#روضه_حضرت_موسی_بن_جعفر_گریز_به_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مثل علی عروج نمازش امان نداد
فکری برای فاصله ی ساق پا کند
همه استخونها شکسته،خُرد شده،معروفه،کسی رو می خوان نره بیرون از خونه،گاهی مادرا نفرین می کنن،کار بدیه با تهدید،می گه قلم پاتو خرد می کنم پاتو ازخونه بیرون بذاری،یعنی می شکنم که بیرون نری،این مبالغه است ضرب المثله،اما سندی شاهک ملعون،با اینکه حضرت ته سیاه چاله هاست،هفت در می خوره تا می رن زندان،که بعضی از اساتید می گفتند،بخشی از بدن رو تو خاک کرده بودند،کأنَّ زنده به گوره،بماند این حرفا،اما این ملعون گفت یه کاری می کنم، همه درها باز باشه نتونی بری،استخون پا رو خرد کرد،و الا زنجیر به استخون کار نداره،گوشتُ اذیت می کنه،پوست و اذیت می کنه،لذا جنازه رو امروز وقتی آوردند،من با چه زبونی بگم ،خدایا من و ببخش تو هیئت دارم میگم،تو حرم نمی شه از این حرفا زد،هر پایی دوتا زانو داشت،می فهمی چی می گم یا نه،
حالا میان قحطی تابوت های شهر
باید به تخته های دری اکتفا کند
همه از موسی بن جعفر گریز به کربلا می زنن،چهار نفر زیر تخته چوب و گرفتند،تشییع کردند،من دیگه بیشتر از این روضه نخونم،از همین جا دلم رفت یه جا،
آخه فاطمه تو شهر خودش بود،اونم شهری که به نام باباشه،مدینة النبی
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و سوگواری من و خانه داری
خدا مادرم
زدی تو صورتت منو داغون کردی،بدن و گذاشت تو قبر امیرالمؤمنین علیه السلام
خدایا گل من که نیلی نبود
جواب پیمبر که سیلی نبود
اما حسن و امام حسین علیهم السلام با هم حرف می زنن
یادم می آد تو این کوچه به زخم دل نمک زدن
به پیش چشم خواهرم مادرم و کتک زدن
وای مادرم، مادرم،نمی خوای بگی،وای مادرم،مادرم،بخدا گوشه ی زندان موسی بن جعفرم همین جور گفت،وای مادرم
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
61865_13981114130306_2077214.mp3
2.08M
#زمینه
#نوحه_تشییع_حضرت_زهرا_س
#سید_مهدی_میرداماد
شب مادره شب آخره تازه اول غم حیدره
شب ماتمه دلا پر غمه
چشای علی پر شبنمه
تو مدینه ای که شب
و روزش خاموشه
از شرار غم سینه ی علی میجوشه
مرتضی دیگه پیرهن سیاه میپوشه
انا لله و انا الیه راجعون
کبوتر زخمی علی پر زده تا آسمون
دل آسمون شده رنگ خون
اشک بی صدا شده روضه خون
مرد بی رقیب شده بی شکیب
تو مدینه شده بی کس و غریب
حیدری که زلفش به یک جهان می ارزه
بعد فاطمه غربت و غمش بی مرزه
پیش قبر فاطمه همش داره می لرزه
انا لله و انا الیه راجعون
کبوتر زخمی علی پر زده تا آسمون
شده دلشکن نگاه حسن
دست زینب بقچه ی کفن
با دل پرآه زیر نور ماه
وعده میزارن تو قتلگاه
بار هجر زهرا واسه همه سنگینه
چشم فاطمه با علی یه روز میبینه
تیر و نیزه رو تن حسین میشینه
انا لله و انا الیه راجعون
کبوتر زخمی علی پر زده تا آسمون
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
سید مهدی میرداماد_فاطمیه 96 -ساوه -زمینه - مدینه دیگه جای زندگی نیست-1521108663 (1).mp3
7.93M
مدینه اون مدینه قدیم نیست
کی و بگم تو کشتنت سهیم نیست
بچم و کشتن ما رو کشته داغش
قبرش کجاست با هم بریم سراغش
خونه بی تو خاموش میشه چراغش
خونم و پر سو میکنی خسته نباشی زهرا
نشسته جارو میکنی خسته نباشی زهرا
سه ماهِ رو گرفتی و چی شده امروز این همه
به حیدرت رو میکنی خسته نباشی زهرا
