابت ،با صفا ، با حوصله هست پیشاپیشِ این صید و کمند پرچمِ ماه بنی هاشم بلند آه از آن روزی که پرچم را زدند مَشک و دست و چشمِ عالم را زدند آه از آن روزی که گُرزِ آهنین کرد ماهِ خیمه را نقش زمین بعد از این آقا،در آن صحرای غم خودبخود پاشید این لشگر ز هم چونکه شد کارِ علمدارش تمام تا کمر خم شد قدِ سَروِ امام ساعتی نگذشت،ناگه یک سپاه ریختند از هر طرف در قتلگاه شاهِ دین افتاد زیر دست و پا ناطق قرآن ،شکارِ اَشقیا «شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود» ماند،ماهِ فاطمه ،در آن غبار زیرِ سُمِ اسبهای بی شمار راهِ مقتل شد بپای نیزه طیِ شد سرِ سالارِ زینب روی نیِ وای ، غارت شد ز تن، پیراهنش خواهرش، رَختِ اسیری بر تنش @Shoaraye_aeinikermanshah
نقش جلیله دخترِ ارباب سر جدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابده اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهله لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زن های با حیا دست خودم نبود که فریاد می زدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته، سوی کجا؟ می گفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
صادق بگو کیست محمد هوالاحمد و محمود هوالعبد هوالحمد هوالشاهد و مشهود هوالنور هوالطور هوالصادر و مصدور هوالحقّ هوالحیّ هوالشاکر و مشکور هوالخَلق هوالخُلق هوالرازق و مرزوق هوالحِلم هوالعِلم هوالخالق و مخلوق هوالکَهف هوالحِصن هوالظاهر و باطن هوالعَدل هوالقِسط هوالآمِن و مؤمن هوالفضل هوالبَذل هوالعالِم و حاکم هوالعهد هوالشهد هوالقائم و دائم به اخلاق رحیم است علیم است و حکیم است به رفتار کریم است عظیم است و قدیم است خدا راست مباهات بر آن خُلقِ عظیمش گواراست به آیات ز کِردارِ کریمش ستوده ست صفاتش به اوصافِ الهی خدا گونۀ ذاتش همه لایتناهی سترگ است مقامش که او بابِ نجات است سرودیست بنامش سلام و صلوات است مَجلّیست به قرآن مُهَیمِن به رسولان مجلّاست به سبحان مبَیِّن به امامان به موساست مؤیِد به عیساست معرِّف به تورات مقیَد به انجیل معارِف توَلّاست تبَراست همه دینِ مبینش چه زیباست که هر جاست علی نقشِ نگينش نبی اوست علی اوست شفیعِ دو سرا اوست جلی اوست ولی اوست اَنیسُ الفقرا اوست نذیر است بشیر است به عالَم همه میر است مجیر است منیر است علمدارِ غدیر است رسولیست معظَّم قرارِ همه عالَم به مولاست معلِم به یکتاست معلَم به اوصاف مبارک وجودش متبرک به الطاف تبارک سجودش متبرک مصلّاش به کعبه به زایشگهِ حیدر تماشاش به قبله به زهرائیِ کوثر حسین است چو جانش حسن جانِ جهانش و زهراست جنانش علی شاهِ شَهانش حیات است ممات است غمش فُلکِ نجات است صراط است نشاط است لبش حَبِّ نبات است مگر مدح توان گفت از آن لعلِ گهربار مگر شرح توان کرد از آن چشمۀ سرشار چه خوب است شود یاد از این پرتوِ میلاد که صد سال پس از اوست از او میکده آباد دوتا نور دمیدَست در این ماهِ پر از شور دوتا ماه دوتا مهر دوتا نورٌ علی نور دوتا شوق دوتا عشق دوتا رهبرِ عاشق یکی نام محمد یکی جعفرِ صادق از او حلم از این علم به عالَم شده معلوم از او اصل از این فرع بنازم به دو معصوم چه بسیار که دیدند در این عرصه بلایا چه بسیار نمودند تحمل به رزایا رساندند علَم را اگر دستِ علمدار بیا قدر بدانیم به رفتار و به گفتار به هر قوم به هر رنگ همه گِردِ ولایت بگیریم