#به_مناسبت_شهادت_شهید_مدافع_حرم_سردار_محمدعلی_عطایی_شورچه
#چمران_کنگاور
این شهر باز رنگ خدایی گرفته است
بوی گلاب ناب کرببلایی گرفته است
فریاد یا حسین می رسد از سمت قتلگاه
از زینبیه دسته گلی می رسد ز راه
در فاطمیه می رسد آن کشته ی دمشق
روی مزار او بنویسید عشق عشق عشق
باز این چه شورش است که در شهر ما به پاست
این شورِ چی ست خاک وطن عین کربلاست؟
خون شهید ما به تلاطم رسیده است
تقویم ما به فصل چهارم رسیده است
سدی بزرگ مقابل طوفان نشسته است
رستم دوباره بر سر پیمان نشسته است
سوی وطن ستاره گلگون خوش آمدی
ای غرق خون به شام شبیخون خوش آمدی
در خاک می روی تو ولی ریشه می زنی
بر تار و پود ظلم و ستم تیشه می زنی
بر دوش شهر پیکر جنگاور است این
فخر بزرگ مردم کنگاور است این
محو پیامبر است و فدای ولی شده
زین روست نام او که محمد علی شده
خالی اگر چه زینبیه از عطایی است
اما همیشه دور حریمش فدایی است
رفتی ولی شروع تو آغاز گشته است
چمران شهر من به وطن بازگشته است
#شاعر_کنگاوری_علی_اصغر_کوهکن
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_گریز_به_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #سید_مجید_بنی_فاطمه
سنگ نگین اگر بتراشم برای تو
باید كه از جگر بتراشم برای تو
طوف سرت به شیوه ی حجاج جایز است
پس واجب است سر بتراشم برای تو
اكنون كه در ملائكه كس فُطرُست نشد
من حاضرم كه پر بتراشم برای تو
از اصفهان ضریح برایت بیاورم
یك گنبد از گوهر بتراشم برای تو
باشد كه من به سوی تو آزاد رو كن
از چوب ِ سرو در بتراشم برای تو
صد فرش دستباف برایت بگسترم
گلهای سرخ و تر بتراشم برای تو
بر مرقد تو لاله ی عباسی آورم
فانوسی از قمر بتراشم برای تو
از والدین ، خادم درگه بسازمت
قربانی از پسر بتراشم برای تو
چون محتشم كه شعر برای حسین گفت
من شعر بر حجر بتراشم برای تو
كریم كاری به جز جود و كرم نداره
آقام تو مدینه است ولی حرم نداره
همیشه غم نصیبی
بی یار و بی حبیبی
الهی من برات بمیرم
تو خونه ات هم غریبی
غربت امام حسن از مجلسش معلومه، حالا یه حسین بگو ببین چی میشه،می خوای بگم؟
غریب اونی ِ كه سر به بدن نداره
آقام رو زمین ِ ولی كفن نداره
آیا شده بال و پرت آتش بگیرد
هر چیز در دور و برت آتش بگیرد
آیا شده بیمار باشی و نگاهت
از نیش خند همسرت آتش بگیرد
آیا شده یک روز گرم و وقت افطار
آبی بنوشی حنجرت آتش بگیرد
آیا شده تصویری از مادر ببینی
تا عمر داری پیکرت آتش بگیرد
همچین كه زهر رو خورد جیگرش آتیش گرفت گفت:دیگه راحت شدم،دیگه چشمم به اونی كه تو كوچه غلاف به بازوی مادرم زد نمی افته، به عبدالزهرا یكی از نوكرا و ذاكرین قدیمی در عالم رؤیا امام حسن فرمود:
عبدالزهرا ازت یه گله دارم. گفت:آقا من كه نوكر شما هستم، عبدالزهرا چرا روضه ی من رو نمیخونی؟ آقا امشب تو حرم برادرتون ابی عبدالله روضه ی شما رو خوندم.