درست میبینم صورتت کبودِ گل چه بلایی به سرت اومده
بسترت رو بستی کنار حجره نکنه وقت سفرت اومده
اصلا بیا رو بگیر از من فقط دل از این خونه نکن
حقت نبود کنج قفس بیفتی
حقت نبود که از نفس بیفتی
نفس بگیر تا از نفس نیفتی
ببین که کا رو به کجا کشوندن
بهشتمون و خودشون سوزوندن
دستت نمک داشت پس چرا شکوندن
دارم پرای سوختت و هدیه به افلاک میکنم
اصلا نمیشه باورم یه روز تو رو خاک میکنم
با دستی که شکسته شد اشک من و پاک میکنم
با دستایی که بسته شد اشک تو رو پاک میکنم
فکر غریبی من و نکردی که حرف رفتن و وسط آوردی
باز داشتی گلدونا رو آب میدادی من که میدونم خودت آب نخوردی
این روزا که مامور صبر حیدر
زخمی سینه ستبر حیدر
کجا میری دار و ندار حیدر
از کوچه دیگه بگذریم سخت بگم ادامش و
کی دیده گردن امام حلقه کنن عمامش و
بد تر از اینشم بگم میشناسم اون امامی که
عمامه و عبا که هیچ میدزدن از تن جامش و
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
#شهدا_وصل_به_روضه_زهرا_س_و_کربلا
در خاطرات رزمنده ایی خوندم که میگفت :
پشت یکی از سنگرهای جبهه حق علیه باطل
رزمنده ایی که دوستم بود را دیدم در حال عملیات بودیم
سر فرصتی منو بغلم کرد گفت فلانی به من الهام شده که در این عملیات به شهدا ملحق خواهم شد
ازتو تقاضایی دارم
گفتم جان بخواهی بهت میدم چی میخای
گفت یک وصیت نامه بنویس دوخط بده به خانواده ام
در حالی که اشک چشمانم را پر کرده بود
گفتم این کاغذ و این خودکار بنویس هرچه میخواهی بنویس
دیدم نوشت پدرم وصال یار نزدیک است از شما و مادرم میخواهم
که مرا حلال کنید
پدرم خواهشی دارم که قبر مرا بلند نسازید حتی الامکان خاکی باشه
بعد نوشت شاید از من بپرسی چرا ؟
پدر نازنینم مگر نشنیدی زهرای مرضیه س قبرش مخفی هست
من چگونه قبر داشته باشم و سنگ قبر داشته باشم
دختر پیغمبر زهرا س قبرش مخفی از نظر باشه
من از زهرا س خجالت میکشم
میخام عرض کنم ای بفدای دل پاک شهدا
ای بفدای اون طبع بلند شهیدان
بزار تو حاشیه بگم آی هم سنگران شهید نکنه ماهم از شهدامون
شرمسار گردیم
نکنه فردای قیامت یقه ما را بگیرند چرا پشت به راه شهدا کردیم
آری خجالت میکشید زهرا س قبر نداره
فرمود علی جان اولا شب غسلم بده /شب کفنم کن /شب مرا بخاک بسپار
علی جان
تنم را بی صدا بدار تو درشب
تسلی ده تو بر کلثوم و زینب
عیجان یک وصیت باتو دارم
حسینم را به دستن میسپارم
مبادا شب حسین تشنه بخوابد
مبادا در برش آبی نیابد
علی جان هر شب وقتی حسینم میخوابه من کاسه ائی آب کنارش میزارم اگر نیمه شب تشنه شد آب را بنوشد
ای جان عالم بقربان حسین
کجا بودی کربلا وقتی حسینت بر زمین افتاد در آن هوای گرم لبش آنچنان خشک شد که گویی دو چوب خشک بهم بزنید
صدا بلند میشه
لب مولا هم اینجور شد
هلال ابن نافع میگه دیدم
صدا از لب حسین میاد
یکی گفت استغاثه با خدا میکنه
یکی گفت نفرین میکنه
یکی گفت کاش میدونستیم که چه میگه
من بلند شدم رفتم جلو دیدم میفرماید . ای مردم مگر این آب مهریهٔ مادرم نیست که از ما مضایقه کردید
پس جرعه ایی به لب من مظلوم برسانید
هلال میگه خیلی ناراحت شدم یه راست رفتم پیش فرمانده لشکر عمر سعد
گفتم عمر : حسین عزیز پیغمبر هست
آب بخوره میمیره آب هم نخوره میمیره پس بیا لعن ابدی برای خودت نخر
دیدم سکوت اختیار کرده علامت رضایت دانستم
کاسه ایی آب گرفتم به سمت قتله گاه رفتم
دیدم شمر با بدن لرزان داره میاد
گفت هلال کجا میخواهی بری
گفتم مگر نشنیدی که پسرفاطمه ناله اش از تشنگی بلند بود دارم آب میبرم
گفت برگرد دیگر به آب احتیاج نیست من اورا سیراب کردم
دیدم بادی تندی وزیدن گرفت دامن شمر کنار رفت
ببینم صدای ناله همسنگران شهدا و پدران و مادران شهید تاکجا بلند میشه
دامن کنار رفت یک سری خونین در دست شمر گفتم این سر عزیز پیغمبر حسین است؟
گفت اری این حسینه
گفتم نانحیب هیچ ازجدش و یا مادرش حیا نکردی اصلا چیزی مانع بریدن سر نشد
گفت وقتی خنجر به گردن حسین نهادم چند مرغ دور و برم حاظر شدن هی مانع میشدن به دستام می افتادن
یک ناله بگوشم اومد
که میگفت غریب مادر حسین
مظلوم مادر حسین
اگر کشتند چرا آبت ندادن
خبر بر مادر و بابت ندادن
اگر کشتند چرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صد چاکت نکردن
اگر کشتند چرا مویت کشیدن
چو گرگی پنجه بر مویت کشیدن
#تقدیم_به_شهدای_عزیز
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
1_5232568900.mp3
3.6M
#مناجات
#خیلی_دلم_گرفته...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
خوشنودی آقا امام زمان صلوات
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090303.mp3
27.9M
#شـــب_اوّل_فاطمیه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#حاج_مهدی_رسولی_۱۴۰۲
فراق تو بر دل شرر می گذارد
شب غصه را بی سحر می گذارد
به سودای روی تو ای ماه زهرا
دلم در شب خود قمر می گذارد
اگر تو بيايی ولی من نباشم
چه داغی به روی جگر می گذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را
به دامان لطف پدر می گذارد
كنار تو در روضه ها گريه كردن
روی اشک هايم اثر می گذارد
عزادار زهرا دل غصه دارت
شبی تلخ را پشت سر می گذارد
صدای نفس های مردی ميايد
كه دارد به ديوار سر می گذارد
#شاعر_محمد_بیابانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#شـــب_اوّل_فاطمیه #روضه #حاج_مهدی_رسولی_۱۴۰۲
کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
قد کشیدم ز خاک تا افلاک
ابرها، فرش زیر پایم بود
شب که چشم ستاره روشن بود
نور مهتاب، دل ز من میبرد
صبح، چون آفتاب سر میزد
اولین پرتوش به من میخورد
دفتر وحی حق که روز به روز
جلوهاش سبز و سبزتر بادا
در بیان شکوه من، دارد
آیۀ «والجبال اوتادا»
سینهام را اگر که بشکافند
لعل و الماس دیدنی دارم
از گذشت زمان و «دحو الارض»
خاطراتی شنیدنی دارم...
صبح یک روز چشم وا کردم
ضربۀ تیشه بود گوش خراش
تخته سنگی شدم جدا از کوه
اوفتادم به دست سنگ تراش
پتک سنگین و تیشۀ پولاد
سهم من از تمام هستی شد
حکم تقدیر و سرنوشت این بود
نام من «آسیای دستی» شد
گرچه از بازگشت خویش به کوه
پس از آن روزگار نهی شدم
این سعادت ولی نصیبم شد
که جهیز عروس وحی شدم
گوشۀ خانهای مرا بردند
که حضور بهشت آنجا بود
برترین سرپناه روی زمین
بهترین سرنوشت آنجا بود
دستی از جنس یاس و نیلوفر
شد در آن خانه آسیاگردان
گرچه سنگم، ولی دلم میخواست
جان او را شوم بلاگردان
هر زمان گرد خویش چرخیدم
میشنیدم تلاوت قرآن
روح سنگین و سخت من کمکم
تازه شد از طراوت قرآن
راز خوشبختی مرا چه کسی
جز خداوند دادگر داند
کی گمان داشتم مرا روزی
جبرئیل امین بگرداند
به مقامی رسیدهام که چنین
بوسهگاه فرشتگان شدهام
مثل رکن و مقام کعبه عزیز
در نگاه فرشتگان شدهام
بارها شد که با خودم گفتم:
ای که داری به کار نان دستی!