ز هر کوی همه راهِ هدایت بمانیم در این راه چنان حجِّ تمتُّع بسازیم به وحدت تسنُّن و تشیُّع بپرهیز از آن روز که قومی متملِّق ز رَهدار نمایند شما را متفرق چو آنروز که آتش به یک خانه کشیدند چهل مَرد به یک مَرد غریبانه کشیدند بترسیم از آنروز که باز از دلِ فتنه به مظلوم بر آرَند همه خنجر و دِشنه و هیهات که ایام به دنیا کند اقبال و هیهات که آیند اَراذل سوی گودال بمیریم نبینیم که در اوجِ حقارت بیارند به بازار زنان را به اسارت به بازار کشاندند چو ناموسِ خدا را لگد مال نمودند رؤسِ شهدا را بگِرییم بگوییم امان از دل زینب بسوزیم بنالیم که خون شد دل زینب @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اي نور چشمان ترِ موسي بن جعفر هرگز نديدي غارت خلخال و معجر تو خواهر سلطاني و بس با كرامت هرجا گذر كردي ادا شد احترامت زينب مگر كه خواهر سلطان نبوده پس از چه رو حقش ادا اينسان نبوده اينجا كه مثل كوفه و شام بلا نيست در شهر قم ويرانه و طشت طلا نيست اينجا كسي بحث كنيزي را ندارد اينجا نگاهي قصد هيزي را ندارد اينجا شما را عالمانش هم غلامند از هر طرف بر تو درود و هم سلامند اينجا كسي دستش ندارد تازيانه غارت نگردد زيور آلات زنانه اينجا نداي غيرت ديني بلند است كِي پاسخِ ريش خضابي، ريش خند است تو نهرِ حلق و ذبحِ حنجر را نديدي دستِ عدو ، موي برادر را نديدي تو پيكر با خاك يكسان ديدي آيا؟ جاي سُم مركب فراوان ديدي آيا؟ آيا دهاني پر سنان و تير ديدي يا كه امامي در غل و زنجير ديدي آري نديدي هر دم از بالاي محمل هجده سرِ بر نيزه را منزل به منزل تنها نصيب عمه شد درد اسيري اما پيامي داد با صبر و دليري تا پاي جان بايد ولايت را صَلا داد در هر زمان بايد نداي كربلا داد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
باز از سوی ابلیس، رهِ کینه علَم شد غمبارترین حادثه با تیرِ ستم شد رگبارِ مسلسل سوی زُوّارِ حرم شد چون شاهچراغ اُمتِ اسلام به غم شد از اشکِ حرم، دشمنِ دین در خطر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ای دشمن مغضوب، وطن جان و تنِ ماست پیراهنِ خونینِ زیارت، کفنِ ماست ایران، حرمِ آل حسین و حسنِ ماست هر گوشه قدمگاهِ شهِ بی کفنِ ماست این شورِ حسینی است، که اینجا به سر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد تا یاورِ ما لایتناهیست بدانید ایران حرمِ امنِ الهیست بدانید این مملکتِ شیعه گواهیست بدانید مملو ز بسیجی و سپاهیست بدانید این خاک مپندار، که در دامِ شر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد اینجا همه نسلِ پسرِ فاطمه هستند این نسل، سپاهِ قدَرِ فاطمه هستند واللهِ جوانان، سپرِ فاطمه هستند خوبان و شهیدان، ثمرِ فاطمه هستند خصمِ علی و فاطمه در درد سر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ما سینه زنانِ حرمِ خونِ خدائیم دلسوخته ی تشنه لبِ کرب و بلائیم جان بر کفِ آن بی کفنِ راس جدائیم همناله ی زهرا و علی، چون شهدائیم آهِ دلِ زهرا، به گلوی سحر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ور افتاد عالم ز نوای سحرِ فاطمه گِریید هر کشته ز داغ پسرِ فاطمه گِریید هر دیده ز سوزِ جگرِ فاطمه گِریید مهدی شبِ جمعه به برِ فاطمه گِریید هنگامه ی تعجیلِ فرج زودتر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اگر چشمِ فتنه، درآوردَنی است... چرا نزد برخی، رها کردنی است؟ در آنجا که فتنه، شرر می‌زند سکوتِ زبان‌ها، ضرر می‌زند چگونه ست، در اوجِ گرد و غبار... نمودند خوبان، سکوت اختیار؟ کجا رفت، فریادِ عمارها؟ زبانِ چو شمشیرِ تمارها؟ چه شد، عهد و میثاقِ رزمندگان؟ مبادا بمانند، شرمندگان! خواص از چه شد دور، از بندگی؟ پیِ چرب و شیرینِ این زندگی! عوام از خواصند، فهمیده‌تر قدم می‌گذارند، سنجیده‌تر اَلا‌ای خواصِ زمانه، بگوش! بزرگان، جوانان، دلیران، بهوش! ندیدید! آتش به قرآن زدند؟ لگد بر زنانِ مسلمان زدند؟ ندیدید! کشتند بس بی‌گناه؟ جوانانِمان را، به هر قتلگاه؟ ندیدید! با چند قبضه سِلاح؟ نمودند، هتکِ حرم را مباح؟ ندیدید! بی‌غیرتی سر گرفت؟ به یک نقشه، بی‌عفتی سر گرفت؟ ندیدید! با لطفِ پروردگار؟ که شد چهره‌های نفاق آشکار؟ چه تکرارِ تاریخ، دیدیم باز! که سَبّ علی را، شنیدیم باز! بجای علی، با معاویه‌ها نشستند و گفتند از او چه‌ها دروغِ معاویه، تکرار شد اَراجیفِ شان، پُر خریدار شد ز تهدید و تطمیع و تحریم‌ها به کفار، کردند تکریم‌ها در آنجا که غم، تا نهایت رسید اِهانت، جسارت، به غایت، رسید در آن روزها، خانه آتش زدند در این روزها، خصمِ مسجد شدند پس از ناسزا‌ها و اقدام‌ها... چه شد رفت شیطان، سرِ بام‌ها؟! علی، باز اگر دست بسته شود... خواص از چه در کار، خسته شود؟! در آنجا که زهرا، چهل نیمه شب به یاریِ مولا، شود در تَعَب چگونه به تنهایی‌اَش، تن دهیم به رسوائیِ خویشتن، سر نَهیم علی دوستان، حامیِ حیدرند همه جان به کف، رَهروِ کوثرند اگرچه عدوی علی، یاغی است دفاع از علی، تا ابد باقی است وفاداریِ خود، نشان می‌دهیم به فرمانِ زهراست، جان می‌دهیم هنوز از جفا، فاطمه شاکی است هنوز اشک، بر چادرِ خاکی است هنوز آهِ زهرا، به مسمار هست هنوز اشکِ مولا، به دیوار هست هنوز اَبروی مرتضا اَخمی است! چرا گونه فاطمه زخمی است؟ چه شد، ضربه‌ای بر گُلِ یاس خورد؟ چه شد، بر رُخَش دستِ خناس خورد؟ خدایا! قسم بر ولای، ولی ز دشمن بگیر انتقامِ علی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ت_و_فرمانده_ی_فاتح_مدافعان_حرم_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهیدابومهدی و یاوران شهیدشان ای پسندیده ی خدا، سردار مالک اشتر ولا ، سردار جز شهادت نبود لایق تو ای براه ولی فدا، سردار داغ تو خونجگر کند ما را خون تو زنده تر کند ما را تازه بیدار تر شدیم، آری خون مظلوم اثر کند ما را گر چه این قلب رهبرم خون شد همت انتقام افزون شد بلکه با خون حاج قاسم ها فتنه های دگر دگرگون شد ای بنازم به استقامتشان میدمد لاله ها ز قامتشان بخدا بر مشام جان آید عطر پیروزی از قيامتشان رهبر و مقتدایمان فرمود نبرد خصم زین جنایت سود عزمها را کنید اينك جزم که زمان فرج بیاید زود رفت با خون مالک اشتر اقتدار نظام، بالاتر به ولایت قسم، ألا قاسم بی تو تنها نماند این رهبر يارِ سردار کو به کو مهدی کیست "من ينتظر " ابو مهدی به يقين لحظه ی شهادتشان با تو گشتند روبرو مهدی حاج قاسم که کربلایی شد آسمان نیز نینوایی شد شهدا را گرفت در آغوش که بسر دوره ی جدایی شد ای علمدار جبهه ی اسلام ای به وقت نیازها، اقدام نزد زهرا به فاطمیه شدی با علمدار کربلا اکرام آنکه فرمان شام هجرت داد نیمه ی شب، طلوع فجرت داد ای امیر مدافعان حرم موسم زینبيه أجرت داد ایکه معشوق، هم کلامت باد جان ما نذر انتقامت باد سر سردار و زانوی ارباب