بگو ببینم چه طور خوندی؟ آقاجان گفتم:شما رو زهر دادن،مثل مار گزیده به خودت می پیچیدی،تشتی رو طلب كردی، پاره های جگرت بالا اومد، خواهرت زینب به سر و صورت زد.عبدالزهرا نه اینها روضه ی من نیست، اینها حسن رو نكشته، روضه ی من و هر وقت خواستی بخونی بگو: سن و سالی نداشتم، دستم به دست مادرم بود، تو كوچه داشتیم می اومدیم،یه نامردی جلومون رو گرفت،هی اون جلو جلو اومد مادرم عقب عقب رفت، عبدالزهرا:*
دستی غرور کودکی ام را شکسته است
دستی که روی مادرمان را کبود کرد
یه طوری به مادرم زد دیدم دیگه راه نمیتونه بره. یا زهرا........
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
#روضه_حضرت_زهرا_س_گریز_به_حضرت_زینب_س
بگو آقا جان یابن الحسن
خیز و با نغمه مادر مادر
رو نما بر حرم پیغمبر
کن برون از دل خاک آن دونفر
گو به سوز جگر و دیده تر
که شما از چه به هم پیوستید
پهلوی مادر ما بشکستید
بمیرم برات زهرا جان...
یه وقت بین دیوار و در صدای نالش بلند شد یا فضه الیک و خذینی فقد والله قتل ما فیه احشایی من حمل
چی گفت بین درو دیوار
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
اونایی که زمزمه دارن ناله دارن
بیان با نالشون وسط میدوید
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
هم پسر هم مادر آنجا کشته شد
این نالت نشون میده امشب دلت برا مدینه تنگ شده
دلت برا اون شهری تنگ شده که همه جاش چراغونه اما تویه قبرستون یه شمه هم روشن نکردن
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
هم پسر هم مادر آنجا کشته شد
میدونی کربلا از کجا شروع شد
تا ابد دل مضطر وغم دار شد
آخ هر چه شد بین در و دیوار شد
شب جمعه ای برا این مردم چی میخوای
بخونی یابن الحسن ببخش آقا سیدای مجلس. ببخشید منو
واقعا برا خودم روضه حضرت زهرا خوندن سخته راست میگم اما یه موقعایی یه گوشه ای از این مصائب و آدم باید بگه که تاریخ از یاد نبره
چی گفتی؟ گفتی هر چه شد بین در و دیوار شد آره والله شب جمعه ایا خیلیا رفتن برا اربعین کربلا خیلیا دارن آماده میشن برن کربلا امشب کربلا مهمون داره امشب غوغاس کربلا همه انبیا و اولیا میرن زیارت حسین اما همه یه طرف یه مهمون قد خمیده امشب داره میاد کربلا تا دم سحر ناله میزنه بُنَیَّ
هر چه شد بین در و دیوار شد
من میخوام بگم اگه مادر و بین در و دیوار جسارت نمیکردن میبینم بعضیا پیش پیش رفتند وسط گودال
اگه مادر و بین در و دیوار نمیزدن اگه به مادرجسارت نمیکردن کی جرات میکرد کنار بدن پاره پاره-زینب و بزنه یه وقت صداناله نازدانه بلند شد صدا زد بابا پاشو ببین دارن عمه مو میزنن-حسین
التماس دعای فرج
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
*اگر میتونی براش گریه کنی بگو خدایا شکر...اگر میتونی براش بسوزی بگو:
الحمدلله...اما اگه مثل من شدی بگو:چی کار کردی نمیتونم گریه کنم...امشب به چشمات التماس کن...بگو:یه عمری من به حرف تو گوش دادم امشب تو بیا به حرف من گوش بده....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
*آخه میدونید که:این آخریا نمیخندید....تنها باری که دیدند میخنده اون موقعی بود که دید تابوت براش درست کردند....من بگم این حرفا رو یا نه؟¡
باید یه معامله ای بکنم....بگم:یا صاحب الزمان! من به اینا کاری ندارم؛مجلس مادرته...هر جا مجلس مادر باشه،پسر دم در می ایسته....همه بهش تسلیت میگن...سرسلامتی میدن...مستمع روضه تو باش وگرنه این حرفا رو نباید زد....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
تا خم کند به گریه...این دفعه میخ ها را
تا پهلویم مبادا...
(آه از غم غریبی)
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*شما شنیدید کتاب صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته...یه جمله ای داره...
"و کان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمه"
تا فاطمه زنده بود علی در بین مردم یه آبرویی داشت...*
(آه از غم غریبی)
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
*من همیشه با خودم میگم اون شبایی که بچه ها رو با هزار و یک زحمت میخوابوند امیرالمومنین؛نیمه های شب بلند میشد آروم آروم میرفت کنار قبر عزیزش.
وقتی برمیگشت شاید بچه هاش بیدار بودند،همه یه گوشه ی خونه سر به دیوار گذاشتند.
شاید امام حسن وقتی بابا از کنار قبر مادر برمیگشت،امیرالمومنین میدید هِی امام حسن مشت به دیوار میزنه.چرا؟زهرا جان!...*
این کودکت چه دیده که هی زار میزند
هی دست مشت کرده به دیوار میزند
خودم دیدم که دشمن مادرم را....*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بگیرد
تابوت من به شانه
تا شرمگین سپارد ... امانت پدر را
به دست او شبانه ...
*مثل فرداشبی وقتی میخواست بی بی رو دفن کنه،امالی طوسی،امالی شیخ مفید هر دو روایت کردند.میگه"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبْر"
همچین که کار دفن تمام شد دست ها را به هم زد،خاک ها را به هم افشاند...
"هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..." و اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..."
علی شروع کرد باز هم های های گریه کردن.
بعد شروع کرد با پیغمبر حرف زدن؛
امیرالمومنین به پیامبر عرضه داشت:
" لَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعه..."
یا رسول الله امانت برگردونده شد.
نگفت:من امانت رو برگردوندم...شنیدید نوحه خونا میگن...جا داشت پیغمبر بگه اون دختری که من شب زفاف دست های مبارکش رو در دستان تو گذاشتم.گفتم:
"یا علی! هذه ودیعةالله و ودیعة رسولِه"
علی! این دختر، امانت خدا و پیغمبره.
"فَاحفَظنی، وَاحْفَظِ الله فیها..."
علی مراقب امانتم باش.
پیغمبر که نمیگه این حرفو به علی....
ولی جا داشت اینو بگه به علی که
علی! امانت من صورتش کبود بود ؟!
حالا دست راستتو بلند کن به نشانه لبیک،ده مرتبه
"یا زهرا..."
#سید_مهدی_سرخان
#بانوای_گرم_حاج_میثم_مطیعی
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
1_7840593338.mp3
6.97M
#زمینه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_س
#سیدمهدی_حسینی
همه مادر دارن من ندارم
سایه سر دارند من ندارم
همه میگن زهرا سیلی خورده
همه باور دارند من ندارم
آه و واویلا واویلا واویلا واویلا ...
مگه کسی دلش میاد دست روی مادرم بلند کنه
حالا بابام با چه دلی تنهایی عشقشو کفن کنه
رو سر این خونه بارونه
دل علی خونه بارونه
چشمای خیس ما مهمون بارونه
آه و واویلا واویلا واویلا واویلا ...
همه طاقت دارن من ندارم
خواب راحت دارن من ندارم
راحت از زخمای پهلو میگن
انگار عادت دارن من ندارم
چه جور دلم میاد بگم چشما مادرم شده کبود
تو کوچه ها داد میزدم کمک کنید ولی کسی نبود
بغض گلوی من پنهونه
کی حال و روزم رو میدونه
همه اینا یادم میمونه میمونه
آه و واویلا واویلا واویلا واویلا ...
خوشی دیدن مردم ما ندیدیم
هرچی طعنه بودو ما شنیدیم
سر حالم مردم بی خیالند
همه دردا رو ما کشیدیم
چی کار کنم دلم پره هیچکی نگفت اینا گناه دارند
یکی نگفت حیا کنید یه بچه کوچیک تو راه دارند
بابام تو این شب ها حیرونه
محسنشو کشتن گریونه
با گریه لالایی میخونه
بارونه
آه و واویلا واویلا واویلا واویلا ...
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
مصیبت هایم امشب جان گدازه-حاج محمود کریمی -دشتی.mp3
4.11M
#روضه_دشتی
#حضرت_زهرا_س
😭😭😭
مصیبت هایم امشب جان گدازه
که مانده روی دستم یک جنازه
#یافاطمه
#ظــهور_نــزدیکہ...
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_دشتی #حضرت_زهرا_س 😭😭😭 مصیبت هایم امشب جان گدازه که مانده روی دستم یک جنازه #یافاطمه #ظـ
#روضه_حضرت_زهرا_س
#دشتی
#فاطمیه
#حاج_محمود_کریمی
#سید_مجید_بنی_فاطمه
مصیبت هایم امشب جان گدازه
که مانده روی دستم یک جنازه
نبیند کاش زینب روی دوشم
ز تابوت بریزد خون تازه
به یاد لرزه های پیکر تو
گرفته لرزه پای شوهر تو
به قبرت خاک می ریزم ولیکن
بریزد خاک بر سر دختر تو
خدا داند دلم خون گریه می کرد
به عالم دشت و هامون گریه می کرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کرد
الهی دخترت زینب بمیرد
ببین تنهایی ام را ای عزیزم
الهی از کنارت برنخیزم
خودم با دست خود خاکت نمودم
چه خاکی بعد تو بر سر بریزم
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم،باغم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
صدا ۰۲۲.m4a
7.96M
#نوحه_حماسی
#بیاد_شهدای_مدافع_حرم
همسفر وقت قیام است، بیا تا برویم
کاروان راهی شام است، بیا تا برویم
نسل آنان که زد آتش خِیَم زینب را
حال تهدید نموده حرم زینب را
بین کفن پوش سپاه عجم زینب را
نصب کن در حرم دل علم زینب را
"عمه جانِ نُه امام است ، بیا تا برویم"
"همسفر وقت قیام است ، بیا تا برویم"
"کاروان راهی شام است ، بیا تا برویم"
حال ای شیعه آزاده بگو یا زهرا
به تو این فاطمه دم داده بگو یا زهرا
داعشی از نفس افتاده بگو یا زهرا
گفتی آماده ام آماده بگو یا زهرا
"فاطمه امّ کِرام است، بیا تا برویم"
"همسفر وقت قیام است ، بیا تا برویم"
"کاروان راهی شام است ، بیا تا برویم"
جبهه عشق کنون مرد خطر میخواهد
یاحسین گفتن مردانه جگر میخواهد
سرورِ بیسرِ ما ،دادنِ سر میخواهد
پا نهادن به ره عشق هنر میخواهد
از ملک بر تو سلام است، بیا تا برویم
متّحد باش در این خانه بگو یا حیدر
حذر از فتنهٔ بیگانه بگو یا حیدر
سنّی و شیعه دلیرانه بگو یا حیدر
او بُوَد شمع و تو پروانه بگو یا حیدر
"مرتضی شاه اَنام است، بیا تا برویم"
"همسفر وقت قیام است ، بیا تا برویم"
"کاروان راهی شام است ، بیا تا برویم"
عاشقم، شیوه عاشق به مَصاف آمدن است ۲
اوج غیرت دل پُر موج به دریا زدن است
کربلایی شدن امروز دمشقی شدن است ۲
جان پی اخذ مرام است، بیا تا برویم
پیرو حضرت عباس بگو یا عباس
صاحب نعمت احساس بگو یا عباس
طالب فرصت حساس بگو یا عباس
قدر این نابغه بشناس بگو یا عباس
"عطر سقّا به مشام است، بیا تا برویم"
#شهدا #مدافعان_حرم
1_1821814116.mp3
7.86M
#خوش_به_حال_شهدا_نور_صفا_را_دیدند #حماسی
#سبک_واحد
#مداح_کربلایی_سید_رضا_نریمانی
خوش به حال شهدا نور صفا را دیدند
درشب واقعه مصباح خدا را دیدند
خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند
خوش به حال شهدا بنده شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند
خوش به حال شهدا ، وای به حال من و تو
ما کجا و شهدا ، بین که کجا را دیدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما پی تذکره ی کرب و بلا می گردیم
شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند
ما دعای فرج و ندبه زِ بَر میخوانیم
شهدا مهدی خورشید لقا را دیدند
خوش به حال شهدا عقده گشایی کردند
اهتزاز علم عقده گشا را دیدند
دست برسینه نهادند و سلامی دادند
تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند
نام فرمانده کل شهدا عباس است
ای خوش آن قوم یل شیر خدا رادیدند
#شهدا