کاش هرگز ز خاطرت نرود
وامدار چه خانهای هستی؟
خانۀ آسمانی خورشید
خانۀ روشن ستاره و ماه
خانۀ وحی، خانۀ قرآن
خانۀ «انّما یُریدُ الله»
از همین خانه تا ابد جاریست
چشمۀ فیض، چشمۀ احسان
سایبانِ معطّرِ این جاست
سورۀ «هل أتی علی الانسان»
آسیابم ولی یقین دارم
که پناهندهام به سایۀ نور
سرنوشت مرا دگرگون کرد
اشک زهرا و ذکر آیۀ نور
یاس یاسین که با دعای پدر
آیۀ نور بود تنپوشش
داشت دستی به دستۀ دستاس
دست دیگر گلی در آغوشش
در محیطی که هر وجب خاکش
فخر بر آفتاب و ماه کند
آرزو میکنم که گاه به من
دختر کوچکی نگاه کند
گرچه از بازتاب گردش من
نان این خانه برقرار شدهست
شرمسارم از اینکه میبینم
دست زهرا جریحهدار شدهست
رفت خورشید وحی و آمد شب
سر نزد از ستاره سوسویی
صبح از کوچۀ بنیهاشم
شد بلند آتش و هیاهویی
تا بدانم چه اتّفاق افتاد
تا ببینم هر آنچه بوده درست
دل به دریا زدم به خود گفتم:
«چشمها را دوباره باید شست»
دیدم آن روز صبح منظرهای
که به خود مثل بید لرزیدم
آتشم زد شرار دل وقتی
شعلهها را به چشم خود دیدم
در همان آستانهای کز عرش
قدسیان را به آن نظرها بود
اشک چشم ستارگان میریخت
بین دیوار و در خبرها بود
من به حسرت نگاه میکردم
باغ گل را میان آتش و دود
جز خدا هیچکس نمیداند
که چه آمد به روز یاس کبود
با همان دست عافیتپرور
که پرستاری پدر میکرد
از امام زمان خود یاری
در هیاهوی پشت در میکرد
هیزم آوردن، آتش افروزی
سهم هر رهگذر نبود ای کاش
خبر ناشنیده بسیار است
خبر میخ در نبود ای کاش
دست خورشید را که میبستند
شرح این ماجرا کبابم کرد
آنچه پشت در اتّفاق افتاد
سنگم امّا ز غصّه آبم کرد
🔸شاعر:
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090306.mp3
24.54M
#شـــب_اوّل_فاطمیه
#زمینه
#حاج_مهدی_رسولی_۱۴۰۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چه غربت تلخی چه داغ سنگینی
برای من سخته اشک چشامو میبینی
تو باشی واسه غم تو خونه جایی نیست
اگه نباشی تو خونه دیگه صفایی نیست
علی رو بی یار نکن تکیه به دیوار نکن
تنورو بسپار به من تو این همه کار نکن
آخه اینجور حالت دیگه خوب نمیشه
شکستگی بالت دیگه خوب نمیشه
آخه اینجور بازوت دیگه خوب نمیشه
شکستگی پهلوت دیگه خوب نمیشه
ای وای خانومم ای وای خانومم
****
تو زندگیمونو میساختی با لبخند
بازم بگو واسم از ماجرای گردنبند
چه ساده و محکم چه روزگاری بود
فقط یه گوشواره موندش که یادگاری بود
حالا شکسته چرا بگو چیه ماجرا
میدونم ای سر به زیر تو رو زدن بی هوا
حالا جای لبخند یه کم سهم تو بوده
تو داری یه دستبند که رنگش کبوده
میخونم سربسته غرورم شکسته
تو که دلت شکسته غرورم شکسته
ای وای خانومم ای وای خانومم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090404.mp3
21.57M
#شـــب_اوّل_فاطمیه
#زمینه
#حاج_مهدی_رسولی_۱۴۰۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حتی اگر که حق حتی اگر که نور
چشمی نبیندش محروم میشود
حتی اگر امام حتی اگر علی
امت نخواهدش مظلوم میشود
علی آری علی حتی علی تنهاست بی مردم
ولی در خواب گمراهی بماند بی علی مردم
ای نهضت بیداری یا فاطمه الزهرا
در بطن زمان جاری یا فاطمه الزهرا
هرچند به تنهایی یا فاطمه الزهرا
تو امت مولایی یا فاطمه الزهرا
یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا
****
میزان اگر علیست تحت ولایتش
دنیا و آخرت آباد میشود
مولا اگر که اوست هرکس که با علیست
از بند هرچه هست آزاد میشود
اگر دستان مردم بود نمیشد دست او بسته
اگر پهلو اگر بازو ولی زهرا نشد خسته
ای قله ی حق خواهی یا فاطمه الزهرا
تو دست یداللهی یا فاطمه الزهرا
ای خطبه ی طوفانی یا فاطمه الزهرا
حق هستی و میمانی یا فاطمه الزهرا
یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090305.mp3
6.55M
#شـــب_اوّل_فاطمیه
#زمینه وااماه
#حاج_مهدی_رسولی_۱۴۰۲
شب گریه های غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذان گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلان تشنه، هروله در اشک می کنند
ایام تشنه کامی مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرام تر ! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد
تا صبح با تو اُستن حنانه ضجه زد
محراب خون گریست كه منبر تمام شد
زاینده است چشمه ی زهرایی رسول
باور مكن که سوره ی کوثر تمام شد
باور مكن كه فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسه ی حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعه ی کربلا نبود
#شاعر_علیرضا_قزوه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━