سرِ آقایمان سلامت باد ای دلت غرق حضرت معبود عهد ما انتقام سیلی بود رفتی اما به رجعتت بر گرد باز همراه مهدی موعود @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ای قلمِ راز، بِربِ الحسن نامه کن آغاز، بِربِ الحسن قلقله انداز، بِربِ الحسن ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن از یمِ طاها بنویس ای قلم از دُرِ زهرا بنویس ای قلم فاش کن ای‌دل که قیامت رسید صاحب دریای کرامت رسید حجتِ حق، نورِ زعامت رسید کوثرِ زهرای امامت رسید سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن آینه‌ی جان علی مجتبی ماه درخشان علی مجتبی زینت دامان علی مجتبی عشق محبان علی مجتبی سِرّ خدا، سَرور ما آمده شکر، که تاج سر ما آمده فطرت ما با نفَسَش آشناست طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست تا که حسن بر همه فرمانرواست راه نجات بشر از مجتباست حب حسن تا به ابد دین ما پیروی از او رهِ آئین ما حای حسن، حافظ دین خدا سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا نون حسن، نور همه اولیا حُسن حسن، برتری از انبیا یوسف زهراست حسن جان ما شافع فرداست حسن جان ما ای همه‌ی علتِ مِنّا شدن حاکمِ من، سَرور و سلطان‌ من عبد خدا، اُسوه‌ی هر مرد و زن ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن هر که شود مستِ خدا، مستِ توست دست کریمانه‌ی حق، دست توست صاحب آفاق تویی یاحسن باعث اِنفاق تویی یاحسن رازقِ اَرزاق تویی یاحسن آخرِ اخلاق تویی یاحسن کیست فرآورده‌ی خُلقِ عظیم غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم ای همه‌ی علتِ دین داشتن با تو به توحید یقین داشتن بی تو کجا دینِ مبین داشتن بلکه شیاطین به کمین داشتن ای به همه خَلق ولی، الدخیل سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان وحیِ خدا را به یقین ترجمان زانکه تَوَلّای تو از داور است طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است پیروی‌اَت، پیروی از حیدر است مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است ما که دَم از یاریِ تو می‌زنیم باده‌ی غمخواریِ تو می‌زنیم سیره‌ی تو اُسوه و الگوی ماست یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست هر که در این قافله رهپوی ماست از قِبَلِ توست ثناگوی ماست تا که تویی سید و مولا حسن پرچم یارانِ تو بالا حسن صلحِ تو پیوسته فراروی ما جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما حمله‌ی صِفّینِ تو الگوی ما گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما ما حسنی‌ها و رگ و جانِ ما نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم جنگ شود، صلح شود، با توئیم رهبر ما، یارِ خراسانی است کشور ما روضه‌ی رضوانی است خِطّه ی سلمان و سلیمانی است حیدری و همت و مَهقانی است کشته‌ی میلادِ تو میلادها پیرورِ مقدادِ تو مقدادها تا که به فرمانِ شما می‌رویم راهِ امام و شهدا می‌رویم گر ز بقیع کرب و بلا می‌رویم از حرمِ پاکِ رضا می‌رویم مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس راهِ یمن، سوی قطیف است و بس راه تو امروز، به دین نصرت است نصرتِ دین، در گِروِ عزت است عزتِ ما در گِروِ غیرت است غیرتِ ما در گِروِ عفت است هست پیامِ علیِ انقلاب راه امام است ز حفظ حجاب عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah